معاشرت با همسالان برای کودکان
مشاهده هر کودکی در سنین پیشدبستانی، به روشنی نشان میدهد که آنها لذتی وافر از بازی و معاشرت با همسالان خود میبرند اما برای برخی دیگر این معاشرت چالشبرانگیز است و چندان لذتبخش نیست. چرا که آنها از طرف همسالانشان عقب رانده یا طرد میشوند. نداشتن دوستی برای بازی کردن به کودکان حسی شبیه به بدبختی را منتقل میکند. کودکانی که در سنین پایین روابط مثبتی را شکل ندادهاند، در بزرگسالی نیز در ایجاد روابط مشکلاتی خواهند داشت. قدرت پیشبینیکننده روابط دوستی در کودکی ما را به این نتیجه میرساند که در طول زمان مشکلات بیشتر شده و شایستگیها قدرتمندتر میشوند. این گونه است که فردی که در کودکی روابط مثبتی ایجاد کرده، در آینده هم محبوب است و کسی که در ایجاد روابط در کودکی ناکام بوده، در بزرگسالی هم تنها مانده یا به سمت بزهکاری کشیده میشود.
کودکان مایلند با همسالانشان باشند، کسانی که علایق و ویژگیهای شخصیتیشان را با هم به اشتراک گذاشته و در مقابل آنها با بازخوردشان این الگوهای رفتاری را تقویت کنند. بر همین اساس توصیه میشود برنامههایی برای افزایش روابط کودکان همسن و مهارتهای اجتماعی آنان در سنین پیشدبستان در نظر گرفته شود. در ادامه دلایل دیگری نیز برای افزایش مداخلات در حوزه مهارتهای اجتماعی در طول سالهای پیش از دبستان ارائه میشود.
بیشتر روشها بر مداخله زودهنگام تأکید دارند تا مداخله در سنین بالا، چراکه مسیر رشد در سنین اولیه زندگی انعطافپذیرتر است. این انعطاف هم در کودک است و هم در روابطی که برقرار میکند. ورود به مدرسه در سالهای بعد نیز شاید نقطهای برای تغییر در روابط باشد، زمانی برای شناسایی دوباره موقعیتها برای ترسیم مسیرهایی جدید. کودکانی که در سنین پیشدبستان مهارتهای اجتماعی خود را رشد ندادهاند، در مهد کودک و مدرسه نیز احتمالاً از سوی همسالانشان نادیده گرفته میشوند و شروع به معاشرت با کودکانی میکنند که مثل خودشان ندیده گرفته شدهاند. این الگوی رفتاری تقویت شده، در آینده برای رشد فرد نیز مشکلاتی جدی به وجود میآورد و هر چه فرد بزرگتر میشود، این الگوهای اشتباه و معیوب نیز بیشتر رشد میکنند. شاید خیلی از مشکلات بزرگسالان در زمینهای بازی کودکیشان از بین میرفت. پیگیری برنامههای مداخلهای زودهنگام نشان میدهد که آنها میتوانند تأثیرات مثبت بلندمدتی حاصل کنند که ممکن است تا زمانی که کودک به یک فرد بزرگسال تبدیل شود، خود را نشان ندهند.
محققان یافتههای معتبر تجربی را به عنوان دلیلی برای افزایش مداخلات در کلاسهای کودکان پیشدبستانی ارائه میکنند. یکی از این یافتهها بر اساس این فرض بنا شده که کودکان دارای روابط ضعیف یک یا چند مورد را ندارند: شناخت اجتماعی و مهارتهای احساسی و رفتاری که برای تعامل موفق اجتماعی لازم است. البته این مهارتها از طریق آموزش و تمرین قابل یادگیری است. محققان معتقدند که باید این مهارتها به خوبی به کودک آموزش داده شود و آنها به تمرین کردن این مهارتها بپردازند تا نهایتاً بتوانند این مهارتها را در مورد همسالانشان به کار ببرند. کودکان سنین پیش از دبستان این مهارتها را خود بهخودی به موقعیتهای دیگر تعمیم نمیدهند. بسیاری از کودکان نیاز دارند تا به روشنی به آنها نشان داده شود که چطور مهارتی را در موقعیتی مشابه به کار ببرند. محققان این شکل آموزش را برای کودکانی که دارای تأخیر یا مشکل در برقراری ارتباط با همسالان خود هستند، پیشنهاد میکنند. آنها همچنین بر اهمیت بالای محتوای بازی بچهها و مهارت آنها در اجرای بازیها تأکید میکنند.
کودکان با نیازهای ویژه هم به این کمک و حمایت در راه یادگیری این مهارتها نیاز دارند. کودکان دارای ناتوانی معمولاً از رشد معمولی همسالانشان توسط حضور در کلاسهای درسی جدا و پس زده شدن از سوی همسالان یا هر دو جدا می مانند. هر کدام از این دو نوع جدایی این کودکان را از تعامل با همسالانشان محروم میکند.
با توجه به مسائلی که مرور کردیم، میتوانیم نتیجه بگیریم که مداخله در سنین پایین میتواند بهبود روابط با همسالان را در کودکان در پی داشته باشد.