هیجانات عشق تا منطق عشق

اولین اظهار عشق مانند شكستن یك سد است، چرا كه انبوه هیجانات و امیال نهفته در پشت این سد می تواند عواقب مختلف و ناشناخته ای به همراه داشته باشد. اظهار عشق می تواند واكنش پذیرای او را به همراه داشته و یا محبوب را فراری دهد. اظهار عشق پرده ها را فرو می ریزد؛ پرده هایی كه فرد خود را پشت آن پنهان می كرد. اظهار عشق ایمنی فرد را به خطر می اندازد و به رفتارهای خنثی معنا می دهد و فرد، دیگر نمی تواند خود را پشت انكارها و رفتار های خنثی پنهان كند.

اظهار عشق

پس از اظهار عشق معمولاً سه حالت ممكن است رخ دهد. حالت اول این كه هر دو نفر احساس كنند كه عاطفه آنها به یكدیگر متقابل است و به آنچه كه «عشق» می نامند نزدیك است. پس از آن فكر آنها مملو از آرزوهای خیال انگیز عاشقانه خواهد شد. حالت بعدی این است، كه فرد مقابل احساس همانندی نداشته باشد و دوست نداشته باشد كه در عشق شریك شود و كناره گیری كند و با صراحت اعلام كند كه او احساس مشابهی ندارد و عذر بخواهد. هر چند كه درگیر احساس گناه و احساس رنج و ناراحتی شود و حالت بعدی این است كه فرد علی رغم این كه احساس عاشقانه ای ندارد برای گریز از احساس گناه یا به این دلیل كه جسارت نه گفتن ندارد یا به دلایل دیگر ناخواسته و بی میل همراهی كند تا زمانی كه بتواند بگریزد و یا این كه گرفتار شود.


مقاله مرتبط: مرگ عشق یا عشق زنده به گور


اگر هر دو به هم عشق بورزند، در بسیاری از نگرش ها، هیجان ها و ایده آل سازی های و «توافق بی قید و شرط» خود، دیگری را هم سهیم می كنند. تجربه تازه عاشقان از توافق بی قید و شرط می تواند شیوه زندگی آنها را دگرگون كند. این تجربه فوق العاده به آنها اجازه می دهد كه به یكدیگر اعتماد كنند و باعث این پندار می شود كه در آینده نیز همیشه می توانند به این مرحله ی ایده آل باز گردند. باور به این كه آنها به طور كامل و بی قید و شرط با هم توافق دارند، به شمشیر دو لبه می ماند. هنگامی كه تفاوت های اجتناب ناپذیر و حتمی در آینده مجال توافق را از آنها بگیرد، بسیار خشمگین خواهند شد و متوجه می شوند كه سوی دیگر این شمشیر چه قدر برنده است. هر چند می توانند احساس توافق او لیه را باز یابند، اما حتماً این توافق دیگر آن توافق اولی نخواهد بود. بازیابی احساس توافق اولیه در آن زمان نیاز به تمرین، مدارا، كنار آمدن با تفاوت ها و باز سازی احساس اتحاد و یگانگی دارد. زمانی كه تفاوت ها آشكار می شود و توافق ها كم رنگ، اعتما د تكیه گاهی است كه ایجاد امید می كند تا با گذر زمان، سازگاری و انطباق بدست آید.

همراهی و دوری در زمان عشق

افرادی كه به یكدیگر عشق می ورزند، به شدت دوست دارند كه وقت خود را با هم بگذرانند و همراه هم باشند. اما افرادی كه به سرعت به سمت این فرایند می روند، اغلب به سرعت عشق خود را رنگ پریده می یابند و در مورد حیطه خصوصی، استقلال و آزادی عمل خود با یار خود وارد مشاجره می شوند. در تحقیق هندین (۱۹۷۵) مشخص شد كه مردان بیشتر از زنان متمایل به احساساتی بودن هستند، اما عشق مردان بیشتر معطوف به زنانی است كه «دور از دسترس» باشند تا زنانی كه همیشه در دسترس هستند.

تناوب «دور از هم بودن» و «با هم بودن» برای تازه عاشقان امری حیاتی و ضروری است. مانع موقت «دوری» به هر دو نفر این اجازه را می دهد، كه دربار ه ی موقعیت عشق خود فكر كنند و به تنهایی به آن بپردازند و بعد همه ی آنچه را كه اندیشیده اند و احساس كرده اند در زمان با هم بودن با خود به همراه آورند. انتظا ر تجربه ای است كه به خودی خود زمان با هم بودن را پرشورتر و عمیق تر می كند. شعر های عاشقانه، آوازهای عاشقانه و نامه های عاشقانه، همه در زمان دوری و هجران ساخته و پرداخته شده اند.


مقاله مرتبط: از عشق تا تردید


همراهی، در كنار اشتیاق ناشی از انتظار، اغلب افراد عاشق را به سمت رویا پردازی درباره آینده ای با هم و معطوف به ازدواج سوق می دهد. افشای چنین رویا هایی ممكن است اضطرا ب آور باشد، چرا كه در مقایسه با استانداردهای منطقی و استاندارد های جامعه خام و نپخته اند؛ اما اعتراف این آرزوها و بیان این رویاها هیجان انگیز است، چرا كه آشفتگی عاشق معمولاً با پاسخ موافق معشوق تقویت می شود.

شناخت و هيجان در افراد عاشق

افراد عاشق بی تردید یكدیگر را با عینك خوش بینی، همراه با تحسین و ایده آل سازی می نگرند و با لجاجت در فكر یكدیگر حضور دارند. شاید به این دلیل كه مدتی طولانی تر با هم باشند، با هم بودن را در ذهن خود دوباره سازی می كنند. برخی بر این باورند كه اندیشیدن به «با هم بودن» و همراهی در خلال مدت دلباختگی اساس تداوم عشق است.
شدت و عمق هیجان ها در خلال ایام عشق، مخصوصاً در اولین عشق، به نظر عمیق تر می رسد. حتی زمانی كه فرد درگیر عشق جدیدی می شود، هنگامی كه آن را با عشق قبلی خود مقایسه می كند احتمالاً هیجان فعلی خود را به صورت یك امر بی نظیر و بدون سابقه احساس می كند.

دو حوزه ی خاص در خلال عشق معمولاً پنهان می شود و یا نهفته باقی می ماند. این دو حوزه عبارتند از: قدرت/كنترل و خشم.

عصبانیت و خشم برای حالت دلباختگی، احساس امنیت و تعلق ما مزاحمین دردآوری هستند. به همین دلیل اكثر افراد سعی می كنند آنها را فراموش و از خود دور كنند و بر آنها پرده بركشند. البته تجربه های كوتاهی از خشم دور از انتظار نیست و تأكید مثبتی بر تعادل ارتباط دارد و گویای حسرت و آروزی بازگشت به تعادل عاشقانه پیشین است. انكار عواطف منفی و برانگیختگی هیجانی ناشی از این افكار، عشق را جذاب و هیجان انگیز می كند.


مقاله مرتبط: اشتباهات دوران آشنایی و قبل ازدواج


هر گاه در ارتباط، یكی از دو نفر بخواهد دیگری را كنترل كند، درگیری و مشاجره آغاز می شود. در ارتباط دو نفره گاهی پیش می آید كه یكی از دو نفر واقعاً همه وجوه ارتباط را كنترل می كند و بر دیگری اعمال قدرت می نماید. اما جالب است كه بدانیم افراد تازه عاشق اغلب به چنین رویدادی روی خوش نشان می دهند. میل به پیوند، میل به صرف نظر كردن از خویش به خاطر آرزوها و رویاهای معشوق و به خاطر تأكید بر ویژه بودن این عشق، باعث می شود كه تازه عاشقان كنترل خود را به دست یار بسپارند و اعمال قدرت او را با روی خوش پذیرا باشند. در زمان عشق مجالی نیست كه افراد به تعادل قدرت و ارزیابی آن در ارتباط خود بپردازند، اما هنگامی كه دلباختگی رنگ بازد و عشق اندكی به سردی گراید و عینك خوش بینی كنار رود، آنگاه افراد به ارزیابی قدرت خود در ارتباط می پردارند و نسبت به اعمال قدرت و كنترل دیگری حساس می شوند و واكنش نشان می دهند.

کنترل در عشق

خشم در افراد عاشق در دو مورد به طور جدی وجود دارد. یكی هنگامی كه موانع دنیای واقعی، آنها را از این كه به عشق خود بپردازند و از آن لذت ببرند محروم كند و دیگر زمانی كه درباره معشوق خود به جزییات جدی و مزاحمی پی ببرند. عشق بدون هیچ شكی تجربه ی اوج است. می تواند در طول دوره هایی از زمان بیاید و برود و در طول زندگی چندین بار حادث شود. اما عشق، آغاز یك وضع با ثبات نیست، عشق آغاز دگرگونی است؛ دگرگونی وسیع در شخصیت، زند گی و تمام ارتباطات نزدیك. تحقیقات نشان می دهد كه تحول یك ارتباط، تحولی خطی نیست كه هر چه جلوتر رود ارتباط بازتر و شفاف تر و صمیمانه تر شود. نیاز ما به داشتن حریم خصوصی، نیروی بازدارند ه ای است در برابر میل به شفافیت هر چه بیشتر و شاید از همین جا باشد كه ما نیاز به دوری و دوستی را با هم داریم.
یكی از اولین چالش هایی كه عشق با آن روبرو خواهد شد، چالش هویت عشاق است. حفظ هویت «من» در برابر هویت «ما» و حفظ هویت «ما» در برابر هویت «خویشاوندان» است. به نظر می رسد كه هیچ یك از این هویت ها نباید به نفع هویت دیگری كنار رود، بلكه بهترین راه تداوم همه این هویت ها همزیستی مسالمت آمیز آنان در كنار هم است.

امتیاز دهید
مطالب مرتبط
نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.