آزمون برج لندن
آزمون برج لندن در سال 1982 توسط شالیس به منظور ارزیابی عملكرد اجرایی بویژه تشخیص نقص در برنامه ریزی و اختلال در توانایی حل مسئله بیمارانی كه ضایعات لب فرونتال داشتند طراحی شد. شكل اصلی آزمون كه توسط شالیس اجرا می شد دو تخته بود كه روی هركدام سه میله با طولهای متفاوت و سه مهره وجود داشت. در مطالعه شالیس از بیماران و گروه كنترل خواسته می شد كه مهره های موجود روی تخته فضای كاری (آزمایش) را طوری جابجا كنند كه مطابق الگوی از پیش تعیین شده در بیاید. براساس نظر شالیس توانایی حل مسئله برحسب تعداد حركات اضافی (خطا) آزمودنی در مقایسه با حداقل حركات لازم برای جوركردن مدل تعیین می شد. به عبارت دیگرهر چه تعداد حركتهای اضافی آزمودنی بیشتر بود توانایی حل مسئله در او كمتر برآورد می شد. شالیس به این نتیجه رسید افرادی كه در ناحیه قدامی لب فرونتال چپ دچار ضایعه بودند نسبت به گروه كنترل خطای بیشتری داشته و زمان بیشتری (مخصوصا زمان طراحی و قبل از شروع) را برای جوركردن مدل صرف كرده بودند. محققین بعد از شالیس فرم های مختلف آزمون با تعداد بیشتر میله و مهره و بدون محدودیت طول میله را بكار برده و ملاكهای مختلفی برای نمره گذاری و تشخیص ابداع كردند. از طرفی مطالعات نقد گونه ای در مورد اعتبار آزمون و عوامل موثردر توانایی حل مسئله (مانند سن، هوش سیال و…) كه نتایج حاصل از آزمون را تحت تاثیر قرار می دهد نیز انجام شده است. در تعدادی از تحقیقات كاربرد موفق آین آزمون برای سنجش توانایی برنامه ریزی در بیماران مبتلا به آلزایمر، اسكیزوفرنی و بیش فعالی همراه با نقص توجه نشان داده شده است. نسخه های رایانه ای مختلفی نیز برای این آزمون وجود دارد.
ابزار آزمون
در این آزمون سه جزء اصلی وجود دارد: تخته، میله و مهره
حل مسئله مهارتی است که توسط افراد همه سنین برای رسیدن به اهداف و تکمیل تکالیف بهش نیاز دارند. نوانایی شناختی که سال ها ذهن روانشناسان شناختی و دانشمندان علوم اعصاب را به خود درگیر کرده است. شالیس در سال 1982 برج لندن یا TOL را برای اندازه گیری برنامه ریزی و مهارت حل مسئله در بیمارانی با اختلال در لب فرونتال توسعه داد. بیماران و گروه کنترل با موقعیتی مواجه می شدند که می بایست با تکان دادن دانه ها از وضعیت فعلی به وضعیت هدف و الگوها برسند. در مطالعه شالیس قدرت حل مسئله برابر با تعداد حرکت هایی بود که فرد باید انجام می داد تا به وضعیت هدف برسد.
هرچه تعداد حرکات بیشتر باشد فرد از توانایی حل مسئله کمتری برخوردار است. شالیس دریافت، افرادی که آسیب در منطقه لب قدامی چپ دارند، تعداد خطاهای بیشتری دارند و مدت زمان بیشتری برای برنامه ریزی دارند.
نتایج تحقیقات متمرکز دیگر نیاز از یافته های شالیس حمایت می کند و همگی نشان می دهند که ضربه و آسیب به منطقه پری فرونتال با نقص در توانایی حل مسئله ارتباط دارد. این تست به طور گسترده بر روی افراد نرمال و افرادی با اختلالات مختلف مثل اوتیسم، بیش فعالی، زوال عقل، اسکیزوفرنی انجام شده و تحقیقات نشان داده که در نتیجه این تست در جمعیت های بالینی و نرمال با هم متفاوت است.
برای اندازه گیری دقیق توانایی حل مسئله در جمعیت های مخلف با معلولیت های مختلف توسط این تست، نسخه های مختلف آن تولید شده است. برخی از نشخه کامپیوتری و برخی از نسخه میله ها و صفحه واقعی استفاده کرده اند که افراد می توانند با شرایط جسمی مناسب انجام دهند. تعداد حرکت های حل مسئله در تحقیقات مختلف و با افراد مختلف از دو حرکت تا 8 حرکت متفاوت بوده است. همچنین تحقیقات مختلف جنبه های مختلف حل مسئله و معیارهای متفاوتی را اندازه گیری کرده اند. برخی تعداد حرکات را ملاک توانایی حل مسئله در نظر گرفته اند، در صورتی که برخی دیگر کل زمان را (از زمان اولین حرمت تا آخرین حرکت) ملاک حل توانایی حل مسئله قرار داده اند. و همچنین برخی زمان تفکر قبل از انجام حرکت اول را ملاک قرار داده اند. در بررسی و تفسیر نتایج باید این معیارها همگی در نظر گرفته شود.
تصاویر MRI نشان می دهد که قشر پری فرونتال منطقه ای از مغز هستش که دیرتر از سایر مناطق به رسش و رشد کامل می رسد (حدودا اوایل دهه 20) و اتفاقا اولین منطقه از مغز هست که با افزایش سن حجم و عملکرد خودش را از دست می دهد. پس در نتیجه بهترین عملکرد در اسن تست بین سال های 20 تا 30 اتفاق می افتد. البته داده ها ضد و نقیض هست و بیشتر مطالعات روی کودکان، نوجوانان و دانشجویان انجام شده است.
عوامل تاثیرگذار بر نتیجه آزمون برج لندن
یک سری عوامل درون فردی در حل مسئله و نتایج این تست موثر هست.
سن: تفاوت عملکرد در سنین مختلف در توانایی حل مسئله به وضوح دیده می شود. کودکان، نوجوانان و بزرگسالان. پس سن پیش بینی کننده خوبی برای عملکرد حل مسئله است.
هوش سیال: هوش سیال قوی ترین ارتباط را با توانایی حل مسئله دارد. هوش سیال به معنای توانایی تفکر و تفکر انتزاعی که با افزایش سن هم این توانایی افزایش پیدا می کند.
سرعت پردازش: سرعت پردازش هم با سن در ارتباط است. همچنین در مطالعات نشان داده شده است که افزایش سرعت با کاهش خطاها هم در ارتباط است.
زمان برنامه ریزی: مدت زمان پی ریزی یک طرح و برنامه قبل از درگیر شدن با تکلیف و مسئله می تواند در عملکرد فرد و نتیجه او تاثیرگذار باشد. مدت زمانی که الگو به فرد نمایش داده می شود تا زمتنی که اولین حرکت را انجام دهد. اما در این رابطه هم مطالعات، نتایج ضد و نقیضی را بدست آورده اند. لزوما زمان برنامه ریزی زیاد با عملکرد فرد رابطه ندارد. خود زمان برنامه ریزی هم با افزایش سن افزایش پیدا می کند.
بازداری، مهار: بازداری به توانایی مهار یک پاسخ غالب یا خودکار گفته می شود. برای حل درست مسئله می بایست حرکت های احتمالی را کنترل و مهار کرد و حرکت مطلوب را انجام داد. اکثر تحقیقات متفق القول رابطه بین توانایی مهار بالا و توانایی بالای حل مسئله را تایید می کنند. تست go no go را بگیریم و بعد توانایی حل مسئله را بسنجیم.
حافظه فعال: حافظه فعال فرایند نگهداری و دستکاری موقت اطلاعات، میاک و همکاران یکی از مولفه های اساس حافظه فعال را آپدیتینگ می دانند. توانایی جایگزینی اطلاعات جدید با اطلاعات قبلی. در روند انجام تست برج لندن، وقتی اشتباهای رخ می دهد روند و مراحل قبلی نباید حذف شود بلکه باید آپدیت شود.
انتقال یا shifting: در این تست به معنای عقب و جلو رفتن در آزمون است. یک تحقیق نشان داد که انتقال یا انعطاف پذیری با تعداد خطاهای صورت گرفته مرتبط بود. قدرت انتقال با افزایش سن کاهش پیدا می کند. همچنین تست برج لندن نیز برای اراد با سن بیشتر سخت تر میشود.