مدل اقتضایی فیدلر

سبک رهبریِ ذاتیِ شما کدام است؟

آیا بر روی به‌انجام رساندن وظایف تأکید دارید یا برقراری روابط محکم با اعضای تیم؟

آیا این موضوع را در نظر دارید که سبک رهبری ذاتی شما ممکن است برای برخی از موقعیت‌ها مناسب‌تر باشد؟

در این مقاله، به بررسی مدل اقتضایی فیدلر می‌پردازیم و خواهیم دید که این مدل چگونه کارآمدترین سبک رهبری در موقعیت‌های مختلف را مشخص می‌کند.

نکته:
در این تئوری واژه‌ی اقتضایی به معنی موقعیت یا شرایطی است که وابسته به (مقتضی به) شخص یا عوامل دیگری است.

آشنایی با مدل اقتضاییِ فیدلر

مدل اقتضاییِ فیدلر در اواسط دهه ۱۹۶۰ توسط فرد فیدلر (Fred Fiedler) ارائه شد. وی دانشمندی بود که شخصیت و ویژگی‌های رهبران را مورد مطالعه قرار می‌داد.

این مدل بیان می‌کند که نمی‌توان یک سبک رهبری را به عنوان بهترین سبک دانست. چرا که اثربخشی یک رهبر بر اساس موقعیتی که در آن قرار دارد مشخص می‌شود. که این اثربخشی نتیجه‌ی دو عامل است؛ «سبک رهبری» و «مطلوبیت موقعیتی» (که عامل دوم بعداً کنترل موقعیتی نامیده شد).

مدل اقتضایی فیدلرسبک رهبری

شناسایی سبک رهبری اولین مرحله در استفاده از این مدل است. فیدلر معتقد است که هر رهبری سبک رهبری معین خود را دارد و می‌توان آن را با مقیاسی که او طراحی کرده اندازه‌گیری کرد. این مقیاس (پرسشنامه) ناخوشایندترین همکار (LPC) نامیده شده است.

در این پرسشنامه از شما خواسته می‌شود تا درباره‌ی شخصی که از کار کردن با او کم‌ترین میزان لذت را برده‌اید، و در حقیقت ناخوشایندترین تجربه‌ی همکاری را برای شما رقم زده است، فکر کنید. این شخص می‌تواند همکار شما یا هرکس دیگری که با او کار می‌کنید باشد. اگر امتیاز کلی شما بالا باشد، به احتمال زیاد یک رهبر رابطه‌گرا هستید. اگر نمره‌ی کلی شما پائین باشد به احتمال زیاد شما یک رهبر وظیفه‌گرا هستید.

این مدل بیان می‌کند که رهبران وظیفه‌گرا معمولا به ناخوشایند‌ترین همکار خود با دید منفی نگاه می‌کنند و در نتیجه در پرسشنامه امتیاز کمتری کسب می‌کنند. فیدلر این افراد را رهبران با LPC پائین نام‌گذاری می‌کند و عنوان می‌کند که افراد با LPC پائین در به انجام رساندن وظایف بسیار کارآمد عمل می‌کنند. آنها می‌توانند به سرعت یک گروه برای به انجام رساندن وظایف و پروژه‌ها سازماندهی کنند. ایجاد روابط در اولویت‌های آخر آنها قرار می‌گیرد.

در مقابل، رهبران رابطه‌گرا معمولاً با دید مثبت‌تری به ناخوشایندترین همکار خود نگاه می‌کنند و امتیاز بالاتری به آنها می‌دهند. این دسته از رهبران، که رهبران با LPC بالا نامیده می‌شوند تمرکز بیشتری بر ارتباطات شخصی دارند و توانایی خوبی در مدیریت تعارضات و رفع مجادلات و کشمکش‌ها دارند. این افراد توانایی بیشتری در اتخاذ تصمیمات پیچیده دارند.

مطلوبیت موقعیتی

در ادامه باید «مطلوبیت موقعیتی» را برای موقعیت خاص خود تعیین کنید. مطلوبیت موقعیتی به سه عامل بستگی دارد:

  • رابطه‌ی رهبر با عضو گروه: این عامل نشان دهنده‌ی سطح احساس اطمینان و اعتمادی است که اعضای تیم‌تان به شما دارند. رهبری که در گروه خود اعتماد بیشتری را به خود جلب کرده باشد، در موقعیت مطلوب‌تری نسبت به رهبران دیگر قرار می‌گیرد.
  • ساختار وظایف: این عامل بیانگر نوع وظایفی است که تیم شما انجام می‌دهد: شفاف و ساختاریافته یا مبهم و غیرساختاریافته. وظایف غیرساختاریافته، وظایفی هستند که رهبر و افراد گروه دانش کمی درمورد چگونگی به انجام رساندن آنها دارند. به اینگونه وظایف به عنوان عامل عدم مطلوبیت نگاه می‌شود.
  • وضعیت قدرت رهبر: بیانگر میزان قدرتی است که در هدایت ومدیریت گروه و تعیین پاداش‌ها و توبیخات دارید. قدرت بیشتر وضعیت مطلوب‌تر را به دنبال خواهد داشت. فیدلر قدرت را در دو دسته‌ی قوی و ضعیف تقسیم‌بندی کرده است.

به کار گیری مدل اقتضایی فیدلر

مدل اقتضایی فیدلر

 مرحله۱: سبک رهبری خود را مشخص کنید

درباره‌ی ناخوشایندترین کسی که تاکنون با او  کارکرده‌اید (چه در گذشته و چه در حال) فکر کنید.

با استفاده از جدول بالا پرسشنامه را تکمیل کنید. بر اساس این مدل امتیاز بالاتر به این معنی است که ذاتاً رابطه‌گرا هستید و امتیاز پایین‌تر نشان می‌دهد که ذاتاً وظیفه‌گرا هستید.

مرحله۲: موقعیت خود را مشخص کنید

به سؤالات زیر پاسخ دهید:

  • رابطه‌ی بین رهبر (شما) و اعضای گروه خوب است یا ضعیف؟
  • آیا وظایفی که در حال انجام آنها هستید ساختاریافته‌اند یا بیشتر غیر ساختاریافته هستند؟ آیا تجربه‌ی کمی در حل مسائل مشابه دارید؟
  • میزان قدرت شما نسبت به تیم‌تان و مدیریت آنها قوی است یا ضعیف؟

مرحله۳: کارآمدترین سبک رهبری را تعیین کنید.

همه‌ی این عوامل در جدول زیر آمده‌اند؛ رابطه‌ی رهبر با عضو گروه، ساختار وظایف و وضعیت قدرت رهبر. ستون آخر در این جدول با توجه به سه عامل ذکر شده سبک رهبریِ کارآمد در هر موقعیت را مشخص می‌کند.

به عنوان مثال، تصور کنید که به‌تازگی در یک شرکت جدید شروع به کار کرده‌اید وجانشین یک رهبر گروه بسیار محبوب شده‌اید که به‌تازگی بازنشست شده است. شما تیمی را رهبری می‌کنید که اعضای آن به شما اعتماد ندارند (پس عامل رابطه‌ی رهبر با اعضای گروه ضعیف است). وظیفه‌هایی که همگی با هم در حال انجام آنها هستید کاملا مشخص (ساختاریافته) است و وضعیت قدرت شما در سطح بالایی قرار دارد، چرا که شما رئیس بخش خود هستید و می‌توانید به گروه پاداش دهید یا آنها را توبیخ کنید.

کارآمدترین سبک رهبری در این موقعیت، رهبری با LPC بالاست که در آن به عنوان رهبر گروه قبل از هرچیز بر برقرای و بهبود رابطه‌ی خود با اعضای تیم تمرکز می‌کنید.

در مثالی دیگر تصور کنید که تیمی را رهبری می‌کنید که اعضای آن به شما علاقه دارند و برای شما احترام زیادی قائل هستند (پس رابطه‌ی رهبر با اعضای گروه خوب است). پروژه‌ای که روی آن کار می‌کنید بسیار نوآورانه است و تجربه‌ی زیادی در آن ندارید (وظیفه‌ی غیر ساختاریافته) و وضعیت قدرت نیز بالاست چرا که در سِمَت مدیریت در موضع قدرت قرار گرفته‌اید. در این موقعیت، کارآمدترین سبک، سبک رهبری وظیفه‌گراست.

نقد مدل اقتضایی فیدلر

انتقاداتی به مدل اقتضایی فیدلر وارد است. یکی از مهم‌ترین این انتقادات فقدان انعطاف‌پذیری در این مدل است. فیدلر معتقد است که از آنجا که سبک رهبری ذاتی ما مشخص و ثابت است، کارآمدترین شیوه برای اداره‌ی موقعیت‌های مختلف، تغییر رهبر گروه است و جایی برای انعطاف‌پذیری رهبران قائل نشده است.

به عنوان مثال، اگر یک رهبر با LPC پائین مسئولیت گروهی با روابط خوب و وظایف غیر ساختارمند را به عهده داشته و وضعیت قدرت او ضعیف باشد (ردیف چهارم جدول) بر اساس مدل فیدلر، به جای این که او از سبک رهبری متفاوتی استفاده کند، بهترین راهکار این است یک رهبر با  LPC بالا جایگزین وی شود.

مقیاس (پرسشنامه) ناخوشایندترین همکار (LPC) نیز دارای اشکالاتی است. اگر پس از تکمیل پرسشنامه امتیاز متوسطی به‌دست آورید، مشخص نمی‌شود که از کدام سبک رهبری استفاده می‌کنید.

همچنین چندین مقاله در نقد مدل اقتضایی فیدلر منتشر شده است. در یکی از مطرح‌ترین آنها، در شماره‌ی سوم دوره‌ی سیزدهم نشریه‌ی معتبر Academy of Management منتشر شده است. در این مقاله نویسندگان بیان می‌کنند که حتی در بهترین شرایط، مقیاس LPC  فقط ۵۰ درصد قابل اعتماد است. این بدین معناست که، طبق نقد وارد شده توسط نویسندگان این مقاله، LPC  مقیاس معتبری برای اندازه‌گیری قابلیت‌های رهبری نیست.

از سوی دیگر ممکن است ناخوشایندترین همکار شما، فردی گیج و کم استعداد، یا ناسازگار و یا اصلا انسان بدذاتی بوده باشد. اگر بد شانس بوده باشید و در شغل خود فقط یکبار با همچین شخصی برخورد داشته‌اید، ممکن است کلاً در دسته‌ی رهبران با LPC پائین قرار گیرید، در حالی که در حقیقت شخصیت مردم‌گرایی دارید.

نکته:
کارشناسان علم مدیریت معتقدند که در اکثر موقعیت‌ها رهبریِ تحول‌گرا بهترین سبک رهبری است، اما با وجود این، استفاده از بقیه‌ی سبک‌های رهبری نیز در مواقعی لازم است. مدل اقتضایی فیدلر در بسیاری از محیط‌های کاری در قرن بیست و یکم دیگر مفید واقع نمی‌شود. ممکن است بعضاً به عنوان ابزاری برای تعیین این موضوع که بیشتر بر روی روابط تمرکز شود یا روی وظایف، استفاده شود، اما باید هشیار باشید که از یک سبک رهبری صرفاً به دلیل اینکه این مدل آن را تعیین می‌کند، استفاده نکنید و از قضاوت شخصی خود برای تحلیل موقعیت‌ها بهره ببرید.

امتیاز 1 (1 مشارکت)
مطالب مرتبط
2 نظرات
  1. مژگان می گوید

    سلام، با عرض پوزش از اظهار نظر درمحضر شما،مطلب عالی بود اما نواقصی داشت. از جمله عدم نمایش اشکال مورد اشاره در متن و جداول
    ممنون از زحمت و ارائه ی مطالب

    1. حمید احدی می گوید

      با سلام خدمت شما همراه گرامی

      محتوا و اشکال سایت در حال بارگذاری هست. انشاالله جداول، اشکال و سایر توضیحات و لینک ها به مقالات اضافه خواهد شد.

نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.