بهبود قدرت تخیل
یکی از ارزشمندترین داراییهای انسان، قدرت تخیل است. آیا تابهحال به این توانایی فوقالعادهی بشری و تأثیر آن در زندگی فکر کردهاید؟ آیا میدانید تخیل چه نقشی در موفقیتهای ما دارد؟ همراه ما باشید، در این مقاله میخواهیم با قدرت تخیل بیشتر آشنا شویم و روشهایی را برای افزایش قدرت تخیل خود یاد بگیریم.
به گفتهی آلبرت اینشتین:
«قوهی تخیل همه چیز است. قوهی تخیل، پیشنمایش جاذبههای آیندهی زندگی است.»
– اینشتین
یکی از بزرگترین و باارزشترین داراییهای بشر، قدرت باورنکردنی قوهی تخیل است.
شاید شما هم با وجود اینکه از قدرت فوقالعادهی تخیل آگاهی دارید، اما از آن الهام نمیگیرید و نمیتوانید به قدرت آن دسترسی پیدا کنید. آیا تاکنون به این توانایی و تأثیر قدرت تخیل خود شک کردهاید؟ از روشهای زیر استفاده کنید تا شاهد افزایش قدرت تخیل خود باشید.
راه های افزایش قدرت تخیل
۱. قدرت و اهمیت قوهی تخیل خود را درک کنید
«تخیل از علم بالاتر است. علم محدود است اما تخیل، دنیا را احاطه میکند.»
– اینشتین
یکی از اولین تغییراتی که باید در خود ایجاد کنید، این است که بتوانید به قدرت تخیل خود دسترسی پیدا کنید و بیش از پیش برای حل مشکلاتتان به آن رجوع کنید تا به راهحلهای خلاقانه برسید.
از خودتان بپرسید معمولا چند وقت یکبار و چه اندازه از تخیل خود استفاده میکنید و به آن دسترسی دارید؟
بسیاری از ما در شرایطی رشد میکنیم که فرصتی برای استفاده از قدرت فوقالعادهی تخیل برای ما فراهم نمیشود. شاید شما هم در سنین مختلف با چنین حرفهایی مواجه شدهاید:
- رؤیاپردازی و تخیل، کار بچههاست
- غرق شدن در تخیل، کاری خودخواهانه است
- من آدم خلاقی نیستم چون قدرت تخیل ندارم
- خیالپردازی در مورد آینده کار خوبی نیست و فقط وقت را تلف میکند
همهی ما این توصیهها را در طول زندگی از افراد مختلف شنیدهایم. اما بهتر است بدانید که همهی ایدهها و راهحلهای خلاقانه ابتدا به عنوان یک سؤال و بخشی از تخیل، در ذهن ما شکل میگیرند.
بسیاری از افراد بزرگ و خلاق پیرامون ما توانایی فوقالعادهی قوهی تخیل خود را درک کردهاند و به آن دسترسی پیدا کردهاند. آلبرت اینشتین عادت داشت که روی صندلی مورد علاقهی خود بنشیند و آزادانه در دنیای خیالش پرواز و رؤیاپردازی کند.
کن رابینسون (Ken Robinson)، محقق و پژوهشگر خلاقیت میگوید: «ما یک قدرت فوقالعادهی بشری به نام قدرت تخیل داریم. این قدرتی است که تماما به ما اعطا میشود. تخیل یعنی چیزهایی را که در حال حاضر وجود ندارند، وارد دنیای ذهن و خیال خود کنیم. به این ترتیب میتوانیم چیزهایی را که هنوز اتفاق نیفتادهاند اما ممکن است به وقوع بپیوندند، تصور کنیم. به عقیدهی من، هر ویژگی فرهنگ بشری، نتیجهی این توانایی منحصربهفرد انسان است.»
نکتههای اجرایی:
زمانی برای رها کردن قدرت تخیل خود در نظر بگیرید. در این زمان به مشکلات فکر کنید و تلاش کنید با کمک قدرت تخیل، راهحلهای تازهای برای آنها پیدا کنید.
هر چه بیشتر از قدرت تخیل خود استفاده کنید، تصورات شما زندهتر و واقعیتر میشوند.
فیلیپ خوزه فارمر (Philip José Farmer)، نویسندهی سبک علمی-تخیلی و فانتزی است. او در مورد تخیل میگوید:
«تخیل مانند عضله است. من از طریق تجربه دریافتم که هرچه بیشتر از قوهی تخیل استفاده کنم، قویتر میشود.»
– فیلیپ خوزه فارمر
۲. آیا تخیل و تجسم زنده میتواند عملکرد را بهبود ببخشد؟
باب بومن، مربی شناگر مشهور و قهرمان المپیک مایکل فلپس است. او دربارهی فلپس میگوید: «مایکل در زمینهی پیشبینی و تجسم نتیجهی مسابقات خود بهترین فردی است که دیدهام. فلپس توانایی فوقالعادهای در تجسمِ مسابقه و تصور کردن یک مسابقهی عالی دارد، در حالیکه روی صندلی خود نشسته یا در آب در حال تمرین است.»
فلپس حتی قادر است مواردی مانند پاره شدن لباس یا شکستن عینک را که ممکن است در طول مسابقات اتفاق بیفتند پیشبینی و از قبل تجسم کند و سیستم عصبی خود را برای رؤیایی با آنها آماده میکند. با تصور و پیشبینی این شرایط، فلپس در صورت وقوع این اتفاقات، تمرکز خود را از دست نمیدهد و برای آن آمادگی دارد.
این توانایی فلپس در تجسم دشواریها و برآمدن از پس مشکلات، رقیب صربستانی او یعنی میلوراد کاویک (Milorad Cavic) را در مسابقات قهرمانی جهان سال ۲۰۰۹ در میلان با مشکل مواجه کرد. فلپس در سال ۲۰۰۸ در مسابقات المپیک، ۸ مدال طلا به دست آورده بود و بعد از آن دیگر تمرینات دشوار و جدی را پشت سر نگذاشته بود. علاوه بر این، فلپس در شرایطی با رقیب خود مسابقه میداد که پیش از مسابقه در جریان یک تمرین با شناگر دیگری از ناحیهی سر برخورد کرده بود، عینکش شکسته بود و یکی از چشمانش تار میدید.
کاویک اعتماد به نفس بالایی داشت و مطمئن بود که مسابقه را میبرد چون شب قبل از مسابقه، رکورد جهانی فلپس را شکسته بود. کاویک در ۵۰ متر اول از فلپس جلو افتاد اما در کمال شگفتی، فلپس توانست او را پشت سر بگذارد و حتی رکورد جهانی را که متعلق به خودش بود، بهبود ببخشد.
این یکی از نمونههای فوقالعادهی تأثیر قدرت تخیل بر پیشبینی و تجسم آینده برای ورزشکاران و کنار آمدن و کسب آمادگی برای مشکلات پیشِ روست. تحقیقات روی عملکرد ورزشکاران حرفهای و کتاب PsychoPsybernetics نوشته شده توسط دکتر مالکوم مالتز (Malcolm Maltz) همگی، تأثیرگذاری تجسم با کمک قدرت تخیل را ثابت میکنند. دکتر مالکوم مالتز، سایر موارد مشابه مایکل فلپس را مثال میزند و ثابت میکند که تجسم مسابقه در ذهن، تأثیر مستقیمی بر عملکرد ورزشکار دارد.
نکتههای اجرایی:
از قدرت خیال خود استفاده کنید و کاملا زنده و شفاف، موفقیتی را که به دنبال آن هستید، تجسم کنید.
اجازه بدهید که این تصورات، کاملکنندهی کارهای روزانه و تلاشهای شما برای رسیدن به هدف باشند.
درست مثل مایکل فلپس، زمانی که پیروزی خود را تجسم میکنید، هیچ شکی در موفقیت و کمال شما باقی نمیماند.
«هر چیزی را که بتوانید تجسم کنید، واقعی است.»
– پابلو پیکاسو
۳. قدرت تخیل چطور کار میکند؟ ارتباط با ضمیر ناخودآگاه
به گفتهی رابرت کولیر: «ذهن ناخودآگاه انسان، شوخی و جوک را نمیپذیرد و نمیتواند تفاوت بین واقعیت و تخیل را مشخص کند. آنچه که ما دائما به آن فکر میکنیم، در نهایت در زندگی ما نمود پیدا میکند.»
قدرت تخیل از مغز متفکر ما سرچشمه میگیرد، این بخش از مغز نئوکورتکس نام دارد. زمانی که تفکرات و نتایج مجسمشده توسط شما با قدرت احساسات و تصاویر زنده در هم میآمیزند، این فرصت برای آنها فراهم میشود که وارد سیستم لیمبیک (limbic) یا سامانهی عصبی احساسی یا ضمیر ناخودآگاه شوند.
مغز لیمبیک در مقایسه با مغز آگاه، میتواند اطلاعات بیشتری را پردازش کند و علاوه بر این، مسئول همهی عادات و احساسات ماست. زمانی که تجسم و تخیلات شما درونی میشوند، ضمیر ناخودآگاه به شکل طبیعی و البته هوشمندانه، تغییراتی ذهنی و جسمی در شما ایجاد میکند. تغییراتی که شما را در جهت رسیدن به آن اهداف و آرزوها، همراستا میکند.
البته این نکته به آن معنا نیست که همه چیز به شکل خودکار اتفاق میافتد و شما بدون هیچ تلاشی و فقط با تخیل و تجسم آرزوها به هدف میرسید. بلکه این فرایند به آن معناست که با تخیل و وارد شدن اهداف و آرزوها به ضمیر ناخودآگاه، شما بین نیمههای منطقی و احساسی مغز تعادل برقرار میکنید، کنترل امور را به دست میگیرید و مقاوت کمتری هنگام تلاش تجربه میکنید و کمتر برای تلاش نکردن بهانه میآورید.
تشبیه فیل و سوار که آن را جاناتان هایت (Jonathan Haidt) نویسندهی کتاب «فرضیهی شادی» (The Happiness Hypothesis) مطرح کرده است، به خوبی میتواند این سیستم را توضیح بدهد. سوار، مغز متفکر و آگاه انسان است و فیل، مغز لیمبیک و ناخودآگاه بشر است.
سوار نمیتواند فقط با زور فیل را تربیت یا کنترل کند. با این حال، آرام کردن ذهن از طریق مدیتیشن و ورود به حالات عمیق ریلکسیشن، ضمیر ناخودآگاه را رامتر میکند و درستی چیزی را به شما اعلام و آن را به نفس شما القا میکند تا برای شما طبیعی به نظر برسد.
این حالت آرامش، مانند زمینی حاصلخیز برای تخیلات شماست و عقاید پیشین شما را با تفکرات و عقایدی که خودتان انتخاب میکنید، جایگزین میکند. زمانی که عقاید جدیدی در شما شکل میگیرند و به احساس درونی در ضمیر ناخودآگاه شما تبدیل میشوند، برای تلاش کردن و رفتار به سبک و سیاق جدید برای رسیدن به هدفتان، الهام میگیرید.
نکتههای اجرایی:
از قدرت تخیل خود استفاده کنید تا زندگی مورد توجه خود را بسازید. با این تخیل، برای دستیابی به موفقیت مورد نظرتان هیجانزده و مشتاق میشوید. از قدرت احساسات خود استفاده کنید و این زندگی رؤیایی را وارد ضمیر ناخودآگاه خود کنید.
۴. قدرت تخیل در برتری یافتن بر مشکلات: ترس کمتر، تخیل بیشتر
ایمی پـردی (Amy Purdy)، در یکی از سخنرانیهای تد (TEDx) به نام «زندگی فراتر از محدودیتها» (Living Beyond Limits) گفته است: «اگر زندگی شما یک کتاب بود و شما یک نویسنده بودید، دوست داشتید داستان زندگی شما چطور پیش برود؟ این سؤالی است که زندگی من را برای همیشه تغییر داد.»
ایمی پردی، داستان زندگی پرفرازونشیب و فوقالعادهای دارد. او شغل خود را به عنوان ماساژتراپیست شروع کرد. یک روز، بدون هیچ نشانهای به بیماری مننژیت مننگوکوکی مبتلا شد. ظرف چند ماه بعد از این واقعه، طحال، کلیهها و هر دوپای خود را تا زانو از دست داد.
این شرایط، امتحان سختی برای ایمی بود. او از نظر روحی و جسمی آسیب دیده بود و برای ادامهی زندگی و برای دنبال کردن ورزش مورد علاقهاش یعنی اسنوبورد هیچ امیدی نداشت. او دوست داشت سفر کند و ماجراجویی را تجربه کند اما با وجود این آسیبهای جسمی، این کارها غیرممکن به نظر میرسید. ظرف چند ماه آینده، او از واقعیتی که در آن گرفتار بود فرار کرد و با کمک پاهای مصنوعی، از تخت بیرون آمد.
خوشبختانه او توانست ایمی سابق را فراموش کند و تغییرات جدید را بپذیرد و با شرایط جدیدش کنار بیاید. تخیلاتش به او نشان داد که نقص عضو نمیتواند برای او محدودیت ایجاد کند. به جنبههای مثبت شرایط خود فکر کرد. تفکرات و تخیلات او، نور امید را در قلبش زنده کرد.
ایمی در مورد آن روزهای خود اینطور توضیح میدهد:
«درست در همین زمان بود که از خودم آن سؤال حیاتی را پرسیدم. اگر زندگی من یک کتاب بود و من نویسندهاش بودم، دوست داشتم داستان زندگی من چطور پیش برود؟ سپس شروع به رؤیاپردازی کردم. خودم را در شرایطی تصور کردم که دوباره روی پاهای خودم راه میروم، به دیگران در مسیر خود کمک میکنم و دوباره اسنوبوردسواری میکنم. فقط به رؤیاپردازی بسنده نکردم. اکنون میتوانم تمام آن تخیلات را لمس کنم. این زمانی بود که فصل جدیدی از کتاب زندگی من آغاز شد.»
در کمال شگفتی، چهار ماه بعد، او دوباره اسنوبورد را از سر گرفت. او با کمک پاهای مصنوعی ویژهای که برای این کار ساخته شده بود، دوباره ورزش مورد علاقهاش را دنبال کرد. تلاش او باعث شد که نه تنها بتواند دوباره این ورزش را انجام بدهد، بلکه در دو جام جهانی مدال طلا دریافت کرد و نام او در فهرست برترین اسنوبوردسواران زن دنیا قرار گرفت.
ایمی اینطور ادامه میدهد: «شرایط جدیدی که برای من پیش آمده بود مرا ناتوان و محدود نکرد بلکه فرصتی برایم فراهم کرد تا از داشتههای خود استفاده کنم، به قدرت تخیلم تکیه کنم و به تواناییهایی که دارم ایمان بیاورم. به همین دلیل است که من معتقدم تصورات ما میتوانند ابزاری کاربردی برای خروج از مرزهای محدودیت ذهنی ما باشند. ما در ذهن و تصوراتمان میتوانیم هر کاری انجام بدهیم و هر کسی باشیم. باور داشتن این تصورات و روبهرو شدن با ترسها و محدودیتها، برای ما این فرصت را فراهم میکند تا فراتر از همهی محدودیتها، زندگی خود را آنطور که میخواهیم از نو بسازیم.»
نکتههای اجرایی:
از قدرت شگفتانگیز تخیل استفاده کنید تا از مرزهای محدودیت بگذرید و خود را با آنچه غیرممکن به نظر میرسد، به چالش بکشید.
به تخیلات خود بال و پر بدهید، به رؤیاهای خود ایمان بیاورید، با ترسهایتان روبهرو شوید و زندگی ورای همهی محدودیتها را تجربه کنید.
۵. تخیلات خود را فقط به تصویر محدود نکنید و همهی حواستان را به کار بگیرید
به گفتهی ویرجینیا وولف:
«بشر با کمک نیروی تخیل، قدرت عجیبی در تغییر واقعیتها دارد.»
هنگام تخیل و رؤیاپردازی، احساسات خود را محدود نکنید. از تمام حواس خود در تصویرسازی و تجسم بهره ببرید و تخیلات خود را از طریق افزودن تمام حواس، غنیتر کنید.
افراد، شیوههای یادگیری متفاوتی دارند؛ برخی با خواندن و نوشتن یاد میگیرند و برخی با تصاویر، عدهای هم با فعالیتهای حرکتی بهتر از سایر روشها، میآموزند.
با استفاده از تمام آنچه که به طور طبیعی به ذهن شما متبادر میشود، تصوراتتان را زندهتر کنید. مثلا، ممکن است شما در تصورات خود نتوانید تصاویر را به درستی تجسم کنید اما در بهکارگیری حواس دیگر از جمله لامسه، بویایی و حتی شنوایی، توانایی بیشتری دارید. ممکن است شما در افزودن احساسات به تصوراتتان، قدرت فوقالعادهای داشته باشید.
به هیچ عنوان احساس نکنید که مجبور هستید در یک ماهیت خاص رؤیاپردازی کنید. تصویرسازیها و تخیلات خود را با افزودن جنبهها و ماهیتهای مختلف، زندهتر و ملموستر کنید. حواس پنجگانهی شما ابزارهای قدرتمندی هستند که از آنها میتوانید برای رهاسازی قدرت ذهن، استفاده کنید. تصوراتتان را رنگی و هیجانانگیز کنید. تخیلات باید برای شما حکم بهترین دوست را داشته باشند.
ریچل گودریچ میگوید:
«رؤیاپردازی روزانه، قلب را التیام میبخشد، روح را تسکین میدهد و تخیل را قوی میکند.»
نکتههای اجرایی:
آنچه را که میخواهید در ذهن خود با رنگهای زنده و روشن تجسم کنید. از هر کدام از حواس خود که میتوانید استفاده کنید تا تصوراتی زنده، رنگی و قابللمس داشته باشید.
۶. با زنده نگه داشتن کودک درونتان، قدرت تخیل خود را به کار بگیرید
بخشی از درون ما در تصرف کودک درونمان است. جایی که سرشار از تخیلات است و در آن هر چیزی امکانپذیر است. در همین بخش از ذهن ماست که کنجکاوی بیپایان وجود دارد و خطاها به آسانی نادیده گرفته میشوند.
این حوزه از ذهن در تصرف کودک درون است. بیشتر ما در سنین کودکی، رؤیاپرداز و مشتاق تخیلات بودیم و عناصری از تفکر جادویی را در اختیار داشتیم. اما شاید بسیاری از ما این ویژگیها را که در زمان کودکی داشتهایم، در بزرگسالی از ترس تمسخر دیگران دفن کردهایم. از ترس اینکه مبادا دنبال کردن جنبهی خیالپرداز ذهن، آسیبی به ما بزند.
اما این درست همان کاری است که برای افزایش قدرت تخیل خود باید انجام بدهید: بها دادن به کودک درون. از خیالپردازی در مورد راهحل مسائل غیرممکن نترسید. در تخیلات شما، هر چیزی امکانپذیر است. از ایدههای فوقالعادهای که از تخیلاتتان نشئت میگیرند، استقبال کنید.
نکتههای اجرایی:
به کودک خلاق و رؤیاپرداز درونتان اجازهی بروز و ظهور بدهید.
برای کودک درونتان محدودهی امنی برای اظهار وجود، فراهم کنید. بدون اینکه از انتقادها و قضاوتهای احتمالی بترسید.
۷. جادوی مهندسی رؤیا
به گفتهی الکساندر دوما: «با بالهای تخیل، پرواز کردن بر فراز رؤیاها سریعتر امکانپذیر است.»
مهندسی رؤیا یا مهندسی تخیل (Imagineering) از ترکیب دو واژهی imagination به معنای تخیل و engineering به معنای مهندسی گرفته شده است. در سال ۱۹۴۰، شرکت آلومینیوم Alcoa اولین بار این واژه را به کار برد. در تبلیغ این پروژه در مجلهی تایم آمده است: «مهندسی تخیل به تخیل شما فرصت اوج گرفتن میدهد و قوانین مهندسی آن را به واقعیت تبدیل میکند.»
ایدهی مهندسی رؤیا بعدها فراگیر شد و شرکت والت دیزنی هم از آن بهره برد. این شرکت بخشی از قسمت طراحی و توسعهی خود را به ساخت پارکهایی با حال و هوای داستانها و شخصیتهای انیمیشنهای دیزنی اختصاص داد و کارمندان خود را «مهندسان تخیل» نامید.
در بخشی از بیانیهی تصورسازی یا مهندسی رؤیا در وبسایت والت دیزنی اینطور آمده است:
«ما جادو میسازیم. این شعار ما در والت دیزنی است و اعتقادی است که به همهی فعالیتهای ما نفوذ کرده است. از قلعهها، کوهها و قصرها گرفته تا نمایشهای تماشایی آتشبازی، مهندسی رؤیا آن نیروی خلاقی است که در پس این جاذبههای نمادین دیزنی وجود دارد، تجربهای که مهمانان ما آن را دوست دارند.»
شما هم میتوانید با به کار بستن این چند مرحله، در زندگی خود به یک مهندس رؤیا تبدیل شوید.
یکی از مشکلاتی را که غیرقابل حل به نظر میرسد در نظر بگیرید.
به جای کشمکش و استرس، تصورات خود را رها کنید و اجازه بدهید که قدرت خیالتان به احتمالاتی دست یابد که تاکنون به آن فکر نکردهاید.
در تصوراتتان، همهچیز را با هم ترکیب کنید و به هم ارتباط بدهید و اجازه بدهید همهی عناصر و احتمالات در کنار هم تصورات شما را بسازند.
همه چیز را از زاویهای نگاه و تجسم کنید که تاکنون به آن فکر نکردهاید. به تخیل خود فرصت اوج گرفتن بدهید.
به ایدهها فرصت بدهید تا در ذهن و تجسم شما پرورش یابند.
زمانی که به یک درک درونی رسیدید، ایدهی القاشده را در اختیار بگیرید و روی آن کار کنید.
از محصولات تخیلاتتان برای ساخت چیزهای جدید استفاده کنید و آنها را به عنوان نمونهی اولیه در نظر بگیرید.
راههایی را تصور کنید که از طریق آن میتوانید از این نمونههای اولیه برای کمک به دیگران بهره ببرید. به این فکر کنید که چطور میتوانید آنها را قابل دسترس کنید.
به گفتهی چارلی چاپلین: «تخیل بدون عمل، بیفایده است.»
شما چطور قدرت تخیل خود را رها میکنید؟ چطور از این توانایی فوقالعاده برای ساخت یک زندگی بهتر کمک میگیرید؟ در بخش نظرات، تجربهها و ایدههای خود را با ما در میان بگذارید.