مهارت های گفتگو

گفتگو قلب روابط صمیمی انسانی است و حقیقتاً پایه و اساسی است كه سایر جنبه‌ها بر آن بنا نهاده می‌شود. بدین معنی که چنانچه بخواهید در حوزه‌های دیگر زندگی خانواده مانند حوزه تربیت فرزند، حوزه مدیریت اقتصادی، حوزه حل تعارض و سایر حوزه‌های مربوط به خانواده به درک مشترکی با اعضای خانواده‌تان دست یابید و به نتیجه‌ای منطقی برسید. مهم‌ترین مهارت، مهارت گفتگو یعنی انتقال ایده‌ها، افکار و احساسات و دریافت آنها از فرد مقابل می‌باشد.

توانایی گفتگو و مهارت های ارتباطی، یكی از معدود مهارت‌هایی است كه افراد، چنان چه بخواهند از روابط صمیمانه لذت ببرند، باید بر آن تسلط یابند. در حقیقت توانایی و اشتیاق برای گفتگو و ارتباط خوب از جمله مهم‌ترین عوامل تداوم یك رابطه رضایت بخش است. گفتگو، این توانایی را دارد که اعضای خانواده را به هم نزدیک ساخته و یا از هم دور کند. اشتیاق و توانایی ایجاد گفتگو، سهم عمده‌ای در شادابی و سلامتی روابط موجود در خانواده و همسران دارد که در این مقاله از جعبه ابزار ذهنی آن را بررسی می کنیم.

اهمیت گفتگو

یك مطالعه (السون و السون، ۲۰۰۰) به مقایسه توانمندی‌های اصلی گفتگویی در زوج‌های خرسند و ناخرسند پرداخته است (این توانمندی‌ها شامل بیان خواسته‌ها، نیازها، احساسات و…، احساس درک شدن و شنیده شدن از جانب همسر و عدم استفاده از الگوهای تخریب گر گفتگو مانند تحقیر و… و رضایت کلی از نحوه گفتگو با همسر است)، مشخص شد که اکثر زوج‌های خرسند احساس می‌کنند قادرند احساسات، افکار، عقاید و ایده‌های حقیقی‌شان را مطرح کنند؛ احساس می‌کنند که همسرشان به آنها گوش می‌کند و احساس درک شدن از جانب او را دارند؛ هر دو همسر از الگوهای تخریب گر کمتر استفاده می‌کنند و به طور کلی از نحوه گفتگو با همسرشان رضایت دارند. در حالی‌که این موضوعات برای اقلیت زوج‌های ناخرسند صادق بود. البته برای همه زوج‌ها چه خرسند و چه ناخرسند مشکلاتی در زمینه موارد بالا وجود داشت و مسئله حائز اهمیت این است که زوج‌های خرسند آنها را بهتر حل و فصل می‌کنند. این پژوهش می‌تواند به درک بهتر تأثیر گفتگو در رضایت‌مندی زناشویی و بالتبع زندگی خانوادگی کمک کند.

اصول گفتگو

هیچ كس نمی‌تواند گفتگو نكند، گفتگو نكردن نیز نوعی گفتگو است

در واقع عدم گفتگو امكان‌پذیر نیست، هنگامی كه شما از گفتگو امتناع می‌ورزید باز در حال ارسال پیامی (گفتگو) هستید. مثلاً این كه اعتراضی دارید، یا خسته هستید و نمی‌خواهید گفتگو كنید. در هر صورت طرف مقابل نیز از سكوت شما پیامی می‌گیرد و متناسب با آن واكنش نشان می‌دهد، پس در گفتگو نكردن نیز پیام‌هایی رد و بدل می‌شود و نمی‌توان گفتگو نكرد.

پیام فرستاده شده اغلب پیامی نیست كه دریافت می‌شود

گفتگوی صحیح هم به ارسال ماهرانه و هم دریافت ماهرانه پیام‌ها بستگی دارد. باور كنید تضمینی نیست كه پیام‌های واضح شما، همان طوركه می‌خواسته‌اید، درك شوند. تنها روشی كه می‌توانید بفهمید، پیامی را كه فرستاده‌اید، درست دریافت شده، پرسیدن آن پیام از فرد مقابل است. بیان مجدد آن چه گفته شده توسط دریافت كننده، مشخص می‌كندكه آیا پیام درست دریافت شده یا خیر؟


مقاله مرتبط: اصول مهارت های ارتباطی


در ناكارآمدی گفتگو هردو فرد مقصرند

هنگامی كه اختلاف نظر و تعارض بالا می‌گیرد، افراد تمایل دارند دیگری را سرزنش کرده و مسئولیت خود را نادیده بگیرند یا آن را به حداقل برسانند. بهترین راه رهایی از این موقعیت این است كه هر همسر رفتار خودش را تنها واكنشی به رفتار فرد مقابل در نظر نگیرد، بلكه آن را عامل تعیین كننده‌ای در پاسخ همسرش بداند كه با تغییر آن می‌شود در پاسخ همسر نیز تغییر ایجاد كرد.
بهترین راه اجتناب از “بازی سرزنش” كار با یكدیگر جهت یافتن راه‌حل‌هایی است كه برای هر دو طرف قابل پذیرشند. در حالی كه سرزنش، تلاشی رقابتی است كه در آن یك طرف سعی در غلبه بر دیگران دارد. گفتگوی اصیل تلاش مشاركتی است كه در آن شركت كنندگان بر توافق متمركز می‌شوند.

هر گفتگویی با انتخاب‌های اخلاقی عجین است

از آنجا که گفتگو (حرف‌هایی که زده‌ایم) غیرقابل بازگشت است و بر دیگران تأثیر می‌گذارد همیشه دارای تلویحات اخلاقی است. هرچه می‌گویی و انجام می‌دهیم بر دیگران تأثیر می‌گذارد، این تأثیر هم بر احساس آنها و هم به طرز تلقی آنها در مورد خودشان و هم نحوه ادراک خودشان و طرز تلقی آنها در مورد دیگران مبتنی است. به همین دلیل انسان‌ها مسؤولیت‌پذیری در قبال دستورات و توصیه‌های اخلاقی را ملاک ارتباط خویش با دیگران قرار می‌دهند. تعاملات انسانی همیشه مبتنی بر انتخاب‌های اخلاقی است. برای مثال هنگام بگو مگو با همسر خود، اگر برای فرونشاندن عصبانیت او به دروغ متوسل شوید، دروغ گفتن یا نگفتن یک انتخاب اخلاقی است. آیا هدفمان از شرکت در کلاس گفتگو، استفاده از آن در جهت بازی دادن و رسیدن به خواسته‌های‌مان است؟ گفتگو، وسیله‌ای برای ترغیب دیگران به برآوردن خواسته‌های ما نیست. این یک انتخاب اخلاقی است، پس در تعاملات خود همیشه باید ملاحظات اخلاقی را در نظر داشته باشیم.

گفتگو نوشدارو نیست

علی‌رغم اینکه گفتگو بسیاری از نیازهای ما را برآورده می‌کند و موجب برقراری رابطه بین ما و دیگران می‌شود. اما این درست نیست که تصور کنیم گفتگو دوای هر درد است. گرچه گفتگو و تبادل نظر به ما کمک می‌کند انسان‌های دیگر را درک کنیم و مشکلات و اختلاف‌ نظرهای خود را با آنها حل کنیم، اما نوشداروی تمام ناخوشی‌ها و مشکلات ما نیست. بسیاری از مشکلات فقط با صحبت و گفتگو حل نمی‌شود. به عنوان مثال برخی مشکلات مثل خیانت همسران، هتک حرمت‌ها و نظیر آن را نمی‌توان صرفاً با گفتگو حل کرد. همان‌طور که می‌دانیم سپردن تعهد و حفظ آن از ارکان تشکیل ازدواج و خانواده است و از بین بردن آن حقیقتاً بنیان خانواده را سست می‌کند، آیا می‌توان صرفاً با گفتگو این بنیان را مجدداً محکم کرد؟

از طرف دیگر برخی جوامع و فرهنگ‌ها شاید بر این باور نباشند که تبادل نظر و گفتگوی طولانی در مورد احساسات، عاقلانه است. پس گفتگو گرچه نقاط قوت ارزشمندی دارد، اما محدودیت‌هایی نیز دارد و کارآیی آن بستگی به موضوع مورد گفتگو و بافت فرهنگی نیز دارد.

مؤلفه‌های گفتگو

تعریف انتقال پیام بود که پیام می‌تواند اشکال مختلفی به خود بگیرد: یک فکر یا یک عقیده، یک خواسته، یک احساس و …. این پیام می‌تواند به دو صورت کلامی و غیرکلامی منتقل شود. پس مؤلفه‌های گفتگو شامل یک گوینده، یک شنونده و یک پیام که این پیام به صورت کلامی و غیرکلامی مخابره می‌شود.

گفتگوی غیرکلامی

در گفتگو با دیگران، توجه نزدیک به پیام‌های غیرکلامی مهم است. در حقیقت، برخی پژوهشگران برآورد می‌کنند حدود ۶۵% از همه گفتگوها ی چهره به چهره غیرکلامی‌اند.

مولفه های گفتگوی غیرکلامی

تن صدا

افرادی كه به صورت یكنواخت صحبت می‌كنند، معمولاً باعث خستگی و كسالت دیگران می‌شود. برای گفتگوی مؤثر، بهتر است تن صدا با احساسات و هیجانات آمیخته شوند.

بلندی صدا

بهتر است كه با توجه به موضوع صحبت، بلندی صدا تنظیم شود. صدای خیلی آهسته و خیلی بلند موجب اخلال در فرآیند گفتگو می‌شود.

حالات بدنی

طرز نشستن، ایستادن و راه رفتن فرد چیزهای زیادی به ما نشان می‌دهد. اگر همسرتان را با گردن خمیده، سر رو به پایین و … ببینید احتمالاً حدس می‌زنید كه غمگین است. بد نیست در این زمینه نگاهی به ویدئو ما در رابطه با اصول اولیه زبان بدن بیاندازید.

تماس چشمی

از مهم‌ترین عوامل یك گفتگوی مؤثر است و می‌تواند نشان‌دهنده توجه، حالات روانی و دیگر موارد در فرد باشد.

حالات چهره

اكثر اوقات با نگاه كردن به چهره یك فرد می‌توانیم احساسات و حالات او را حدس بزنیم. برای مثال می‌توان به گره كردن ابروها (علامت ناراحتی یا خشم)، بالا بردن ابروها (تعجب) و لبخند زدن (رضایت) اشاره كرد.


مقاله مرتبط: چند ترفند عالی برای تفسیر زبان بدن دیگران


ژست‌ها

حركاتی‌اند كه فرد انجام می‌‌دهد و معمولاً معنی خاصی دارند. مثلاً بالا انداختن شانه‌ها علامت ندانستن یا عدم علاقمندی به موضوع می‌باشد. استفاده از حركات دست و بدن و ژست‌ها در بهتر رساندن پیام و جذاب‌تر شدن ارتباط نقش مهمی دارد، توجه به آنها در فرد دیگر نیز می‌تواند اطلاعات ارزشمندی بدست دهد.

گفتگوی کلامی

در حین گفتگو، استفاده از کلمات و جملات مناسب، کاری هنرمندانه است. در اینجا به دو مقوله استفاده از کلمات مناسب و استفاده از جملات مناسب پرداخته خواهد شد.

مهارت گفت و گوی کلامی

استفاده از کلمات مناسب

در گفتگو می‌توانیم از کلمات مناسب استفاده کنیم، این کلمات باعث ایجاد حالت تدافعی در افراد نمی‌شود و راه را برای گفتگو باز می‌گذارد. ولی استفاده از کلمات نامناسب و منفی باعث ایجاد حالت تدافعی و منفی در افراد می‌شود و مسیر گفتگو را می‌بندد. شاید در مثال بفرمایید، بنشین و بتمرگ استفاده از کلمات مناسب روشن‌تر درک شود.

استفاده از جملات مناسب (جملات من)

با استفاده از جملات من، از جانب خودتان صحبت می‌کنید. صحبت کردن از جانب خود، نخستین مهارت و اساس سایر مهارت‌های حرف زدن است. حرف زدن از طرف خود نشان می‌دهد که شما مسئولیت آنچه را که می‌گویید، می‌پذیرید؛ نشان می‌دهد که صاحب‌نظر هستید؛ در نتیجه دیگران پیام‌های شما را به روشنی و آسان تر می‌شنوند و بیشتر مستعد شنیدن حرف‌هایتان به عنوان تجربه شما، و کمتر مخالف افکار، احساسات و خواسته‌های شما می‌شوند. با حرف زدن از طرف خود نه تنها می‌توانید علایق، دلواپسی‌ها و فعالیت‌های راجع به خودتان، بلکه راجع به ارتباط و اعضای خانواده‌تان را نیز بیان کنید.
راه دیگر حرف زدن، حرف زدن از طرف دیگران است (جملات تو). وقتی از جانب دیگری صحبت می‌کنید، از کلماتی نظیر “شما”، “ما” یا “همه” استفاده می‌کنید. با این‌کار در دیگران حالت دفاعی ایجاد می‌کنید و باعث می‌شوید که آنها در مقابل حرف های شما مقاومت کنند.
“تو اصلاً گوش نمی‌کنی” در مقابل “احساس می‌کنم گوش نمی‌دی”
با جمله اول، راه گفتگو را برای فرد مقابل بسته‌اید و او را محکوم کرده‌اید.

مهارت‌های گفتگو

تكنیك‌های گوینده شنونده

چه زمانی گفتگوی ایمن بیشترین اهمیت را دارد و چه زمانی اكثر زوج‌ها دارای بیشترین مشكل در گفتگوی خوب هستند؟
• هنگامی كه دو طرف دارای اختلاف نظر و تعارض راجع به مسایل مختلف مثل پول، كارهای منزل، تربیت فرزند، خانواده همسر و غیره هستند. این ها تعارضاتی‌اند كه در آنها از الگوهای تخریب گر زیاد استفاده می‌شود.
• هنگام گفتگو راجع به موضوعات بسیار حساس كه صحبت معمولی راجع به آنها بسیار دشوار است، مثلاً، راجع به احساس تنهایی در روابط، مسایل جنسی و احساسی. این ها مسائلی‌اند كه در صحبت راجع به آنها امكان بی‌اعتبارسازی زیاد وجود دارد.
این دو موقعیت چه چیز مشتركی دارند؟ یك یا هر دو همسر ممكن است، بترسد كه مكالمه خیلی خوب پیش نرود. ترس از تعارض، ترس از ناكامی، ترس از طرد یا تركیباتی از اینها وجود دارد. پادزهر این نوع ترس‌ها احساس ایمنی است. هر همسر باید روشی امن برای صحبت راجع به اختلاف نظرهای روزانه و مسایل عمیق‌تر و حادتر داشته باشد. قوانین مربوط به گوینده و شنونده این احساس امنیت را برای یك گفتگو به ارمغان می‌آورد.

قوانینی برای هر دوی شما

  1. گوینده می‌تواند در حین گفتگو از یك نشانه استفاده كند، نشانه یك شیء واقعی مثل كنترل تلویزیون، خودكار یا یك كتاب كوچك است. این نشانه در دست هر كه باشد مشخص می‌كند كه او گوینده است و گوینده بودن دارای قوانینی‌ست كه باید به آن توجه كرد. در مقابل نیز، هر كس كه دارای نشانه نیست، نشان می‌دهد كه شنونده است و شنونده بودن نیز قوانینی را می‌طلبد كه رعایت آن ضروری‌ست.
  2. در زمان مكالمه این نشانه رد و بدل می‌شود. گوینده اولین فردی‌ست كه نشانه را دارد و شما نقش‌ها را مدام تغییر می‌دهید و نشانه به طور منظم دست به دست می‌چرخد. این كار اعتماد می‌آفریند. شما مطمئنید هنگامی كه به نشانه نیاز دارید، آن را خواهید داشت و می‌توانید آن را هنگامی كه همسرتان نیاز دارد، در اختیارش قرار دهید.
  3. در هنگام تمرین این تكنیك، سعی كنید یك موضوع خنثی مثل یك فیلم، یك رویا یا پروژه‌ای را كه روی آن كار می‌كنید برای مذاكره انتخاب كرده و راجع به آن صحبت كنید. در ابتدا سعی نكنید به موضوعی حساس و دشوار بپردازید یا بخواهید مسأله‌ای را حل كنید. وقتی در این كار مهارت یافتید، آن‌گاه زمان پرداختن به موضوعات حساس و دشوار و حل مسایل است.

قوانین مربوط به گوینده

  1. در این‌جا ۶ مهارت اساسی حرف زدن كه به شما كمك می‌كند بتوانید به روشنی با همسر خود حرف بزنید، ارایه می‌شود، به كمك این مهارت‌ها می‌توانید شریك زندگی خود را از آن چه درون شما در جریان است، آگاه كنید.
    مطمئن شوید كه زمان و مكان مناسبی را برای گفتگو انتخاب كرده‌اید. سعی کنید زمانی را برای گفتگو انتخاب کنید که شما و همسرتان آمادگی گفتگو را داشته باشید به عنوان مثال خسته نباشید و یا مشغول کاری نباشید یا مکانی را انتخاب کنید که حداقل عوامل مزاحم و حواس پرت کننده مثل صدای تلویزیون، رفت و آمد بچه‌ها و … وجود داشته باشد.
  2. به همسرتان (شنونده) نگاه كنید و سعی كنید با او تماس چشمی برقرار كنید. در قسمت مهارت‌های مربوط به شنونده آمده است.
  3. مطمئن شوید آن‌چه را كه می‌گویید با تن صدا و زبان بدنی‌تان (ژست‌ها، حالات چهره و حالات بدنی‌) هماهنگ باشد. بعنوان مثال اگر می‌خواهید به همسرتان پیشنهاد کمک بدهید، بلند شوید و واقعاً به او نشان دهید که می‌خواهید به او کمک کنید و نه اینکه مثلاً در حالت خوابیده به او بگویید کمک می‌خوای؟”
  4. آهنگ و تن صدای خود را تغییر دهید و سعی كنید صدایتان یكنواخت نباشد.
  5. یك‌ریز حرف نزنید. فرصت‌های زیادی برای گفتن حرف‌هایتان دارید. برای این كه به همسرتان كمك كنید كه خوب گوش دهد، بسیار مهم است كه گفته‌‌های خود را به شكل خلاصه و مفید ارایه دهید. اگر دارای عادت تك‌گویی طولانی هستید، به یاد آورید كه داشتن نشانه شما را در مقابل گسستگی (قطع كلام) حمایت می‌كند. شما می‌توانید برای كسب اطمینان از این كه همسرتان حرف شما را درك كرده، مكث كنید.
  6. توقف كنید و به همسرتان اجازه دهید كه تكرار كند. بعد از مقداری صحبت توقف كرده و اجازه دهید كه همسرتان آن‌چه را كه گفته‌اید تكرار كند و یا اگر سؤالی دارد بپرسد. اگر تكرار درست نبود، مؤدبانه و به آرامی منظورتان‌ را به شیوه‌ای كه همسرتان آن را بفهمد، بیان مجدد كنید و به سؤالات او با آرامش پاسخ گویید.

قوانین مربوط به شنونده

موضوعات بغرنج و پرتنش مانع می‌شوند كه اكثر ما به گوینده توجه کامل نشان دهیم. از آن‌جا كه، اغلب اوقات در حال مرور ذهنی حرف‌های بعدی خود هستیم، توجه ناقصی نشان می‌دهیم. برخی اوقات كه به حرف‌های دیگری گوش می‌دهیم، عمدتاً به ارزیابی سخنان گوینده می‌پردازیم و درباره این كه آیا حرف‌های زده شده درست است یا خیر، خوب است یا بد، آیا با آن موافقیم یا مخالف، قضاوت می‌كنیم و به قیاس نظر خود با دیگری می‌پردازیم. رفتار ما بیش از آن كه جذاب و گیرا باشد، عكس‌العملی و واكنشی‌ست. حرف دیگران را به سادگی با اظهار نظر یا طرح سؤال قطع می‌كنیم. وقتی این چنین گوش می‌دهیم، خود را به جای دیگری مركز و كانون توجه قرار می‌دهیم.
گوش دادن خوب، موقتاً همسرتان را تشویق می‌كند كه رهبر و پیشگام باشد و به‌طور خود جوش تمام حرفش را، بدون مداخله شما، باز گوید. بدون این كه لزوماً موافقت كنید یا مخالفت كنید، سرزنش كنید، دفاع كنید یا فوراً سراغ اقدام دیگری بروید (راه‌حلی را تصاحب كنید). هدف شما درك كردن است.
در این‌جا پنج مهارت كه به شما كمك می‌كند تا توانایی گوش دادن خود را بهبود بخشید، ارایه می‌شود:

  • توجه كردن
  • همراهی کردن و اعتبار بخشیدن
  • دعوت كردن به ارائه اطلاعات بیشتر
  • خلاصه كردن
  • سؤال كردن

 توجه نشان دهید

وقتی شما به همسرتان توجه می‌كنید، یعنی با جان و دل به حرف‌هایش گوش می‌دهید، به او می‌فهمانید كه كاملاً به وی توجه دارید، ۱ ـ هرگونه فعالیتی را كه موجب حواس‌پرتی می‌شود، كنار بگذارید. ۲ ـ وضعیت‌تان را با وضعیت همسرتان هماهنگ كنید. اگر همسرتان نشسته است بنشینید، اگر ایستاده است، بایستید. ۳ ـ به طرف او برگردید و هر وقت كه ممكن بود با او تماس چشمی برقرار كنید. ۴ ـ گاهی اوقات می‌توانید همسرتان را به حالتی حمایت‌گرانه لمس كنید. ۵ ـ با ارسال این علامت كه در دسترس هستید، حالت پذیرا دارید و علاقمند می‌باشید، به وی ارج و منزلت می‌دهید.

در حین گوش دادن سعی كنید پیام‌های كلامی و غیركلامی (احساسات) او را دریافت كنید. این كار مبنا و پایه تفسیر و تعبیر و درك وی در همان لحظه است. این كار را از طریق نگاه كردن، گوش دادن و ردگیری كردن حرف‌های همسرتان انجام دهید.

به تجربه همسرتان اشاره كنید و آن را اعتبار بخشید

اعتباربخشی پیام‌های دیگری، پاسخی‌ست زبانی و عملی كه شخص را آگاه می‌كند كه همراه او هستید. اوست كه رهبری می‌كند و شما پیرو و دنباله‌رو هستید. وقتی به آن‌چه همسرتان می‌گوید، علاقه نشان می‌دهید و احترام می‌گذارید، به تجربه همسرتان منزلت و اعتبار می‌بخشید، حتی اگر كاملاً با او موافق نباشید.
اعتباربخشی می‌تواند شامل تكان دادن سر تا تأیید كلامی (آها) یا بیان یك عبارت تفسیری مختصر باشد، كه نشان می‌دهد شما به چیزی فكر می‌كنید كه همسرتان در حال تجربه آن است، اما صراحتاً آن را به زبان نیاورده است. مثال‌هایی از اعتباربخشی عبارتند از:

“به نظر می‌رسه كه مهم باشه”
“می‌تونم بفهمم كه واقعاً نگران و دلواپسی”
“حدس می‌زنم واقعاً نمی‌خوای بری”

سعی كنید كه همراه با همسرتان باشید. مثلاً اگر راجع به افكارش صحبت می‌كند آنها را اعتبار ببخشید، اگر راجع به احساساتش صحبت می‌كند، آنها را اعتبار ببخشید.

به احساسات و خواسته‌های همسرتان نیز توجه كنید. اكثر گفتگوها به اطلاعات و افكار و اقدامات می‌پردازند، و احساسات و خواسته‌ها اغلب نادیده گرفته می‌شوند. اعتبار بخشی به احساسات و خواسته‌های بیان نشده، موجب كاهش تنش می‌شود و اطلاعات بسیار مهمی را وارد گفتگو می‌كند. اگر همسرتان به قسمت‌هایی از آن اشاره نكرد می‌توانید با ردگیری، گوش دادن و نگاه كردن تفسیر خودتان را بگویید “مثل این كه ناراحتی؟”

از نیات خود آگاه باشید. اگر نیتی كه پشت اعتبار بخشی‌ست، تغییر دادن تجربه همسرتان یا ترغیب احساس وی به قبول نظر شماست، به جای او صحبت می‌كنید و حرف توی دهانش می‌گذارید. این كار درك واقعی را به دنبال ندارد و یا ارتباط را با شكست مواجه می‌كند. اعتباربخشی از طریق پذیرفتن حق همسرتان برای بیان آن‌چه در آن لحظه تجربه می‌كند، رشته‌های ارتباط را برقرار می‌كند. با همسرتان همراه شوید، نه این كه با متوقف كردن، حاشیه رفتن و یا عكس‌العمل نشان دادن، خلاف او حركت كنید. برای برقراری ارتباط و درك، اغلب فقط اشاره كردن به آن‌چه فرد در حال تجربه آن است، كافی است.

به طور كلی اعتبار بخشی دارای دو فایده مهم است:

  1. راهی است برای بررسی این كه آیا برداشت شما درست است یا خیر؟ مثلاً در مثال “مثل اینكه ناراحتی؟” آن فرد ممكن است بگوید “نه، فقط كمی سرم درد می‌كند”.
  2. به وسیله بازخورد دادن، به گوینده نشان می‌دهید كه حرف‌هایش برای شما مهم است و شما به گفته‌های او گوش می‌كنید.

به دادن اطلاعات بیشتر دعوت كنید

برای استفاده از مهارت گوش دادن، حرفی بزنید یا كاری بكنید كه همسرتان را برانگیزد تا به صورت خود جوش هر چه می‌خواهد بگوید. برای ایجاد شور و اشتیاق در همسرتان، دعوت كردن فراتر از اعتبار بخشی است. مثال‌های زیر، نمونه‌هایی از دعوت كردن از همسرتان برای حرف زدن است.

“درباره این موضوع بیشتر برام بگو”
“راجع به آن بیشتر حرف بزن”
“دلم می‌خواد راجع به این موضوع بیشتر بدونم”
“چیز دیگری هم هست كه بخوای بگی؟”
“دلم می‌خواد هر چی رو كه فكر می‌كنی، باید بدونم، برام بگی”.
بعد از اینكه همسرتان حرف‌هایش را زد و مكث كرد، می‌توانید دعوت كنید. معمولاً افراد برای این كه شنونده را محك بزنند كه گوش داده یا خیر؟ و آیا شرایط برای ادامه مهیاست یا خیر؟ مكث می‌كنند. در این حین از پرسیدن، دادن پند و اندرز و سؤال كردن برای هدایت بپرهیزید. فقط دعوت كنید.
بعد از چند دعوت، بالاخره همسرتان می‌گوید: “فكر نمی‌كنم چیز دیگری برای گفتن داشته باشم” و نشانه‌های كلامی و غیركلامی او نشان می‌دهد كه حرف‌ها گفته شده است.

توصیه‌ها

  • آنچه را كه به عنوان نظر همسرتان شنیده‌اید، با بیان خود دقیقاً تكرار كنید (كامل بگویید، در عین حال چیزی را از پیام اصلی كم یا به آن اضافه نكنید).

بخواهید خلاصه‌ای را كه ارایه می‌كنید، تایید یا تصریح كند

چنانچه خلاصه‌تان را با جمله‌ای مقدماتی كه نشان دهنده هدف شما از خلاصه‌سازی است، شروع كنید. بسیار راهگشاست مثلاً این طور شروع كنید: “برای این كه مطمئن شوم حرفت را درست فهمیده‌ام، مایلم به جمله‌ای اشاره كنم كه چند لحظه پیش گفتی” و با عبارات “تو گفتی كه راجع به … احساس ناكامی می‌كنی، آیا همین‌طور است؟” سخن خود را آغاز كنید.
اگر خلاصه دقیق باشد، همسرتان جواب مثبت می‌دهد و اگر درست نباشد، از همسرتان بخواهید كه آن را تصریح كند، آنگاه خلاصه را با اطلاعات كاملاً تصریح شده، دوباره بیان كنید.

سؤال‌های باز بپرسید

  1. بعد از همه مراحل بالا ممكن است به دلایل زیر باز خواستار اطلاعات اضافی خاصی باشید.
    سنجش صحت افكار و مطالب مورد بیان
  2. برای جمع‌آوری اطلاعات یا تكمیل اطلاعات ناقص
  3. روشن كردن اطلاعات نامشخص/ مغشوش

از سؤالات باز استفاده كنید، این سؤالات، سؤالاتی هستند كه احتیاج به پاسخ‌های طولانی‌تری دارند. حسن آنها این است كه افراد را به توضیح بیشتر تشویق می‌كنند.
از طرح سؤال‌های بسته بپرهیزید زیرا آنها كوتاه یا هدایت كننده، محدود یا محصور به پاسخ های مستقیم هستند. به این سؤالات می‌توان با بله و خیر پاسخ داد یا می‌توان جواب كوتاهی به آن داد.
از طرح سؤال‌هایی كه با “چرا” شروع می‌شوند، اجتناب كنید.
“چرا آن كار را كردی و چرا آن طور فكر كردی؟”
“چرا با بچه این‌جوری رفتار كردی؟”
“چرا به هم خندیدی؟”
این نوع سؤال‌ها اظهار نظر را مخدوش می‌كنند. لحن كلام همسران با آنها منفی ‌است. این سؤال‌ها می‌توانند اثر مبارزه جویانه و سرزنش آمیز داشته باشند و از فرد بخواهند كه درباره اعمال و موقعیت خود قضاوت یا از آنها دفاع كند.

امتیاز 5 (1 مشارکت)
مطالب مرتبط
نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.