تست اختلال شخصیت مرزی
پرسشنامه شخصیت مرزی (BPI) توسط لیشنرنیگ در سال (1999) و به منظور سنجش صفات شخصیت مرزی در نمونه های بالینی و غیربالینی ساخته شده و به صورت بلی / خیر جواب داده می شود. این پرسشنامه در اصل بر اساس مفهوم کرنبرگ (1967) از سازمان بندی شخصیت مرزی و همچنین ملاک های تشخیصی DSM-IV ساخته شده است. پرسشنامه شخصیت مرزی (BPI) شامل عامل هایی برای سنجش آشفتگی هویتی، مکانیزم های دفاعی اولیه، واقعیت آزمایی آسیب دیده، و ترس از صمیمت می باشد. آزمون قرار گرفته در سایت جعبه ابزار ذهنی معتبرترین نسخه تست شخصیت مرزی با تفسیر معتبر است که همین حالا می توانید این آزمون را انجام دهید.
دستورالعمل تست اختلال شخصیت مرزی
-
مشکلي به وجود آمده است
اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک اختلال مزمن و ناتوانکننده است که با نشانههایی نظیر بینظمی عاطفی، پرخاشگری، آسیب رساندن به خود و تمایلات مزمن به خودکشی، هزینههای بالایی را بر جامعه تحمیل مینماید. شیوع این اختلال در جمعیت عمومی 6/1 تا 9/5 درصد بوده و در زنان بیشتر از مردان دیده میشود.
شخصیت مرزی، الگوی فراگیر بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و عواطف، به همراه تکانشگری، رفتارهای خودکشی، احساس های مزمن پوچی و اندیشه پردازی پارانویایی گذرا و مرتبط با تنیدگی است که در اویل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های گوناگون خود را نشان می دهد (انجمن روانپزشکی، 2111). کرنبرگ (1967) در یک تئوری نظری، سازمان شخصیت شخصیت افراد مختلف را در چارچوب یک پیوستار نشان داده است. در این الگو و این طیف، سازمان شخصیت در سه سطح از هم متمایز هستند: روان آزدگی، مرزی و روانگسستگی. کرنبرگ معتقد است پاره ای از اختلالات شخصیت که در DSM بدان ها اشاره شده است، ریشه در سازمان شخصیت مرزی دارند. و از این حیث اختلال شخصیت مرزی لقب گرفته است که نشانه های روان آزردگی و روان گسستگی را دارد.
سطح روان آزردگی سازمان شخصیت، نشانگر یک هویت رشدنیافته است که با بروز احساس گناه ناشی از فرمان، شکل پیچیده ای پیدا کرده و به استقرار یک من آسیب دیده منتهی می گردد. چنین الگویی شاید به شخصیت های آزارپذیر، افسرده، وسواس، وابسته و هیستریک منتهی شود.
سازمان شخصیت در سطح روانگسستگی با نشانه هایی مانند سردرگمی بین خود و دیگران، خود و محیط فیزیکی همراه است که رفتارهایی پرخاشگرانه شدید این سطح از سازمان شخصیت را بهتر نمایان ساخته و در این صورت فرد هویت انسجام نیافته ای را تجربه می کند.
شخصیت در سطح مرزی بین دو دامنه سازمان روان آزردگی و روانگسستگی قرار دارد. تفاوت اساسی بین سازمان شخصیت مرزی و روان آزردگی در این است که در سازمان مرزی درپاره ای از مواقع، دوره های آسیب در واقعیت تجربه می شود. همچنین، در سازمان شخصیت مرزی اغلب از مکانیزم های دفاعی نخستین استفاده می شود (میلون و همکارن، 1994). گرچه اختلال شخصیت مرزی می تواند از سطح سازمان شخصیت مرزی که در نظریه کرنبرگ مطرح است ناشی شود، ولی سازمان شخصیت مرزی لزوماً با اختلال شخصیت مرزی یکی نیست. بیماران مبتال به اختلال شخصیت مرزی در مرز بین روان آزردگی و روان گسستگی قرار گرفته و با بی ثباتی فوق العاده عاطفی، خلق، رفتار و مشکالت مربوط به روابط موضوعی مشخص می گردند (میلون و همکاران، 1994).
فاکتورهای تست اختلال شخصیت مرزی
تست شخصیت مرزی آنلاین فاکتورهای زیر را اندازه گیری می کند، که مجموع این فاکتورها نمره کل تست شخصیت مرزی را تشکیل می دهند.
آشفتگی هویتی
مفهوم «هویت» ساختاری پیچیده و در هم تنیده از درون مایه های شناختی، زیست عصب شناختی، روانی – اجتماعی، فرهنگی، رشدی، روان پویشی، و روانی – جنسی است و اهداف دراز مدت، الگوهای دوستی، انتخاب شغل، ارزش ها، وفاداری جمعی و ملی، و گرایش و کردار جنسی را در برمی گیرد.
افرادی که مشکل آشفتگی هویتی دارند نمی دانند که هستند، برای چه به دنیا آمده اند، و برای امروز و فردایی بهتر و آسوده تر چه باید بکنند. اینان در امروز سرگردان و سردرگم و به فردا نا امیدند و از این رو تنش، تشویش، اضطراب، ترس و هراس و افسردگی (یک قطبی و یا دو قطبی) و ناکامی و خشم و پرخاشگری را بارها و بارها می آزمایند.
مکانیزم های دفاعی اولیه
سازوکار دفاعی عبارت است از واکنش ناخودآگاه خود (من) به عنوان قسمتی از شخصیت به منظور کاهش اضطراب از طریق تغییر در ادراک واقعیت. مکانیسمهای دفاعی شیوههایی هستند که افراد بهطور ناخودآگاه در برابر رخدادهای اضطرابآور به کار میبرند، تا از خود در برابر آسیبهای روانی محافظت کنند. اندیشهٔ بهکار گرفتن این اعمال دفاعی در سال ۱۸۹۴ توسط زیگموند فروید مطرح شد. توضیح در رابطه با مکانیزم های دفاعی بسیار مفصل است، اما به همین مقدار کوتاه بسنده می کنیم که مکانیسم های دفاعی که افراد به کار می برند در 4 سطح: سطح اولیه یا آسیب زا، سطح دوم یا ناپخته، سطح سوم یا روان نژند، و سطح چهارم یا بلوغ یافته تقسیم می شوند.
واقعیت بینی ناسالم
افراد سالم می توانند بین آنچه واقعیت است و آنچه نیست تمایز قائل شوند. افرادی که دارای اختلال های نورتیک هستند نیز از این بابت مشکلی ندارند، یعنی بین آنچه که واقعی ایست و رخ می دهد و آنچه که واقعی نیست یا توهم است می توانند تفکیک قائل شوند. برای مثال، صداهایی که وجود خارجی دارند را نمی شنوند، یا وقتی شواهدی وجود ندارد مدعی نمی شوند که دیگران در پی صدمه زدن به آنها هستند.
ترس از صمیمت
افراد دچار اختلال شخصیت مرزی مشکلات زیادی را در روابط اجتماعی و عاطفی خود تجربه می کنند و این مورد از نظر اجتماعی نمود بسیار بالایی در آنها دارد. به طوری که طرف مقابل عدم ثبات در عواطف، هیجانات و رفتار فرد را کاملا مشاهده می کند، یکی از اصلی ترین جنبه های روابط عاطفی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی ترس از صمیمیت است.
سخن پایانی
تست شخصیت مرزی آنلاین لیشریگ توسط تیم تخصصی بالینی و روانسنجی جعبه ابزار ذهنی تهیه و تدارک دیده شده است که استفاده گسترده ای در ارزیابی و تشخیص اختلال شخصیت مرزی دارد. این تست به جز این که مشخص می کند آیا شما این اختلال را دارید یا خیر همچنین ویژگی های شخصیتی زیادی در رابطه با شما را آشکار می کند.
مشخصات تست اختلال شخصیت مرزی
تعداد سوال
زمان
تفسیر تخصصی
قیمت
82 دیدگاه دربارهٔ «تست آنلاین اختلال شخصیت مرزی»
بدبخت شدم رفت :من بین32تا60بودم
اختلال شخصیت دارم پاشم برم خودمو اصلاح کنم
۳۲ که نمره ی پایینیه!
این متن رو همه دوستان هستم
اگر خسته ای استراحت کردنو یاد بگیر نه تسلیم شدن :))
…
من حسابم ز همه مردم این شهر جداست
من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست
تقریبا یک سالی میشه که پیش مشاور میرم
من تازه امشب برای اولین بار اسم این اختلال رو شنیدم و یکم دربارش خواندم الانم تستشو دادم
و ۵۳ شدم
الان باید کار خاصی بکنم؟
سلام خدمت شما دوست گرامی
برای بررسی بیشتر و تشخیص دقیق می تونید یک جلسه پیش روانشناس بالینی برید.
من امتیازم سی و دو شد…. خودم حس کرده بودم که چن وقته یه جوری شدم!!!! ولی فکر میکردم دلیلش واسه اینه که رفیق قدیمیام که سنگ صبورشون بودم حالا که من حالم گرفته است گم و گور شدن و من این جوری شدم!!!!! شخصیت مرزی دلیل محیطی داره ایجاد شدنش؟؟؟؟ رگه هاش رو آدم داشته باشه چی کار کنه که به خود اختلال نرسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۴۴ از ۶۰ به به :))) همیشه میدونستم یچیم هس
جدیدا شدیدترم شده ولی اسمشو نمیدونستم الان دیگه فهمیدم چمه
چیکار کنم الان؟
سلام وقت شما بخیر، جواب تست اگر همراه با ارزیابی و نشخیص یک متخصص بالینی باشه خیلی دقیق تر خواهد بود. برای مطمئن شدن می تونید یک جلسه ارزیابی برید.
۶۰ از ۶۰???بیاین منو ببرین تیمارستان
45؟ انقدی برا کسی مهم نیستم ک فک نکنم برا درمانم برم چ زندگی زیبایی دارم من عاشقه بدبختیام شدم:)
55 ? دارو درمانی هم میرماااا
ولی خوب نمیشمممم ???
منم تا همین دیروز نمیدونستم همچین بیماری هست…به لطف یه فیلم فهمیدم و بجز حس خودکشی و آسیب به خود بقیه رو تو خودم دیدم …همیشه وقتی کسی ولم میکنه شدیداً ناراحت میشم ولی به خاطر غرورم هیچ عکس العملی نشون نمیدم …تا اینکه سر اتفاقاتی الکی و کوچیک مثل بمب منفجر میشم…
۳۵شد نمره ی تستم….از اونجایی که علاقه ای ندارم با خونوادم درمیون بذارم بنظرتون با خود درمانی و تمرین بهتر میشم یا واقعا لازمه به متخصص مراجعه کنم؟
یه چیز دیگه…اگه بخوام خود درمانی کنم چه تمرینهایی میتونم انجام بدم؟
۵۸ اما خانوادم مخالف رفتن ب روانپزشک هستن
هروقت میرم دکتر خانواده بهم دارو اعصاب میده
سلام من ۳۹ از ۶۰ شدم میدونستم یه چیزیم هست همیشه خیلی زود عصبی میشم کلی داد بیداد راه میندازم الان فهمیدم اختلال شخصیت مرزی دارم ، بنظرتون میشه تنهایی و بدون رفتن پیش روانشناس درمان کرد آخه اصلا دلم نمیخواد خانوادم متوجه اختلال من بشن میشه یه راه حلی بدین؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز، متاسفانه تنها راه درمان مشکلات روانشناختی، رواندرمانی هست، و رواندرمانی یک پروسه زمان بر هست، میتونین به روانپزشک مراجعه کنید که نتیجه زودتر می گیرید ولی خب موقتی هست و داروها عوارض جانبی دارند.
به نظرم باید باورتون که میخواهید خانواده متوجه نشن، رو کمی تغییر بدید.
46 شدم من خیلی وقته متوجه این اختلال بودم نمیدونم چیکار کنم به همه بد بینم سخت گیرم غیر ممکنه کسی با من بتونه رابطه قوی برقرار کنه کلافه شدم از نظر روحی تنهایی شدیدی رو تحمل میکنم ولی نمیتونم با این اخلاقم مقابله کنم چیکار کنم بنظرتون؟!
بله حق با شماست ولی دلیل این که نمیخوام خانوادم متوجه بشن اینه که هی میخوان بهم بگن دیوونه اذیتم میکنن با حرفاشون همه پدر مادرا مهربون نیستن ):
سلام ماهی جان من هم همین وضع رو دارم اما پیش رواندرمانگر میرفتم گفتم به خاطر زودعصبانی شدنم میرم چون این عصبانیت چیزی بود که خودشون هم میدیدن و در واقع دروغ هم نگفتم چون بخشی از مشکل عصبانیتم بود
میتونی بگی برای مشاوره تحصیلی میرم و مشکل تمرکز توی درس خوندن دارم اینم به نظر در مورد اختلال شخصیت مرزی دروغ نیست چون خود من دائم در حال نشخوار های احساسی توی ذهنم هستم و تمرکز کردن قبل از درمان خیلی برام سخت بود
امیدوارم موفق باشی
منم58از60شدم 🙂
امتیاز من ۴۶از ۶۰ بود
میشه ۷۶.۶۷ درصد… واقعا احساس بدی دارم.. کمک. این احساس بدمم از این نتیجه آزمونم نیست… از اینه که من یک بیماری روانی دارم که بسیار آزارم میده و بسیار نادره
و این قدر آزار دهنده اس که بعضی مواقع سرم داغ میکنه و حرارتو تو سرم واقعا احساس میکنم ولی با خانوادم نمیتونم در میون بگذارم..
باید چیکار کنم؟
به نظر من نیاز نیس به خانواده ت بگی دقیقا به چه دلیلی پیش رواندرمانگر میری.
میتونی کمک مشاوره تحصیلی و عدم تمرکز رو بهونه کنی یا عصبانیت و … خانواده ها هم میتونن آزارگر مسخره کننده باشند.
البته من خودم این مشکلات رو درکنار اختلال شخصیت مرزی داشتم و برای من گفتنش دروغ نبود.
سلام شما الان خوب شدی؟
تست من ۵۸از ۶۰ شد دقیقا چکاری باید بکنم
سلام خدمت شما
برای بررسی بیشتر توسط روانشناس بالینی یک جلسه جهت ارزیابی روانشناختی مراجعه نمایید.
شماره تماس مرکز روانشناسی
02122006608
سلام من امتیازم ۳۵ شده باید چی کار کنم؟
یه سوال دیگه هم دارم بیماری های روانی به طور عمدی به وجود میان؟ منظورم اینه که فرد خودش به میل خودش یه رفتاری رو انجام میده یا غیر ارادی هستن ؟ ممنون میشم جواب بدید
با سلام خدمت شما، نگران نباشید نتیجه تست به معنی داشتن مشکل خاصی نیست صرفا نشان دهنده این موضوع هست که شما یکسری نشانه های این مشکل رو دارید که در همه افراد کم و بیش وجود دارن. ولی باید حتما به یک متخصص بالینی مراجعه کنید تا با مشاهده رفتاری شما و مصاحبه بالینی تشخیص دقیق تری دریافت کنید.
همچنین اینکه این رفتارها ارادی هست یا غیر اردای یک بحث فلسفی هست، و پاسخ به این سوال به رویکردی بستگی داره که به این اختلال نگاه میکنه، از منظر علوم اعصاب و فیزیولوژی این رفتارها غیرارادی است، در برخی رویکردهای دیگه ممکن هست ارادی در نظر گرفته بشه ولی این موضوع ارادی و غیرارادی مهم نیست، چیزی که مسلم هست این هست که این نشانه ها در شما وجود داره…
من از ۶۰ ،۵۲ شدم و کاملا هم حس میکنم مشکل دارم جوری که اصلا نمیتونم وارد رابطه شم چون شخص رو به روم علاقه مند به یک شخص میشه و من علاقیات رفتارم طی چند روز تغییر میکنه شاید اصلا عاشق طرفم باشم ولی یهو متنفر میشم ازش لیست موسیقیم عجیبه سنتی رپ شاد غمگین و بعضی وقتا فقط رپ گوش میدم بعضی وقتا حالم ازش بهم میخوره دوستامم شاکین از اینکه بعضی وقتا صمیمی میشم بعضی وقتا حتی جواب تلفنشون رو نمیدم در مورد آینده هم همینطور یه لحظه عاشق نقاشیم یه لحظه عاشق تجربی دیروز یه دعوا با خانوادم داشتم خودم از خودم ترسیدم یه لحظه به حرفاشون میخندیدم و قهقهه میزدم یه لحظه داد میزدم و عصبانی میشدم و…
میدونم مشکل دارم تنها راهش رفتن پیش روانپزشگ و… است؟ نمیشه جور دیگه خودم رو درمان کنم؟ چون دلم نمیخواد کسی بفهمه و تنها رفتن به مطب دکتر و … خیلی سخت میشه و تهش میفهمن
سلام
من نمرم ۴۷شد
چیکار باید بکنم؟:|||
با سلام خدمت شما، لزوما نتیجه تست قطعی نیست، معمولا اگر نتایج تست های روانشناسی در جهت تکمیل مصاحبه بالینی روانشناس استفاده بشوند دقیق تر هستند. لذا اگر شدت مشکل زیاد هست و زندگی شما رو تحت تاثیر قرار داده، باید برای تکمیل و یک ارزیابی بالینی به یک روانشناس بالینی مراجعه نمایید.
سلام.من ۴۶ شدم. آخ که چقدر حس خوبی دارم وقتی فهمیدم مشکلم چیه.تو زندگیم همه چیز رو ویران کردم،درست همون لحظه هایی که به ظاهر همه چیز خوب بوده. وقتی آدم نمیدونه چه مرگشه کار خیلی پیچیده میشه.تا قبل این فکر میکردم سیکلوتایمی هستم.اما دیروز فهمیدم یه بوردرلاین شش دانگ هستم. الان حد اقل میدونم با چه مرضی مواجهم و کمتر خودم رو سرزنش میکنم
از 60 ،59 شدم کار خاصی باید بکنم؟؟
با سلام خدمت شما، بد نیست به عنوان یک چکاب بالینی به یک روانشناس بالینی مراجعه کنید تا از وجود یا عدم وجود مشکل یا اختلال در خود مطمئن شوید.
۵۹ شدم و سابقه سه بار خودکشی دارم و دو بار از اون سه بارش به خاطر بی توجهی کردن مامانم به من بود که تو دعوا من و خواهرم طرف خواهرم رو گرفت و یکبارش هم ازش خواستم بریم سینما نیمد یهو اینقدر ناامید و کلافه شدم که هر چی دارو بود رو خوردم …. و متاسفانه هر بار خودکشی ها جنبه واقعیت داشت نه تظاهری بار اول یک شب تو کما بودم چندین بار روان پزشک رفتم اما نگفت اختلال شخصیت مرزی داری فقط دارو داد که هر بار دیدم اثری نداره ولشون کردم
من میدونستم ک اختلال شخصیت دارم قبلا یه چیزایی در موردش خونده بودم و همه نشانه ها رو داشتم ولی من نمیخوام ب روان پزشک برم چون بنظر من اونا همشون من هستن و بنظرم نابود کردن اونا برابر با خود کشی چون ما هممون یک وجودیم
نمیدونم شاید هم اشتباه فکر میکنم ولی در کل نمیخوام برم
هههه فک نمیکردم اختلال داشته باشم
ولی دارم
سلا ی چی بگم؟😐
من تا حالا ی درصدم عاشق کسی نشدم با کسی هم تو رابطه نبودم هیچکدوم از دوستامم ترکم نکردن😐
ولی نمرم شد36😐😐هنگم هنوز
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
54عه؟ زنده میمونم؟
چرا نمیتونم تستو بدم؟
اوم ….47 🙂
همین کم بود 🙂
:))))چیزی نیس
آقا من بعد از adhd و وسواس و کمالگرایی افسردگی و اضطراب اینم کشف کردم:) حالم بد نیست فقط بی ثباتم
۵۸ شدم چیکار کنم
اخه سنمم کمه
نمره من۶۰شد!زندگیم داره ازهم میپاشه چون من این بیماری اختلال شخصیت مرزی دارم.همسرم بیشتراوقات نمیدونه ازدست من چیکارکنه اعصابش مشکل پیداکرده بخاطرمن تاجای که موهاش داره میریزه.من صاحب یه دختر3ساله ام هستم وخودمم23سالمه.ازخودم وزندگیم خسته ام.نمیدونم چیکارکنم..
😭 منم الان تست رو دادم و فهمیدم این اختلال رو دارم ، منم واقعا از دست خودم خستههه شدم
من همیشه از روانیا خوشم میومد ولی الان ک میدونم خودمم روانیم ی حسی بهم میگ اینجا دیگ جای موندن نیست
۵۳ 🙂
۵۰ شدمهزینه روانپزشک ندارم وگرنه واسه خودکشیم هم میرفتم مشاوره
بیا باهم خودکشی کنیم🤗
53……سس ماست
من ۶۰ از ۶۰ واقعا این اختلال خطرناکه و باعث شد من مبتلا به یه بیماری عفونی خیلی بدبشم تا فهمیدم زودتر درمان کنید حتما مال من به قیمت از دست رفتن سلامتیم بود
خوبه که همه ایران دارن این جور که دارم میبینم😁 منم ۴۵ شدم. چه شود😅😅 دوستان در دیگر تست های دیگر میبینمتون. خوبه اگه او مدرسه نمره بالا نگریفتیم. اینجا گرفتیم😆
من الان ۵۲ ام چیکار کنم😂😂😂
۳۶ از ۶۰
برای من 48 شد چرا هیچ چیزی ننوشته راجع بهش؟ من دو ساله پیش مشاور میرم و بنده خدا هنوز نفهمیده دردم چیه.. خودمم نمیدونم چیه😑
من دارم خب الان چه غلطی کنم😂
۵۵ :))))
میدونستم
سلام
من ١٤ هستم ولی همسرم کاملاً مریض روحی روانی هستند ، مشکلات وحشتناکی بوجود میارن ،ازار دادن همسایه ها ، کتک زدن بچه ام و حتی ازار و اذیت بنده ، واقعاً نمیدونم باید چه کاری انجام بدم ،تحت هیچ شرایطی هم حاضر نیست مریضی خود را قبول کند و برعکس دیگران را روانی و راونپریش میداند
۱۵ ساله و ۵۷ از ۶۰…جر!
سلام روان شناس کسی هست یا اینک با روان شناس در ارتباط باشه کار واجبی دارم اگ هست جواب بده
49شدم یعنی دچار اختلالم
۳۶ تا ۶۰ 😑
۴۳ شدم:)همیشه میدونستم ی چیزیم هستا😅😅😅
سلام
نمره م شد ۳۲
من میدونستم ک ب این اختلال دچارم
من تازه نامزد کردم
دیشب ب نامزدم گفتم اصلا دلم ب ازدواج باهات نیست…ولی ده دقیقه از حرفم نگذشت ک پشیمون شدم و دوباره باهاش نرم رفتار کردم
اون بنده خدا میدونه من مشکل دارم و بهم گفت حتما پیش روانپزشک برو…من همه جوره پشتتم
هیچی دیگه دیوونه شدن رفت
سلام لطفا جواب بدین به سوالم
تست من ۳۴ شد..
الان من باید چی کار کنم؟
روانشناس خوبی هم نمیشناسم …
از وقتی یه فامیلمون رفت پیش یه روانشناسه که فقط میخواست بیمارشو تیغ بزنه
حس خوبی بهشون ندارم…
لطفاً راهنمایی کنید…
میترسم
لطفا کمک کنید…
دوستان سلام
من امتیازم 31 شد و واقعا دارم از تعجب شاخ در میارم.
من 15 سالمه و نه رابطه داشتم، نه عاشق شدم، نه سیگار کشیدم، نه خودزنی کردم و نه علاقه ای به خودکشی دارم!!
کاملا به زندگیم امیدوارم و با اینکه خیلی از دوستام ترکم کردن ولی باهاش کنار اومدم و یه زندگی خوب برای خودم ساختم.
حالم کاملا خوبه و فقط برای سرگرمی اومدم این تستو بدم.
در ضمن یه سوال داشتم.
آیا واقن ترس از رها شدن یه اختلاله؟ شما خودت دل نداری؟ وقتی به کسی دلبسته میشی دلت نمیخواد که برای ادامه ی دوستی تلاش کنی؟ من واقن نمیفهمم!
به هرحال من در کمال احترام میگم که به شدت از تستتون شکایت دارم.
خیلی ممنون خسته هم نباشید.
سلام من هم قبول دارم حرف شما رو
سلام من این رفتار ها را دارم و و اگر کسی به حرفم گوش نکند زود عصبانی میشوم و از اون نفرت میابم
نتیجه تستم شد 31 و نمیتونم به خانوادم بگم چون یک جور دیگه به ادم نگاه میکنند و اینکه شکاک هستم
حالا میتوان گفت که به صورت حتمی یا احتمالا به پارانویید دچار شدم؟
سلان، امتیاز من 60از 60شد… 😂 نمها آرزوم مرگه جون هم ب خودم و هم ب بقیه کلی آسیب زدم
خخخخخ من ۲۹ شدم خودمو باختم حالا دیدم مات از من بدترن که.صد رحمت بخودم
۵۷ از ۶۰😕میدونستم یه چیزیم هست ولی بین دوقطبی و مرزی شک داشتم…بیرون تست دادم منتظر جوابشم امیدوارم حال همهمون خوب شه
سلام.من ۳7(61/67 %) شدم.از ۱۷ سالگی این ویژگی هارو تو خودم حس کردم.یعنی بااااورم نمیشه من و شخصیتم به دو قسمت دقیقا مقابل هم تقسیم میشع.قبل ۱۷ سالگیم و بعد ۱۷ سالگیم.حیرت انگییزه…این اختلال ادمو خیلی آزار میده کاشکی بین این همه اختلال شخصیت یه اختلال دیگه داشتم….از بس توش نوسان عواطف هس.
یا خوبه یا بد/یا خیلی گرمه یا خیلی سرد/ وسطی وجود نداره و بین حداکثر و حداقل مدام نوسان میکنه و این ادمو آزاااار میده.
الانم تقریبا ۲۱ سالمه حس میکنم شدید تر شده.فااجعس… .
۶۰از ۶۰بعد اینهمه دارو ، گرفتن شوک مغزی ، چند بار خودکشی کاملا نا امید شدم
نا امید نشو من هم باهاش درگیرم مهم درمان شدن نیست مهم اینه که بتونی بپذیریش و باهاش زندگی کنی و فقط جایی که داره به خودت یا اطرافیانت آسیب می زنه تشخیصش بدی و کنترلش کنی
مثلا وقتی اعصابت از اتفاقات دور و برت زیادی خورد میشه و هر آن ممکنه عصبانی بشی ، به خودت بیای و ببینی که این عصبانیت بیش از حدت به خاطر این اختلاله و خودت رو کنترل کنی که واکنس پرخاشگرانه نداشته باشی و سعی کنی خودت رو آروم کنی
یا وقتی افکار خودکشی میاد سراغت مچ اختلالت رو بگیری و بگی دوباره داره سعی میکنه منو کنترل کنه اما من نمیذارم و روی توانایی ها آرزوها و موفقیت هات تمرکز کنی
و در هر مورد دیگه ای هم که داشت به خودت یا دیگران هر گونه آسیبی از جمله آسیب روحی یا فیزیکی می زد مچش رو بگیری و خودت رو کنترل و آروم کنی
من ۵۳ از ۶۰ دارم فک کنم من واقعا اختلال شخصیت دارم 😐😂💔
عالی
نمیدونم چرا اینقدر شلوغش میکنید؟! مثلا نمره ی ۲۹ و ۳۲ نمره های عالی ای هستند
توی جوابیه ی خودم با اینکه نمره م ۴۳ شده بود برام نوشت جای نگرانی نیست
من خودم قبلا به دکتر روانکاو مراجعه کرده بودم و با مشاوره هایی که از ایشون گرفتم حالم خیلی بهتر شده و خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم نمره م۴۳ شده
شما حتی اگر نمره ی ۶۰ از ۶۰ هم بیارید جای ناامیدی نیست فقط باید یاد بگیرید هر وقت احساس تون به شدت بد شد به خودتون یاد آوری کنید که این احساس ناراحت کننده ی من به خاطر اختلال شخصیت مرزی منه و جلوشو بگیرید و با تکنیک های تنفس و مشغول شدن به کارهای مورد علاقه و سرگرم کننده احساس بدتون رو متوقف و حتی خوب کنید.
و با همین روش میتونید جلوی خودتون رو بگیرید که به دیگران یا خودتون آسیب نزنید
و همزمان حتما به راهکارهای عملی درمان افسرگی مثل پیاده روی و دیدار با دوستان و کارهای مورد علاقه و ورزش و… بپردازید تا روز به روز حالتون بهتر بشه
تمام پیامهات رو خوندم…خیلی ممنونم ازت…کاش منم برسم به همچین درجهای…دست و پام قفل میشه از شدت بلاتکلیفی و از هیچی لذت نمیبرم و اصلا نمیدونم چی دوست دارم…چقدر تقلا کردن و دستوپا زدن برای غرق نشدن سخته و من چقد از اینهمه تقلا و نوسانات خلقی خستهام!!…هزینههای روانکاوی و مشاوره هم اونقد زیادن که خودشون علایممن رو تشدید میکنن..ولی خودمو قانع میکنم که دنبال درمانش برم…اما خوشحالم که شما به درستی تونستی با این موضوع کنار بیای و قلقش رو بدست بگیری قطعا زحمت زیادی کشیدی و سخت بوده اما تونستی موفق شی…آفرین بهت
اختلال شخصیت مرزی یعنی دوستی نداری که بخواد حالتو عوض کنه به نظرم تو تفننی میرفتی پیش روانشناس تنهایی زیاد بعد از یه مدت افسردگی هم میاره و حال ورزش و کارهای مورد علاقتون نداری
باسلام و تشکر بابت زحماتی که در این روزهای پرتلاطم کشور که درگیری های فردی اغلب در مورد معیشت است و این قبیل مشکلات و مسائل مورد بیتوجهی قرار گرفته وقت صرف میکنین و زحمت میکشین
میخوام از اول شروع کنم
بنده ۲۳ سال سن دارم و در مورد این اختلال درمورد خودم فقط با سرچ در اینترنت و خواندن چند مطلب به این نتیجه نرسیدم
اول از دورهی کودکی و در مدرسه شروع میکنم
اغلب مشکلاتم در تمرکز کردن بر درس ها گوش دادن و مستمر بودن این موضوع و انجام ندادن تکالیف حتی در مقطع دانشگاه به طوری که بنده در تجربه ۱۶ ساله دانش آموز بودن در هیچ مقطعی در این سال ها دفتر کاملی مثل یه دفتر مشق کامل یه جزوه کامل یا حداقل نیمه کامل نداشته ام
در زمینه تمرکز روی مسائل فقط در مورد مسائلی متمرکز بودم که به مسئله یا مطلب علاقه داشتم و آن هم نیمه کاره تمام میکردم
شغل بنده تکنسین داروخانه بود و با کلی زحمت و به لطف اینکه پروسه روزمره این کار با سرعت بالا انجام میشد کارم رو دوست داشتم و تنها چیزی که در دوره ای ۴ ساله توانستم مستمراً اون رو تکرار کنم و متمرکز باشم همین بوده
تا با مشورت با دوستان،همکاران ،و داروسازان عزیز به این نتیجه رسیدم که باید باره دیگری کنکور دهم و در رشته ای مشغول به کار شم
خب به خودم گفتم چند سالی از دوره تحصیل گذشته تجربیات اون زمان بود و تجربیات در جامعه رو هم کسب کردم پس این بار میتونم از پس اون بر بیام
ماه های اول نه خیلی خوب اما تقریبا با یه نظم پیش و پا افتاده ای جلو میرفت
گذشت و دوباره رویا پردازی ها شروع شد و بنده چندین ماهی میشد که اصلا با برنامه خاصی پیش نمیرفتم کلافه بودم و تنها راه اینکه کلافگی جلو ادامه کار رو نگیره این بود که دوباره رویا پردازی کنم برنامه های خوب برای عقب ماندگی ها بنویسم و به خودم امید این رو بدم که میتونم با تجهیزات به این که خودم خبر دارم بهشون عمل نمیکنم و فقط امید واهی که حس اینکه تایمم رو دارم با پوچی از دست میرم رو نداشته باشم
چندین ماه دیگه گذشت در کل به این نتیجه رسیدم که ادامه دادن کاملا برای فردی مثل من در اینمورد اشتباهه
و جالب داستان این بود که من قبلا تصور میکردم اراده انجام اون کار رو در گذشته نداشتم و فکر میکردم حالا که چند سالی گذشته تجربیاتم بیشتر شده و به یه سری موضوع ها حداقل میتونم جدی تر نگاه کنم پس میتونم از پسش بربیام اما خب اینبار بهم ثابت شد که نه موضوع در مورد اراده و تجربه نیست مشکل از جایی دیگه ناشی میشه
خب پدر و مادر من گفته بودن که تو در دوران کودکی دچار اختلال بیش فعالی بودی اما درمان ت نیمه رها شد
به خودم گفتم ریشه پیدا کردم
شروع کردم به فوکوس روی خودم در موردهمه مسائل حتی اینکه چه تایمی به دستشویی میروم و احساسم رو در مقابل هراتفاقی سعی میکردم بفهمم شاید نه تو اون لحظه اما بعد از اون با کمی فکر کردندر مورد موضوع به نتیجه برسم که دلیل رخداد این حرکات و خلقیات من چی بود و ا کجا ناشی میشد
نه دیدم علائم به تقریب خیلی بالا علائم بیش فعالیست
که تمام وجه های اونم رم در خصوص من در بر میگرفت
الان حدود یه ساله دارو درمانی روشروع کردم با آسنترا و مدافنیل شروع شد و تو همین لحظه به دگزامفتامین آدرال و آسنترا رسیده
خب بدون اغراق واقعا اوایل خوب بود ارتباطات اجتماعی بیش تر و عمیق تر
پر حرفی در برخی مواقع، ریلکسبودن و حس خشونت کمتری داشتن اما هنوز عمده مشکلات من حل نشده
یعنی مثلا میرم حموم و در حال حاظر بیکارم و از بیکاری بیزار
در حال دوش گرفتن چهرهمن خندانه تو آیینه که نکاه میکنم مشکلی نیست اما صدای های تو سرم صداهایی از خودم که من رو سرزنش میکنند
و تاپایان اون وش گرفتن همراه منن اما تو صورت من هیچ تفاوتی نمیشه پیدا کرد
یت مثلا در مورد مسائل بنیادین تر وجود ما و آدما ی دیگه وقتی در بین مردم راه میرم فکر میکنم همه ی اینها فقط برای این به وجود اومدن تا آدمی مثل من رو بار بیارن من نقش اصلیم و اون ها مثلا مثه یه ربات که حواسشون هست تو حقیقت ها رو ندونی
یا در مورد شکست های گذشته دائما روی روان تو راه میرن تا جایی که برای فراموششون تو رویای خودت ازشون انتقام میگیری یا کار های مختلف دیگه
در مورد مسائل فلسفی و در مورد این جهانیان هم که هیچ
اگر به من باشه خالق همه چی خودم هستم و شاید با اینکار و درست کردن آدمای دیگه دور برم دارم خودم رو برای کاری بزرگ آماده میکنم
افسردگی هم که همه تقریبا بانحوه های مختلفش آشناییم
حس میکنم خیلی طولانی شد و اینکه خودمم دیگه حال ندارم شاید بعدا ادامه اینرو بنویسم ولی خوشحال میشم که اگر در مورد این جور مسائل کمک که زیاده ولی حداقل راحل هایی رو بشنوم