یوگا یکى از مکاتب فلسفى عرفانى رایج در هند است که مبتنى بر آداب خویشتن دارى، ورزش بدنى و ذهنى مى باشد. هر یک از مکاتب بنا به روش خود تزکیه نفس و اصول اخلاقى را به پیروان خود تعلیم مى دهند. این مکاتب فهرست وار عبارتند از:
- مکتب «نیایه» به معنى آنچه که فکر را به نتیجه هدایت کند و این مکتب منسوب به حکیمى است به نام «اکش پادگوتم»
- مکتب «وى شیشکا» که این نام مأخوذ از کلمه «وى شیشه» به معنى خاص است و این دو مکتب نماینده روش تحلیلى فلسفه اند.
- مکتب «سانکهیا» که مبتنى بر دوگانگى وجود است و یکى از مکاتب فلسفى بعد از ویدانت است.
- مکتب «جوک» یا یوگ، که به معنى اتحاد است و به تفصیل درباره آن صحبت مى شود.
- مکتب «پوروامیمانسا» که مکتب آداب و مناسک هندو است و اساس آن بحث و تجسس در «دارما» است که تکلیف و وظیفه است.
- مکتب ویدانت که به معنى مقصد بید (وید) است و در وحدت وجود سخن مى گوید.
یوگا یکى از مکاتب فلسفى عرفانى هند و مبتنى بر آداب خویشتن دارى، آموزش هاى جسمانى و ذهنى است. مواجهه با رنج، مشقت، ناکامى و نادانى از مباحث عمده در یوگاست. یوگا یک روش فلسفى – کاربردى در فهم و درک مسائل وجودى، مراتب ذهنى، ریشه هاى رنج و متعادل سازى و رفع آن هاست.
مبانى آئین یوگا
یکى از مبانى یوگا مبحث رنج است، جهان دیرى است فانى مملو از ناکامى و مشقت، جسم جایگاه رنج است و حواس و ادراکات حسى رنج آفرین اند و لذایذ نیز آبستن ناکامى و اندوه اند، لذا همه چیز براى انسان فرزانه در جهان ادراکات حسى رنج آور است، پس باید به هر نحو خود را از این رنج آزاد کرد.
راه آزادى در مکاتب هندى به طرق گوناگون حاصل مى شود، در «نیایاسوترا» توسط شناخت درست مقولات شانزده گانه و روش استدلالى حاصل مى شود. در «وى شیشکا» به کمک تفکیک و شناخت مقولات شش گانه بدست مى آید. در «سانکهیا» توسط شناخت تفکیکى بین روح و ماده حاصل مى شود و در «ودانتا» به وسیله اشراق وردماسوى الله کسب مى گردد.
در «یوگا» توسط تمیز حق از باطل و روح از ماده که در این جهان بر اثر مشارکت ظاهرى بصورت واحد جلوه مى کنند بدست مى آید. دوم مبحث نادانى است، پیوند روح و ماده بر اثر عدم شناخت تحقق مى یابد و مادام که نادانى وجود دارد زایش دوباره خواهد بود و انسان در گردونه باز پیدایى اسیر است.
نادانى در حقیقت عدم تشخیص روح از مراتب ذهنى است، مانند اینکه مى پنداریم «من مى دانم»، «من رنج مى برم» و «من مى فهمم» و کلمه من را به روح یعنى «پوروشا» نسبت مى دهیم و این خود نادانى و توهم است. به عبارت دیگر نادانى پیوند روح با عقل است و عقل مخزن تأثرات و ترکیبات ذهنى و تجارت پیشین است. به عقیده «ویاسا» عقل متکى بر تاثرات ناشى از نادانى است و به نتیجه کار خود که نمایش روح است، دست نمى یابد.
از این رو دوباره با همان وظیفه ظاهر مى گردد. اما در صورتى که عقل به نتیجه کار خود که هدفش اظهار و نمایش روح است نائل گردد از وظیفه خود فارغ مى شود و از نادانى رهایى مى یابد و دیگر بار بوجود نمى آید.
با توجه به شناخت علت نادانى و اینکه ریشه و منشاء درد و مشقت بى پایان است، یوگا به جنبه هاى علمى این موضوع مى پردازد و معتقد است که تنها فلسفه اولى قادر به رهبرى و نجات انسان از چرخه حیات نیست و به همین دلیل آداب و فنونى ضمیمه این فلسفه مى نماید تا آگاهى که تاکنون صرفاً از طریق تعقل ادراک مى شده فعلیت یابد و به واسطه آمیزش این معرفت به سرشت خویش وجدان و مخزن تأثرات دیرینه را نابود سازد و آگاهى دیگر و شعورى برتر را جایگزین سازد، هشیارى عالی ترى که عقل را بدان راه نیست و استدلال از درک آن ناتوان است. پس هر دیدگاه فلسفى براى تحقق اندیشه ها باید به رویه هاى علمى ریاضت و ورزش خاص آراسته گردد.
تاریخ پیدایش مکتب یوگ
هنوز به خوبى روشن نشده است که فنون و آداب یوگ اولین بار به وسیله چه کسانى تدوین و به کار برده شده، تاریخ پیدایش یوگا را کهن تر از زمان تدوین کتاب «یوگا سوترا» مى دانند تا آنجا که در اساطیر و افسانه ها این تعلیمات را به خدایان هندى (مظاهر احدیت) نسبت مى دهند، اما اتفاق رأى محققین بر این است که حکیم و فیلسوف هندى (پاتانجلی) مبانى آئین یوگا را در رساله خود به نام یوگا سوترا (Yoga Sutra) تدوین کرده است.
ترجمه، تفسیر و تدوین یوگا سوترا از لحاظ تاریخى به دو قرن قبل از میلاد مسیح نسبت داده شده هر چند آراء دیگرى درباره پیدایش و نگارش این رساله وجود دارد. به عقیده یاکبى و کیث این اثر در سده هاى سوم الى پنجم میلادى نگاشته شده زیرا در این رساله به تیره «ماهایانای» بودائى اشاره شده است اما داسگوپتا (Dasgupta) در خصوص نظریه یاد شده معتقد است که غرض از مکاتب بودائى که در یوگا سوترا بدان اشاره شده مکاتبى است که به اصالت ذهن معتقد بودند مانند مکتب «ویجینیاناوادا» آئینى که بنیان گذار اصالت خلاء جهانى بود.
و متحمل است مقصود مکتب قدیم ترى است که پیش از تکوین و ایجاد مکاتب فوق موجود بوده است. داسگوپتا در تحقیقات خود در زمینه یوگا به کتاب ابوریحان بیرونى به نام «پتنجل الهندى فى اخلاص من المثال» که ترجمه عربى یوگا سوتراى پاتانجلى است اشاره کرده و پس از تجزیه و تحلیل و مقایسه آن با یوگا سوترا به این نتیجه رسیده است که ترجمه حکیم ابوریحان بیرونى از روى متن دیگرى بوده که در آن مبانى پاتانجلى تا حدى تغییر کرده و تمایل به یکتا پرستى در آن مشهود است و به نظر داسگوپتا رساله بیرونى معترف تحولى است که به واسطه آن یوگا سوترا وارد مجراى تازه اى شده که به سهولت مى توانست منجر به مکاتب ودانتا و شیوایى و حتى تانترا گردد.
در گیتا یوگا، معانى مختلفى دارد و معنى کلى آن به نظر داسگوپتا از ریشه (Yuj) به معنى پیوستن است و چون پیوستن به امرى مستلزم گسستن از امرى است لذا پیوند با یوگا منجر به جدائى از تعلقات عالم و تجرد از عالم ماده و ضمائم آن تعبیر مى شود.
اما در گیتا یوگا به مفهوم حذف و قطع مراتب نفسانى نیست بلکه اتصال به بارگاه ارزلى است که با پیروى از روش هاى یوگا از جمله «کارمایوگا» طریقت کردار و تکالیف شرعى و «دیانایوگا» روش مراقبه و معرفت تحقق مى یابد. طریقت یوگا در گیتا به عنوان راه میانه مطرح است.
برخى از پژوهشگران تاریخ تدوین این علم کهن را به دو قرن قبل از میلاد مسیح نسبت داده اند.
برخى تعالیم یوگا را به خیلى قبل از این تاریخ نسبت مى دهند تا آنجا که در اساطیر و افسانه ها این تعلیمات را به مظاهر احدیت نسبت مى دهند.
یو گا از ریشه کلمه سانسکریت (Yuj) به معنى اتحاد گرفته شده و آن اتحاد و هماهنگى بین تن و روان و نیروهاى مثبت و منفى وجود انسان است.
در گیتا آمده است: «یوگا براى آن کس که در خوردن افراط مى کند میسر نیست و نه براى آن کس که از خوردن پرهیز مى کند، نه مناسب حال کسى است که بسیار مى خوابد و نه مناسب کسى که شب زنده دارى مى کند، اما براى آن کس که در خوراک و تفریح و خواب و بیدارى معتدل است یوگا راه انهدام کلیه مصائب است».
این روش میانه یوگا در گیتا با روش یوگاى کلاسیک پاتانجلى متعارض است زیرا در یوگا سوتراى پاتانجلى کمتر به نیازهاى طبیعى انسان توجه مى شود و انسان را مقید مى سازد خلوت به درون نگرى، خودکاوى و قطع مراتب ذهنى و نفسانى گزینى، سکون و اعتکاف را جایگزین تحرک و فعالیت اجتماعى مى نماید.
این نوع یوگا فراتر از اخلاقیات بشر عادى و وراى ارزش هاى جارى جوامع سیر مى کند و کمتر به عواطف انسانى و عشق و محبت ارتباط دارد.
یوگا چیست؟
یوگا از ریشه کلمه سانسکریت (Yuj) گرفته شده و به معنى اتحاد است و هنوز در زبان لاتین بصورت کلمه (Yungr) باقى است اتحاد بین تن و روان، بین نیروهاى مثبت و منفى وجود انسان، بین جریانات (Yin) و (Yang) اتحاد بین نیروى «پرانا» و «آپادانا»، اتحاد بین نیروى مثبت خورشیدى و نیروى منفى ماه. مترادف همین کلمه در زبان انگلیسى (Yoke) است که به معنى آلت یا وسیله اتحاد است.
در زبان فارسى کلمه «یوغ» به معنى وسیله اتحاد است و آن چوب مخصوصى است که به گردن دو گاو مى بندند تا از ترکیب قدرت آن ها در شکافتن زمین و شخم زدن استفاده کنند. لذا یوغ که به معنى قید است ابزارى براى وحدت نیروى دو موجود و یوگا نیز روشى است که نیروهاى مثبت و منفى و جنبه هاى جسمى و روانى انسان را نخست پرورش داده شکوفا مى سازد و سپس بین این دو اتحاد و توازنى برقرار مى کند که در سایه آن فرد بر خویشتن حاکم مى شود و خودیت خویش را باز مى یابد و از تنهایى و سرگردانى در اقیانوس متلاطم جوامع بشرى به سکون و آرامشى مى رساند که توفان حوادث و فشارهاى خرد کننده عصبى او را از خط تعادل خارج نساخته آرامش او را بر هم نمی زند.
یوگى کیست؟
یوگى کسى است که وجود خود را فتح کند. کسى که آرامش درونى او را، سرما و گرما، اندوه و شادى، احترام و توهین نتواند برهم زند، کسى که هستى اش بر شخصیت عالى استوار است و قدرت هاى باطنى اش با دانش و معرفت خارج از جهان مادى سیراب شده، احساس بزرگ او به خاک و طلا یکسان مى نگرد.
در جهان پرآشوبى که اکنون ما زندگى مى کنیم مشکلات بى حد و حصرى وجود دارد که ناشى از کثرت جمعیت، عدم هماهنگى افکار و اندیشه ها، مسائل اقتصادى، شغلى، تحصیلى، خانوادگى و… است برخورد انسان با هر یک از این مشکلات اگر با خامى و عدم آمادگى قرین باشد موجب گسیختن تعادل روانى در فرد خواهد شد.
پاتانجلى مفسر یوگا در رساله خود (یوگاسوترا) مى گوید: «یوگا حذف مراتب ذهنى است که شامل مراتب عقلى و نفسانى نیز مى گردد»، و درباره تموجات ذهنى مفسر سوتراهاى پاتانجلى مى گوید: «خاصیت واقعى ذهن حالت وصال مطلق است و مراتب ذهنى عبارتند از: ١- پراکندگى، ٢- پریشانى و گسیختگى، ٣- قرار یافته، ٤- متوجه به چیزى واحد و ٥- کاملاً خاموش».
حالات یک و دو وضعیت ذهنى کلیه افراد است و مرتبه سوم زمانى حاصل مى شود که نیروى ذهنى شخص متوجه مطالعه و تحقیق است و مستلزم ورزش ذهنى مانند حل مسئله ریاضى، دو مرتبه آخر که تمرکز ذهنى در شى واحد است و آرامش مطلق از جمله مراتبى است که در اثر تعلیمات یوگا حاصل مى شود و این معرف حالات و شعور خاصى است که با شعور عادى ما متفاوت است و بدان نمى رسیم مگر به مدد ریاضت و ورزش ذهنى.
هدف واقعى یوگا از بین بردن منیت و شخصیت کاذب ذهنى است و براى نیل بدین منظور مقرراتى دارد که بر خلاف خوى و خصلت غریزى انسان فرمان مى دهد.
این دستورات منجر به تمرکز قواى ذهنى در نقطه اى واحد مى گردد که هر چند رسیدن به آن مرحله دشوار است اما به مدد و دستورات و ورزش هاى خاص یوگا قابل دسترسى است پاتانجلى در مورد آداب یوگ که منجر به آزادى روح و فنا فى الله مى گردد نظراتى دارد از جمله:
بزرگ ترین مانع یوگى در نفس کشى و رسیدن به درون نگرى و انهدام امواج ذهنى همین تأثرات ذهنى ضمیر ناخودآگاه است، تأثرات ذهنى که خود محصول تأثرات و کردار پیشین است به نوبه خود مى تواند انگیزه پدید آوردن کردار و مراتب ذهنى دیگرى باشد و در واقع دایره اى از تسلسل علت و معلولى بوجود آورد، نفس در زندگى همواره بی قرار و مشوش است زیرا به رنج هاى پنج گانه زیر گرفتار است:
- جهل و اشتباه فانى (غیر ابدی)
- خطاى تشخیص در اینکه فرد خود را با بدن و خرد یکى بداند.
- علاقه به لذایذ.
- تنفر از اشیاء نامطبوع
- عشق غریزى به حیات و ترس از مرگ از مشخصات برجسته یوگ انضباط و نظم عملى است که به وسیله غلبه برامیال و تسلط بر حالات ذهنی به دست می آید.
یوگا در معناى عمیق یک حرکت کمال گرایانه براى پیوستن به بحر بیکران هستى و غوطه خوردن در امواج فیض الهى است.
اهداف یوگا
یوگا فلسفه عظیمى براى بهزیستى است. از اهداف کلى آن مى توان به موارد زیر اشاره کرد:
- داشتن اخلاق نیکو، داشتن ارتباط صحیح با خود و دیگران
- آموختن دروس اجتماعى و اصول بهداشت ذهنى
- صلح و دوستى نسبت به دیگران
- پاکسازى ذهنى و تعالى معنوى
مراحل و روش هاى مختلف یوگا
یوگا انضباط و نظم عملى است که به وسیله غلبه بر امیال و تسلط بر حالات ذهنى بدست مى آید و این طریقه داراى هشت رکن است که عبارتند از:
١- یاما (Yama): تعلیمات و آیین رفتار اجتماعى شامل:
الف- آهیمسا(Ahimsa): آزار ترساندن فیزیکى و روانى به دیگران و ایجاد روابط دوستانه با دیگران.
ب- ستیا (Satya): صداقت، راستگویى و امین بودن.
ج- آپرى گراها(Aparigraha): حسود و کم بین نبودن
د- استیا (Asteya): به حق و حقوق دیگران احترام گذاشتن، پرهیز کردن از دزدى و کلاهبردارى
٢- نى یاما (Niyama): تعلیمات و انتظامات فردى شامل:
الف- سوچا (Saucha): نظم و انظباط در کارها و امورات، پاکى و بهداشت جسمانى و روانى.
ب- سنتوشا (Santosha): قانع بودن، قناعت و انتظارات متناسب داشتن
ج- تاپا (Tapa): آرامش، شجاعت و قدرت تحمل مشکلات زندگى
د- سوادیایا (Svadhyaya): شناخت توانایی ها و ضعف هاى خود – خود شناسى
ه- ایشورا – پرانیدانا (Isvara-Pranidhana): رضاى تسلیم در مقابل خداوند
٣- آسانا (Asana): تعلیمات یا انتظامات جسمانى شامل: نرمش ها و حرکات جسمانى یا علم سالم سازى و متناسب سازى بدن است. آساناهاى یوگا طورى طراحى شده اند که به عضلات، پوست، غدد مترشحه داخلى تمرین داده و کارکرد خوب آنها را باعث مى گردند. تداوم در انجام صحیح حرکات ورزشى یوگا بشاشیت، زیبایى، قدرت و انعطاف پذیرى را موجب مى گردد:
نکته مهم قابل توجه اینکه براى به دست آوردن اثرات مفید حرکات یوگا فرد مى باید این حرکات را بطور صحیح و متداوم انجام دهد. صرفاً حرکات صحیح و تداوم در انجام آنهاست که مى تواند اثرات مفید و چشم گیر جسمانى و روانى به دنبال داشته باشد. حرکات ورزشى زیادى در بخش آساناهاى پوگا وجود دارد.
در کتاب گرانداسمهیتا تعداد کل این حرکات ٨٤٠٠٠٠٠٠ ذکر شده است که ٨٤ حرکت به عنوان حرکت مادر و اصلى و بقیه حرکات منشعب از این ٨٤ حرکت مى شوند. یک فرد با توجه به موقعیت خود مى باید چند حرکت خاص را بطور صحیح هر روز براى حفظ سلامتى روانى تکرار نماید.
٤- پرانایاما (Pranayama): پرانامایا یعنى علم کنترل تنفس براى انتظامات ذهنى. این کنترل بر روى تمام عملیات تنفسى از قبیل دم، بازدم و حبس تنفس مى باشد.
چگونه تنفس کردن نقش بسزایى در سلامتى و آرامش روانى دارد. اگر تنفس دچار بى نظمى و در هم و برهمى شود، ذهن دچار آشفتگى و اضطراب مى گردد و بر عکس کنترل متناسب تنفس مى تواند ذهن را از پریشانى و اشتغالات بیمار گونه رها ساخته و ثبات و اراده قوى را بدنبال داشته باشد.
٥- پرایتاهارا(pratyahara): پراتاهارا یعنى مرحله کنترل ذهن از خواهش هاى نفسانى. وقتى شخص قادر به کنترل ذهن خود از خواهش هاى متنوع و گوناگون ارضاء نشدنى شد و ذهن از اضطرابات، کشمکش ها و حرص و ولع ها پاک گردید آن وقت است که ذهن مى تواند سکوى پرشى براى تمرکز عمیق و تعالى روحانى گردد.
٦- دهارانا (Dharana): یعنى تمرکز فکر یا جمع کردن کامل توجه روى کار خاص. وقتى از تنش ها و اضطرابات آزاد و رها گشت، استعدادهاى انسان فرصت تکامل و تعالى پیدا مى کند. هر چه تمرکز بیشتر شود قدرت خلاقیت و استعداد انسان نیز بیشتر مى گردد.
٧- دیانا (Dhyana): یعنى خلاء ذهنى یا مدیتیشن. ذهن ما در طول شبانه روز دایماً در ترافیک افکار گوناگون، تصمیم گیری ها، خاطرات، خواهش ها و غیره بسر مى برد. شاید افکار ما لحظه اى هم توقف و آرامش ندارد، حتى هنگام خواب در شب ذهن در حال فعالیت است و از اشتغالات گوناگون رها نمى باشد و ما خواب هاى گوناگونى داریم.
این اشتغالات گوناگون ذهنى انرژى روانى زیادى را صرف مى کنند و دیگر امکان و فرصتى براى رشد سایر فرآیندهاى ذهنى باقى نمى گذارد.
وقتى این ترافیک افکار فرصتى براى رشد یا تخفیف یابد ذهن در سکون و خلاء خاصى قرار مى گیرد و فرصت و امکان براى ذخیره سازى انرژى روانى و رشد توانایی هاى ذهنى باز مى شود که به این حالت دیانا یا مدیتیشن (Meditation) گویند. شیوه هاى زیادى براى انجام مدیتیشن وجود دارد و بخاطر حساسیت موضوع مى باید زیر نظر کارشناسان دوره دیده یوگا یا روانشناس بالینى انجام گیرد.
٨- سمادهى (Samadhi): سمادهى یعنى مرحله وصل، پیوستن، هماهنگى و همسویى، درک عمیق قوانین مسلط و همه گیر حیات و طبیعت و یکى شدن با طبیعت ذاتى خود و ذات خداوندى. سمادهى آخرین و بالاترین مرحله یوگاست.
روانشناسی از دیدگاه یوگا
یوگا را می توان به عنوان یک سیستم علمی طراحی شده بررسی کرد که به پاک سازی بدن و ذهن از سموم تجمع یافته ایی که به علت انتخاب های نامناسب نحوه زندگی و الگوهای فکری منفی در بدن انباشته شده، کمک می کند. یوگا سیستمی است که ریشه در هزاران سال تجربه عملی داشته و برای نتایج خود مستنداتی به همراه دارد، هدف از تمرینات یوگا تنها رهایی از بیماری های ذهنی نیست، بلکه دستیابی به مرحله ای است که ذهن در رویارویی با احساسات پرآشوب امیال و رنج هایی که در دنیا یافت می شود، در مرحله آرامش قرار گیرد. روانشناسی یوگا که در آن ذهن و آگاهی مورد مطالعه قرار می گیرد، موضوع گسترده ایی است که بر درک و شناخت ذهن آدمی تمرکز دارد.
هنگامی که روانشناسی یوگا را مطالعه می کنیم عمیقاً به رابطه ذهن و بدن پی برده و در جهت یکپارچگی این دو گام برمی داریم. اولین گام بزرگ در جهت زندگی بهتر درک و شناخت ذهن است. هدف، ایجاد زمینه برای درک عمیق و جز به جز این امر است که یوگا در حکم یک علم به خودی خود عمل می کند و جهت درک ذهن در روانشناسی غرب نیز مکمل است. یوگا و سلامت ذهن اطلاعاتی را برای فراگیران یوگا، دانش آموزان و روانشناسان فراهم می کند که در چگونگی تغییر و تبدیل بیماری های ذهنی به سلامت ذهن و بهبود روان، سودمند است.
تعریف سلامت انسان در تمام جنبه های جسمی، ذهنی، احساسی و روانی معنا می یابد اگر به تاریخچه چگونگی روش درمان انسان نگاهی بیافکنیم، در می یابیم که در زمان های قدیم یک درمانگر قادر بود به همان کیفیتی که بیماری جسمی را درمان می کند بیماری روانی را نیز بهبود بخشد. تنها در قرن اخیر است که اصول سلامتی به جنبه های جسمی، روحی و روانی تقسیم بندی شده است. بنابراین سلامت جسمی امروزه وابسته به علم پزشکی تخصصی است که به طرز ویژه ای با بیماری های بدن مبارزه می کند. سلامت ذهنی نیز امروزه به طورگسترده ای مورد مطالعه مردم قرار گرفته است. این که عملکرد مغز چیست و عدم تعادل ذهنی چگونه می تواند با وسایل و امکاناتی که امروزه در دسترس است درمان شود، اغلب جنبه های سلامت روانی است که کار در آن زمینه ها به افرادی اختصاص دارد که در آن اطلاع دارند.
یوگا تنها مجموعه ایی از وضعیت های فیزیکی یا تمرینات ذهنی نیست. یوگا روش زندگی است که می تواند توسط هر فردی در زندگی بکار گرفته شود. هنگامی که به تار عنکبوت نگاه می کنیم، متوجه می شویم که هرگاه حشره ای گرفتار تار می شود، هر چه بیشتر مبارزه و ستیز می کند، بیشتر گرفتار می شود در حالی که عنکبوت آزادانه در طرف دیگر حرکت می کند بدون اینکه با تار درگیر شود و این به دلیل این است که یک طرف تار چسبناک است و طرف دیگر غیر چسبناک. این تجربه را می توان در رابطه با ذهن انسان یادآوری کرد. طبق اصول یوگا، دو مسیر در زندگی وجود دارد یکی پراوریتی و دیگری نی وریتی. پراوریتی عموماً درگیری و گرفتاری با دنیاست و نی وریتی تحت تاثیر قرار نگرفتن توسط دنیا، تلاش برای درک و فهمیدن جهان، معنویت و آگاهی کیهانی است.
پراوریتی و نی وریتی دو روی یک سکه هستند. درست مانند تار عنکبوت که در یک طرف غیر چسبناک و در طرف دیگر چسبناک است. پراوریتی سمت چسبنده تار عنکبوت و نی وریتی سمت عادی و آزاد تار است. هنگامی که ما درگیر دنیا می شویم استرس ها و تنش ها وابسته به آن اعم از درد، لذت، رضایت، عدم رضایت، لمس یا تجربه به ما روی می آورد. الگوی فکری ما، وابسته به طرز برخورد ما و نیز میزان آگاهی ما از خودمان است، که چطور خود را از چرخه افکار ممتد رها کنیم. یوگا می گوید روش های خاصی برای رهایی شما از سمت چسبناک ذهن وجود دارد برای متعادل سازی و هماهنگ کردن خودتان نیاز دارید که کیفیات خاص و جنبه های طبیعی خودتان را گسترش دهید. ریلکسیشن یک روش اصولی است که اجازه نمی دهد قفل ها و گیرها در ذهن و بدن تجمع پیدا کنند. پس از اینکه شما قادر شدید از لحاظ جسمی، ذهنی و احساسی خود را رها کنید، از طریق یوگا یاد می گیرید که آگاهی شخصی را برای مشاهده عکس العملتان به دنیا، جامعه و خانواده وبا توجه به محدودیت ها، آرزوها و نیازهایتان افزایش دهید. شما آن کسی نیستید که فکر می کنید.
شما می توانید شروع به آموزش خود کنید و علی رغم همه مشکلات، خود واقعی تان را بشناسید. روانشناسی یوگا اصولی را برای رهایی شما از محکومیت زندگی توصیه می کند و شمارا به پا گذاشتن به مسیر آگاهی و بررسی خودتان جهت شناختن عمق وجودتان دعوت می کند. این راه بر اساس اصولی پایه گذاری شده است که شما را قادر می سازد خود واقعی تان باشید. اما ابتدا باید خودتان را پیدا کنید و بشناسید. هنگامی که یاد گرفتید از تمامی عقاید و آدابی که شرایط اجتماعی به شما تحمیل کرده، خلاصی یابید، موفق خواهید شد ذات خود را از محکومیت رهایی بخشید. هرچند نباید فکر کنید که کار آسانی است. رهایی روحی نیاز به این دارد که شما با نادیده گرفته شده های روحی تان روبه رو شده و وارد اساس و ریشه آن شوید. شما باید با نقص های درونتان مواجه شوید و آنها را اصلاح کنید.
ذهن چیست؟ فرضیه های بسیاری وجود دارد. از عقاید متریالیستیک (ماده گرایی) که معتقدند ذهن یکی از اجزاء مغز فیزیکی است، تا نظریات معنوی که معتقدند ذهن تجلی آگاهی است، بنابراین در تک تک سلول های ما وجود دارد.
روانشناسی یوگا علمی است که ذهن را از مسیر یوگا و تمرکز بررسی می کند. هدف این نیست که از جنبه عقلانی بدانیم ذهن چیست بلکه می خواهیم مستقیما ذهن را مشاهده و درک کنیم، در واقع آن را تجربه کنیم. ابزار بررسی روانشناسی یوگا آگاهی های درونی فردی و تمرکز است. در روانشناسی یوگا بدن و ذهن به عنوان یک واحد قابل مشاهده بررسی می شوند. بدن فیزیکی جنبه زمخت و کلی وجود است و ذهن جنبه زیرک آن، آنها جدایی ناپذیر هستند، بنابراین هنگامی که ذهن رشد می کند شرایط جسمی نیز بهبود می یابد و برعکس. در یوگا ذهن به عنوان یک فرایند پیچیده انرژی زا بررسی می شود که به کمک رشد من درونی، با همه جنبه های درک و شناخت مبارزه می کند.
کنترل ذهن
ذهن چیزی بیرون از ما یا متفاوت از ما نیست. من ذهنم هستم و ذهن من خود من است. بدن و ذهن تنها وابسته به هم نیستند بلکه یک عضو واحد هستند. یک کلیت را تشکیل می دهند. روانشناسان سعی کرده اند رابطه بین ذهن و بدن را با تأکید بر این که آنها دو چیز متفاوت هستند، بررسی کنند. آن ها متفاوت نیستند. برای یافتن اینکه ذهن و رابطه اش با بدن چیست، ما فقط می توانیم مقایسه کنیم. همه چیز در پایین یک تکه کوه یخی که روی اقیانوسی قرار دارد مایع است و در بالا جامد. اما بخش مایع زیرین و بخش جامد رویی قابل تفکیک از هم نیستند. به طوری که ما نمی توانیم مرزی برای هریک قائل شویم و مشخصاً بگوییم از کجا بخش جامد آغاز می شود. این حالت درست شبیه رابطه بین بدن و ذهن است. ذهن همان مایع است که به بدن جامد تبدیل می شود و هیچ مرز مشخصی بین بدن و ذهن وجود ندارد. واکنش ما به دنیا پاسخی است که با تمام شخصیت و وجودمان به عوامل بیرونی می دهیم. در این حالت اگر پاسخ نامناسبی به عوامل بیرونی بدهیم نمی توانیم مشخص کنیم که این پاسخ مربوط به کدام بخش بوده است. ما با ذهن و بدن هردو به این عامل واکنش نشان داده ایم. آن چیزی که به عنوان شخص یا فرد نامیده می شود ترکیبی از ذهن و بدن است.
ذهن از عملکردش جدایی ناپذیر است. عملکردی که همان ویریتی نام گرفته است. روشی که ما به عوامل بیرونی واکنش نشان می دهیم. ما به دنیای بیرون با همه وجودمان واکنش نشان می دهیم. این واکنش ویریتی مرکزی یا عملکرد روانی ماست. ویریتی روشی است که فرد از طریق آن دنیا را مشاهده می کند یا چیزها را تعبیر و تفسیر می کند. دو نوع ویریتی وجود دارد، نوع رنج آور و نوع بدون رنج. نگاه کردن و دیدن، ویریتی بدون رنج است ؛ تفسیر و تعبیر، ویریتی دردآور است. وقتی که یک چیز با ارزش مثل طلا، نقره یا پول نقد در جلوی مردم قرار بگیرد همه مردم به یک شکل به آن نگاه خواهند کرد و همه می دانند که آن چیز با ارزشی است. این یک درک و دریافت عمومی است و این یک ویریتی بدون رنج است اما ویریتی درد آور هنگامی است که کسی بخواهد درست یا غلط مالک آن چیز با ارزش شود. مشاهده یا دیدن هر چیزی یک ویریتی بدون رنج است، اما هر حسی مانند مالک بودن، احترام گذاشتن، عشق ورزیدن، تنفر داشتن و غیره ویریتی های دردناک هستند. در واقع این ذهن است که یک ویریتی بدون رنج را با تعبییر و تفسیر به یک ویریتی درد آور تبدیل می کند.
طبق نظر سوآمی ساتیاناندا هر عملی یک انرژی دارد. در پایان هر عمل و انرژی مربوط به آن، دانه ای در نیمه آگاه کاشته می شود، که حافظه آن عمل است. این دانه ها همان ساماسکاراها در یوگا و الگوی اولیه در روانشناسی هستند. ذهن روشی برای دفن خاطرات ناخوشایند و تجربیات منفی در عمق خود دارد. بنابراین ذهن نیمه آگاه حافظه ای از تجربیات و افکار و احساسات منفی بی شماری است. هیپنوتیزم بخش مهمی از روانشناسی است که طی آن مطالبی که در ناخودآگاه پنهان شده بودند، کشف شده و رها می شوند. یوگا راه دیگری مشابه روش قبلی به نام آنتارمونا دارد (سکوت درون). آنتارمونا تکنیکی در یوگا است که همانند روش قبلی در روانشناسی عمل می کند (هیپنوتیزم). دو تفاوت اساسی بین هیپنوتیزم و آنتارمونا در یوگا وجود دارد. در آنتارمونا شما خود روانشناس خود هستید و شخص دیگری این کار را برای شما انجام نمی دهد. دومین تفاوت مهم این است که در آنتارمونا هدف آگاه بودن کامل، طی تمرین است که در هیپنوتیزم این گونه نیست. این تکنیک یوگا به فرد می آموزد که افکار را از ناخودآگاه بوسیله تحریک آن ها و سپس مشاهده الگوی آن ها خارج کند.
سوآمی ساتیاناندا می گوید: هنگامی که افکار به درون ذهن می آیند، شما می توانید با یاد گرفتن اینکه بدون قضاوت آنها را مشاهده کنید، خط بطلان روی آنها بکشید. اگر شما درگیر آن بشوید دوباره این افکار باز می گردند و انرژی آنها مجدداً ذخیره می شود. بنابراین تأکید می شود که الگوهای فکری مشاهده شوند و سپس افکار بی ارزش دور ریخته شوند. در آنتارمونا شما یاد می گیرید که ذهن را همانطور که در لحظه است ببینید و وارد مرحله بدون فکری شوید. این تکنیک یوگا هنگامی که یاد گرفته می شود به برطرف کردن عمیق ترین ترس ها و مشکلات عصبی کمک می کند و آرامش و آسایش را در زندگی روزمره شما می آورد. شما می توانید یاد بگیرید که با سطح روانی آگاهی خود که اساس همه رویاها و الهامات است، رابطه برقرار کنید.
برای درک دلیل همه درگیری ها و بیماری های ذهنی ما باید بدانیم که ذهن دارای دو بخش آگاه و نیمه آگاه است. درگیری ها و آشفتگی های ذهنی به این دلیل رخ می دهند که ما نمی توانیم آگاهی هایمان را با آنچه که در عمق ذهن رخ می دهد هماهنگ و سازگار کنیم. علاوه بر این ذهن نیمه آگاه جایگاه افکار منفی نیز است که دائماً در حال درگیری و نزاع با هم هستند.
هدف روانشناسی یوگا (و همچنین روانشناسی مدرن) اصلاح این درگیری ها و هماهنگ نمودن آنها با ذهن آگاه است.
سلامت روحانی، ذهنی و فیزیکی
سلامت انسان وجوه گوناگون فیزیکی، ذهنی، عاطفی و همچنین روحانیدارد. اگر به تاریخ انسانیت نگاه کنیم درخواهیم یافت که در دوران باستان، درمانگر قادر بود که نیازهای هر فرد را چه از لحاظ جسمی و چه روانی برطرف سازد. تنها در قرن حاضر است که ساختار سلامت به بخشهای جسمانی، روانی و روحی تقسیم شده. درنتیجه امروز جنبهی سلامت فیزیکی بیشتر مربوط به متخصصانی ست که به طور خاص به موضوع بدن میپردازند. جنبه سلامت ذهنی مربوط به کسانی ست که در مورد کارکردهای ذهن و چکونگی درمان آشفتگی های ذهنی با روش های موجود درس خوانده اند. و بیشتر بخش سلامت روحانی در دست کسانی ست که در این حیطه آگاهی دارند.
پراوریتی و نیوریتی
دو راه برای زندگی وجود دارد: یکی پراوریتی و دیگری نیوریتی. پراوریتی درکل به معنای شرکت در امور دنیوی است. نیوریتی یعنی تحت تاثیر جهان قرار نگرفتن و تلاش کردن برای درک و دریافت آگاهی کیهانی، روحانی و جهانی. پراوریتی و نیوریتی دو سوی یک سکه هستند. درست مانند تار عنکبوت که از یک طرف چسبنده و از سمت دیگر آزاد و عادی ست، پراوریتی سمت چسبنده و درگیرکننده تار و نیوریتی سمت آزاد آن است. هرکه باشیم هرزمان که درگیر زندگی میشویم تحت تاثیر تنشها و استرسهای مشابهی قرار می گیریم. ما جهان اشیا را با تمام عظمتش به شکل درد و لذت، رضایت و عدم رضایت و گرایش طبیعی ذهن به اندیشیدن در باب چیزهایی که از سر گذرانده ایم، تجربه میکنیم. وقتی این الگوی تفکر شکل گرفت، دیگر این بستگی به تمایل و میزان خودآگاهی فرد دارد که تا چه حد بتواند خود را از چرخهی افکار دنباله دار رها سازد.
تنش و استرس
در زبان انگلیسی دو واژه وجود دارد: استرس و تنش. در زبان هندی استرس، پارشانی (Pareshani) به معنای استرس و تنش، تاناو (tanav) است. وقتی ذهن ما در تماس با موقعیتی قرار میگیرد، اولین اتفاقی که میافتد این است که ما شروع به تجربه استرس می کنیم. استرس میتواند به خاطر ارتباط عاطفی و پریشانی، یا ارتباط منطقی فکری و اختلال، یا یک رابطهی فیزیکی ویا، انزوای فیزیکی، و یک رابطهی اخلاقی یا انزوای اخلاقی یا هرچیز دیگری به وجود آید. وقتی این تناقض میان ذهن و تجربه رخ می دهد، وقتی ذهن آگاه نباشد، آن وقت است که شروع به چرخیدن حول آن تجربه، فکر، احساس یا واقعه می کند. شروع میکند به اندیشیدن مداوم به آن موضوع. هرچه بیشتر فکر کنید بیشتر با نیروی جاذبهی آن تجربه خاص درگیر می شوید و در نتیجه دچار استرس می شوید. وقتی این استرس تشدید شود، به شکلی از تنش و فشار تبدیل می گردد. وقتی تنش آزاد نشود، در ذهنمان بزرگتر میشود و در نتیجه مشکلات روانشناختی به وجود میآید. این آغاز نامتعادل شدن روانی و بروز مشکل است که مانند توپ کوچک برفی میغلتد و به مرور بزرگ و بزرگ تر می گردد.
مدیریت ذهن
یوگا می گوید روش های خاصی برای جدا کردن شما از وجه چسبنده ذهن وجود دارد. برای دوباره متعادل و هماهنگ کردنتان، شما نیازمند پرورش کیفیات و وجوه خاصی از نهاد خود هستید که با قابلیت آزادکردن تنش ها از طریق ریلکسیشن (آرامسازی) آغاز میشود. ریلکسیشن، راهی سیستماتیک برای رهاساختن انسدادهای ذهنی و جسمی است. بعد از این که بتوانید خود را از لحاظ بدنی، ذهنی و عاطفی آرام سازید، آن وقت میتوانید از طریق یوگا، آگاهی شخصی یا ساجاکتا (sajagta) را پرورش دهید و شاهد تعامل خودتان با جهان، جامعه، خانواده و محدودیت ها، بلندپروازی ها و انگیزه های خود باشید. آگاهی نتیجه داشتن سبک زندگی یوگایی ست. پس از آن باید، با استفاده از آگاهی نسبت به خودتان احساسی مثبت بوجود آورید. وقتی این احساسات مثبت از طریق تمرین، تمرکز و خود شناسی یا به اصطلاح مدیتیشن توسعه یابند، توسعه یابند، آن وقت شما میتوانید شخصیت درونی خود متعادل و هماهنگ سازید.
یوگا و روان درمانی
این کار به معنای داشتن رویکردی یوگایی در مدیریت ذهن است. وقتی مفاهیم یوگا برای مدیریت ناهنجاریهای روانی را با درمانهای موجود درحیطهی روانکاوی، روان درمانی و روانشناسی در میآمیزیم، آنگاه ابزار بسیار قدرتمندی برای بیدارکردن قوای ذهنی داریم. من روانکاوان , روانپزشکان و روانشناسان زیادی را در کشورهای مغرب زمین میشناسم که از تکنیکهای یوگا در کارهای خود استفاده میکنند. چهارسال پیش، در وین اتریش کنفرانس روانپزشکی و روانشناسیای برگزار شد. یکی از کارماسانیاس های ما که خود روانپزشک است در آن کنفرانس شرکت کرد و مقالهای با موضوع روانشناسی ارائه داد. وقتی در مورد یوگا و کاربردش در مدیریت مشکلات روانی حرف زد، دربارهی تکنیک یوگانیدرا گفت. سخنرانی اوکه قرار بود فقط ۲۰ دقیقه باشد به مدت سه ساعت ادامه یافت و بعداز آن هر روز یک ساعت انجام شد. درپایان تصمیم براین شد که برخی از متخصصان شرکت کننده در کنفرانس بر روی بیمارانشان یوگانیدرا انجام دهند تا ببینند که این تکنیک چگونه در رهاشدن تنشهای ذهنی کمک میکند. امروزه یوگانیدرا بخشی عمده و تکینیکی مورد تایید در روان درمانی اروپاست. چنین اتفاقی در استرالیا هم افتاده است.
روش هاى مختلف یوگا
کسى که طالب رسیدن به مرحله سمادهى و پیوستن به بحر بیکران هستى و غوطه خوردن در امواج فیض الهى است براى رسیدن به این مقصود باید یک حرکت کمالى را آغاز کند و در مسیر معرفت از خود به خود و از خود به خلق و از خلق به حق سفر کند. بدین منظور در فلسفه یوگ روش هاى مختلفى وجود دارد که سالک بر حسب استعداد و امکانات ذهنى و بدنى خود مى تواند یکى از این روش ها یا ترکیبى از چند روش استفاده کند:
١- گیانا یوگا: اتصال و ارتباط با احدیت به وسیله علم و معرفت
٢- بهاکتى یوگا: رسیدن به مرحله اتصال از طریق عشق و محبت نسبت به جمیع موجودات، ادراک تجلى وحدت در کثرت.
٣- کارما یوگا: طى طریق به وسیله خدمت به خلق و و کار و کوشش در مسیر رضایت حق تعالى که در خدمت به خلق نهفته است.
٤- مانترا یوگا: ارتباط با فیض الهى بوسیله ذکر و تسبیح ذات احدیت.
٥- هاتا یوگا: صعود در مسیر معرفت از راه کنترل قواى جسمى و اتحاد نیروهاى مختلف جسم.
٦- راجا یوگا: رسیدن به حق از طریق کنترل قواى ذهنى و روحى.
٧- لایا یوگا: فعال کردن انرژیهاى نهفته درونى در کالبد اثیرى و رها کردن آنها در مسیر معرفت الى الله.
٨- تانترا یوگا: فعال سازى انرژی هاى روحى در مسیر کاربرد اعمال جنسى به روش خاص براى رسیدن به مرحله اتصال و اتحاد. براى رسیدن به مقصود عمل به ترکیبى از روش هاى یاد شده مى تواند در سرعت حرکت باطنى سالک موثر باشد و رهرو را در زمانى کوتاه تر و معرفتى بیشتر به لقاءالله سوق دهد.
کرامات یوگیان
در کتاب یوگاسوترا تالیف پاتانجلى به نیروهاى خارق العاده ای که در اثر انجام تمرکز نیروهاى روحى و مراقبه و سمادهى به دست مى آورند اشاراتى شده است. از جمله این که یوگى به تدریج به مراتب آگاهى عالى دست مى یابد و به ذات اشیاء پى مى برد و صاحب کرامت مى شود. پاتانجلى مى گوید: یوگى بر اثر تمرکز نیروهاى سه گانه ضبط حواس، مراقبه و سمادهى قادر به شناسایى مراتب ذهنى دیگران مى شود.
از قید زمان و مکان خارج و به منشاء نخستین نوسان موج آفرینش وگردش اولین موج هستى پى مى برد. درباره نفوذ در افکار دیگران اعتقاد بر این است که چون یوگى به کهنه مراتب ذهنى خویش واقف است، بر اساس تصورات و مفاهیم ذهنى خود مى تواند افکار سایرین را نیز دریابد. در واقع ذهن او چون آئینه ایست که افکار دیگران در آن منعکس مى شود.