ماهيت صداهای اسکیزوفرنی

اسکیزوفرنی یک بیماری پیچیده روحی است که حدود یک درصد از جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهد؛ این بیماری با توانایی تفکر واضح، مدیریت احساسات، تصمیم گیری و ارتباط با دیگران تداخل دارد. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است به نظر برسند که ارتباط با واقعیت را از دست داده اند. یکی از علائم رایج این اختلال، “شنیدن صدا” است که امروز در جعبه ابزار ذهنی مورد بررسی قرار خواهیم داد.

اسکیزوفرنی

صداهای درون سر من

هنگامی که صحبت اسکیزوفرنی به میان می آید، یکی از رایج ترین پرسش ها این است که این صدای درونی از کجا می آید؟ به نظر می رسد که افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا، صداهای خود را در سر خود می شنوند. این به خاطر یک پدیده به نام سخنرانی فرعی است که اکثر ما به شیوه ای متفاوت با آن برخورد می کنیم.

آیا تا به حال در مورد چیزی آنقدر مشتاقانه فكر كرده اید كه ناگهان آن را با صدای بلند فریاد بزنید؟ فکر می کنم به احتمال زیاد پاسخ مثبت است، حتی اگر شما آن را درک نکنید. به عنوان مثال، ممکن است بعد از این كه همسر شما به شما برای بار صدم تكرار می كند كه زباله ها را بیرون بگذار آن جمله را زیر لب غرولند كنید. این پدیده سخنرانی فراموشی است و برای بسیاری از ما یک بخش شایع زندگی روزمره است.

مغز ما تمام زبان را پردازش می کند، حتی افکار خصوصی ما در سر خودمان. این افکار پس از آن زمانی که این عملکرد شناختی عضلات گفتار ما را تحریک می کند تبدیل به “سخنرانی فرعی” می شوند، گرچه این تحریک معمولا به اندازه کافی قوی نیست تا صدایی را که هر کس بتواند بشنود، تولید کند. شما فقط می توانید زیر نفس خود را بچرخانید یا اصلا صدا تولید نكنید.

گفتار ساب وكال و اسكیزوفرنیا

در دهه 50 میلادی، یک روانپزشک به نام لوئیس گول تصمیم گرفت تا بررسی کند که آیا توهمات شنیداری در اسکیزوفرنیا مربوط به این پدیده سخنرانی فراموشی است یا خیر. او با استفاده از تکنیک الکترومیوگرافی یا EMG، که در طول زمان فعالیت عضلانی را اندازه گیری می کند، فعالیت عضلانی صوتی گروهی از بیماران اسکیزوفرنی و گروهی از بیماران سالم را ثبت كرد.

هنگامی که وی ضبط EMG بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در زمانی كه توهمات شنوایی را تجربه می كردند را با مراجعین بدون توهم مقایسه كرد، فعالیت عضلانی بیشتری را در زمانی که بیمار صدا می شنید مشاهده كرد. این نشان می دهد که در حالی که بیماران صدای خود را در سرشان می شنیدند، به طور همزمان مشغول سخنرانی درونی بودند. گول متوجه شد که با فشار دادن یک میکروفون در گلوی بیمار، واقعا می توان گفتار فراموشی را که بیمار به عنوان یک صدای خارجی درک می کند، شنید.

صدای داخلی در مقابل صدای خارجی

اما چرا اسکیزوفرنیک ها معتقدند که سخنرانی فرعی، صدای خارجی است و اکثر مردم آن را به عنوان صدای خودشان می شناسند؟

هر زمان که فرد صدای خود را می شنود، یک مدار تشخیص در مغز ایجاد می کند. این مدار با مقایسه صدا شما با صدای مورد انتظار از صدای خود کار می کند. اگر آنها مطابقت داشته باشند، مغز شما نتیجه می گیرد که صدای شماست. اگر صدای شنیده با پیش بینی مغز شما منطبق نباشد، نتیجه می گیرید که شخص دیگری صحبت می کند.

صداهای اسکیزوفرنی

دانشمندان معتقدند که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا در این مدار نقصی دارند، بنابراین مغز آنها اشتباه اختلاف بین صدای خود و صدایی که می شنوند را شناسایی می کند و باعث می شود فكر كنند كه آن صدا متعلق به شخص دیگری است. اما زمانی که آنها دیگر کسی را درحال صحبت نمی بینند، تصور می کنند که صدایی از داخل سرشان آمده است.

امتیاز 1 (1 مشارکت)
مطالب مرتبط
2 نظرات
  1. فرهاد جلیلی می گوید

    سلام و خسته نباشید.
     مدتی پیش با یکی از همسایه ها دعوامون شد. من زنگ زدم ۱۱۰ اومد و اونا که مقصر بودن و سابقه دار هم هستن قضیه رو جمع کردن و از در آشتی در اومدن. اما دو روز بعد مرد خونواده که معتاد بود صداش میومد که رفته بود توی اتاق اون ور حیاط؛ همون جایی که مواد میکشه و اسم مارو صدا میزنه، بعضی وقتا هم اسم همسایه های دیگه رو. ما چیزی نگفتیم، چند روز شد دیدیم قطع نمیشه، فکر کردم دارن ترکش میدن باز هم چیزی نگفتم؛ تا اینکه یارو معتاده اومد توی حیاط و بلند بلند صدا کرد که حرص ما رو در بیاره، من رفتم تو کوچه و چند تا حرفش زدم، در رو باز نکرد و مدتی ساکت شد، مدتی بعد کارش رو از سر گرفت. اما باز هم خودش رو نشون نمی داد و می ترسید. اینا که از اراذل و اوباش محل هستند  کسی هم جرات نکرد چیزی بهشون بگه تا اینکه چند روز بعد باز هم اوضاع بدتر شد و یه سری اراذل و اوباش با موتور سیکلتاشون از کوچه ما رد که میشدن هر کدوم یکی از همون اصوات که غالبا دو هجایی بودن رو دادن میزدن و دور میشدن، نفر بعد کلمه دوم رو میگفت و همین طور تا آخر. اینها خیابون رو دور میزدن و بارها و بارها هر روز این کار رو میکردن و ضمنا سر کوچه یه بوق هم میزدن. اگه یه روز اینا نمی یومدن یارو معتاده یه بوق موتور توی همون اتاق که مواد میکشید گذاشته بود و موتور اشخاص بیطرف که رد میشدن جای اونا بوق میزد و اصوات رو تکرار میکرد که البته بعدا ما فهمیدیم. گاهی اوقات هم، هم موتور سوار ها بودن هم این.
    سرتون رو درد نیارم مدت چند ماه این کار رو کرد و الان که من خونمو عوض کردم، فرکانس صدای موتور سیکلت، ماشین، جارو برقی، فن تهویه و… صدای اون رو تو ذهنم تداعی میکنن، انگار کن هنوز معتاده داره صدا میکنه. نمیدونم اسم این حالت چیه. مدتی خوب شده بودم ولی معتاده خونمو پیدا کرد و دوباره همون کارا رو دو هفته ای انجام داد و هی با موتورسیکلت با رفقاش از کنار خونمون رد شدن و همون کلمات رو ادا کردن  من اصلا محلشون نذاشتم بلکه فکر کنن اثر نداره و مثل اینه که به خودشون زحمت بیخود میدن و دست بردارن ولی نمیدونم از کجا اینقد به کارشون واردن و میدونن که باید ادامه بدن.
     اثر دوپلر رو هم مطالعه کردم، اون هم تاثیر داره و شما بهتر میدونید صدای موتور سیکلت از خیلی دور شنیده میشه و فرکانسهای زیادی رو در بر میگیره و شامل فرکانس جارو برقی، فن و… میشه و این دلیل تداعی صدا در ذهن من هست.
    الان اسم بیماری من چیه و چطور میتونم درمانش کنم؟
    ممنون از اینکه وقت گذاشتید و خوندید.

    1. سارا می گوید

      اسکیزوفرنیه من هم میشنیدم خیلی چیزا خودشون نیستن اون لحظه موجودات غیر ارکانیکی‌هستن که تو وجودشون زمدگی‌میکنن اونا اینارو میگن و حتی اگه از طرف بپرسی چی گفتی هیچی یادش نمیاد میگه من حرفی نزدم خیلی بده

نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.