رشد اخلاقی کودکان
رشد اخلاقی کودکان مقوله ای مهم است. کودکانی که به هر دلیل از لحاظ اخلاقی رشد لازم را نداشتهاند، در معرض خطرهاي جدي قرار دارند.
این کودکان به دلیل وجدان متزلزل، ضعف در مهار کردن امیال، رشدنیافتگی، حساسیتهاي اخلاقی و باورهاي نادرست، تاحد زیادي به عقب افتادگی اخلاقی و اجتماعی دچار و در بزرگسالی به شخصیتهاي نابهنجار تبدیل میشوند (به نقل از کیا کمال، 1390).
آگاهی والدین از تکنیکهای رفتاری ویژه جهت رشد اخلاقی کودکان بسیار ضروری است. در این مقاله به بررسی نکاتی میپردازیم که به رشد اخلاقی کودکان کمک میکند.
شیوههای تربیتی و آموزش والدین در رشد اخلاقی کودکان
تأثیر والدین بر تحول اخلاقی کودکان نشان میدهد که رفتار والدین به طور پایا با تفکر، احساس و عمل اخلاقی کودکان در ارتباط است. در این میان میتوان پنج فرآیند تربیتی یا تکنیک تربیتی مربوط به والدین را شناسایی کرد که بر رشد اخلاقی کودکان تأثیر دارند.
القای شناختی
القای شناختی به همدلی بیشتر، وجدان تحول یافتهتر، سطوح بالای استدلال اخلاقی و نوعدوستی میانجامد. القای شناختی به طور مستقیم جنبههای شناختی (استدلال اخلاقی) و عاطفی (همدلی) را تحریک میکند تا دلایل انتخاب یک رفتار و تأثیر آن را بر دیگری بفهمند و درک کنند. همچنین القای شناختی، با تمرکز بر احساس و تفکر دیگران، در یک موقعیت خاص، توانایی درک دیدگاه دیگران را در کودکان افزایش میدهد (لیکونا، 1983). در عین حال، القای شناختی رویکردی منطقی و محترمانه نسبت به روابط میانفردی را به شکل الگودهی مطرح میکند. وقتی والدین رفتار خود را برای کودکان تشریح میکنند و به آنها نشان میدهند که از تأثیر آن بر کودک خود آگاهند، به طور تلویحی این پیغام را به کودک میدهند که احساسات و افکار آنها ارزشمند و حائز اهمیت است. در حقیقت، چنین احترامی هسته پرورش خوب کودک به حساب میآید. یکی از راههای اساسی ایجاد احترام در کودکان نسبت به خود و دیگران، احترام گذاردن به آنها و احترام خواستن از آنهاست. فرصتهای بسیاری برای استفاده از القاء شناختی وجود دارد. یکی از آشکارترین آنها دریافت انضباط است. وقتی کودکان نافرمانی میکنند، فرصتی برای والدین پیش میآید تا درست یا غلط بودن یک رفتار را به کودکان بیاموزند و از آن مهمتر، علت درست بودن یک رفتار را فرابگیرند. صرف زمان برای طی این فرآیند، درک کودک را از اصول اخلاقی افزایش داده و در نتیجه نیاز به مداخلههای بعدی را کاهش میدهد.
شیوه تربیتی مقتدرانه (پاسخدهی/ محبت)
عامل دیگر تربیتی که با رشد اخلاق کودک ارتباط دارد، تربیت مقتدرانه است. در این شیوه، از الگوهای رفتاری پرخاشگرانه اجتناب میشود. کودکان خانوادههای مقتدر از حساسیت اجتماعی، خودآگاهی و احترام به قواعد و قدرت برخوردارند. این شیوه تربیتی به صورت تعامل بین دو تمایل والدین توصیف میشود؛
الف. پاسخدهی
ب. داشتن توقع از کوکان
پاسخدهی به معنای تدارک محبت و حمایت برای کودکان است. برقراری یک تعامل گرم و مثبت، تحول وجدان و استدلال اخلاقی را در کودکان ارتقا میدهد. به علاوه، این امر به دلبستگی ایمن و حرمت خود نیز میانجامد (دامون، 1988).
یکی از پیامدهای تربیت گرم و پاسخگو، انتقال این نکته به کودکان است که آنها ارزشمند و سزاوار چنین رابطهای هستند. ما به کودکانمان عشق میورزیم و این عشق به خودپنداره مثبت در آنها میانجامد. پیام وسیعتر چنین ارتباطی این است که تمام انسانها مستحق رابطه گرم هستند و نباید به آنها آزار رساند. تخطی از این معیارها منجر به احساس گناه و شرم در فرد میشود. دو احساسی که ارتباط مستقیمی با وجدان دارند. همچنین این امر پایهای را برای استدلال اخلاقی فراهم میآورد. در حقیقت، سطح گرمی و حمایت، کیفیت پایدار این گونه روابط است.
تنظیم توقع و انتظار از کودک و تعیین حدود
داشتن انتظار چیزی بیش از خواستن برخی رفتارها از کودکان است. انتظار مؤثر دارای سه جزء است:
1- والدین لازم است اهداف متعالی ولی واقعبینانهای را در خصوص رفتار کودکانشان ترسیم کنند. این امر شامل درک این نکته است که چیزی را میتوان به طور منطقی از کودکان انتظار داشت. کودکانی که والدینشان از آنها انتظارات غیرمنطقی بالایی دارند، همواره ناکام و خشمگین شده و خود را شکست خورده میپندارند.
2- والدین باید حمایتهای لازم را برای دستیابی به این اهداف فراهم کنند، به عنوان مثال تدارک درگیری والدین با کودکان برای انجام تکالیف مدرسه یکی از این موارد است.
3- والدین باید نسبت به دستیابی یا عدم دستیابی کودکان به انتظارات خود و خواستههای مورد نظر نظارت داشته باشند. کودکان به سرعت بیاثر بودن خواستههایی که به آنها نظارت نشده است را درک میکنند و بنابراین پیامدی برای آنها در نظر نمیگیرند. بنابراین، چنین خواستههایی بر تحول اخلاقی کودکان تأثیر ناچیزی خواهند داشت. اگر توقع داشتن به عنوان بخشی از تربیت مقتدرانه اعمال شود، کودکان دارای خودمهارگری، نوعدوستی و حرمت خود بیشتری خواهند شد.
الگودهي رفتار اجتماعي – اخلاقي
يكي از بهترين راههايي كه ميتوانيم از طريق آن به كودكانمان بياموزيم كه استدلال اخلاقي خود را به رفتار اخلاقي مثبت تبديل كنند، ارائه نمونه و الگو است. آموزش احترام به كودكان از طريق احترام گذاشتن به آنها يكي از راههاي الگودهي است. احترام گذاشتن به كودكان تنها يك راه الگودهي است. چگونگي رفتار و برخورد والدين با ساير افراد از جمله دوستان، خويشاوندان و بستگان نيز از راههاي ديگر الگودهي است كه مورد استفاده قرار ميگيرد. همان طور كه گفته شد، چگونگي رفتار والدين هنگام تعامل با كودكانشان در خصوص موضوعات اخلاقي به صورت يك الگو درميآيد. همچنين والديني كه به بيان همدلي پرداخته يا استدلال اخلاقي را مورد بحث قرار ميدهند، اين كيفيات را الگودهي ميكنند (ليكوفا، 1983).
خانواده باز و دموكراتيك و شيوه حل و فصل تعارض
در تحليل مؤلفههاي تحول اخلاقي، جنبههاي مختلفي از يك فرآيند دموكراتيك به پيروي، تحول استدلال اخلاقي، وجدان، حرمت خود بالا و نوعدوستي در كودكان ميانجامد. اين خانوادهها نقطه نظرهاي كودكان را در تصميمگيريها، مباحث و حل تعارضها مهم دانسته و به آن احترام ميگذارند. آنها به كودكان اجازه ميدهند كه بدانند عقايدشان ارزشمند است و از شركت آنها در مباحث خانواده حمايت هيجاني ميكنند.
چند راهکار
- زيربناي اخلاق احترام است؛ احترام به خود، ديگران و به همه اشكال حيات و محيط اطراف.
- تحول اخلاقي در خلال يك فرآيند تدريجي و به صورت مراحل مختلف اتفاق ميافتد.
- به كودكان احترام بگذاريد و از آنها انتظار داشته باشيد كه به شما احترام بگذارند.
- با الگوسازي، اخلاق را به كودكان بياموزيد.
- آموزش كلامي براي تحول اخلاق مهم است.
- به فرزندانتان ياد بدهيد چگونه فكر كنند.
- به كودكان مسؤوليتهاي واقعي بدهيد.
- بين استقلال و كنترل كودكان، تعادل برقرار كنيد.
- با محبت و توجه به كودكان، آنها را در ايجاد تصوير ذهني مثبت از خود ياري دهيد.