شرم احساس دردناکی است که با بسیاری از مشکلات روانی از جمله پرخاشگری، افسردگی ، اختلالات جسمی، اضطراب، اختلال وسواس، اختلالات شخصیتی، مصرف مواد مخدر و عزت نفس پایین ارتباط دارد. شرم یک تجربه هیجانی است که با کنارهگیری، در ارتباط است. یک نگرانی ثابت آزاردهنده در مورد بیکفایتی یا شکست حاصل از ارزشیابی منفی، از وجود خویش است (بار، ۲۰۰۳) و یک نوع عاطفه منفی است. شرم هیجانی است که در روابط اجتماعی شکل میگیرد و بر همین اساس متخصصان معتقدند که این هیجان میتواند تحت تأثیر افراد مهم زندگی فرد شکل گیرد.
همچنین ریشههای شرم در دوران کودکی قرار دارد. با توجه به رشد روزافزون آسیبهای روانی و با عنایت به اهمیت نقش شرم و احساس گناه در ایجاد آسیبهای روانی متعدد، بررسی اجمالی عوامل ایجادکننده و مرتبط با هیجان شرم و ریشهیابی این عوامل میتواند به افزایش سلامت روانی و کاهش مشکلات روانی افراد جامعه، کمک شایان توجهی کند.
شرم درونی، شرم بیرونی
شرم بیرونی با تفکرات و احساساتی که شخص چگونه در اذهان دیگران به نظر میرسد، مرتبط است. در این احساس، کانون توجه بر دیدگاه دیگران از خود است. کانون توجه این شرم بر احساسات و ارزیابیهای خود به عنوان عنوان یک فرد بیکفایت و بد است.
در شرم درونی، دو مؤلفه مهم، بیارزشی خود و خودانتقادی است که این امر منجر به افزایش آسیبپذیری و طیف وسیعی از مشکلات میشود. نتایج تحقیقات نشان میدهد که خودانتقادی و شرم، نقش مهمی در خشم، اضطراب اجتماعی، اختلال خلقی، بزهکاری، اختلالات شخصیت و… دارد.
خودانتقادی
خودانتقادی به عنوان شکلی از آزار و اذیت درونی که استرسزا و تضعیفکننده خویشتن است، نگریسته میشود (گیلبرت و آیرونز،[2] ۲۰۰۴).
ترس از شکست
مطالعات نشان میدهند که ترس از شکست، با شرم در ارتباط است.
ترس از شکست را به عنوان یک گرایش به ارزیابی تهدیدکننده و احساس اضطراب در شرایطی که امکان شکست وجود دارد، تعریف کردهاند. شکست احتمالاً برای افرادی تهدیدکننده است که شکست خوردن را آموختهاند و آن را با نتایج آزاردهنده در ذهنشان مرتبط میسازند.
پیامدهایی که با ترس از شکست در ارتباط هستند، عبارتند از:
- تجربه شرم و خجالت،
- خودارزیابی بیارزشکننده،
- داشتن آیندهای نامشخص، از دست دادن علاقه افراد مهم زندگی،
- پنهان شدن از نظر دیگران (کونروی[3] و همکاران،۲۰۰۷).
به عبارت بهتر، نیاز به پیشرفت را به عنوان «ظرفیتی برای احساس غرور در انجام یک کار» و ترس از شکست را «ظرفیتی برای میل به شرم در تجارب شکست» توصیف میکنند.
ریشههای شرم
شرم میتواند ریشه در روابط والدین با فرزندان داشته باشد. به عنوان مثال مادران با ترس بالا از شکست، مجموعه معیارهای پیشرفت بالایی را برای فرزندانشان در نظر میگیرند اما به نظر میرسد که این فرزندان توانایی تحقق این معیارها را نداشته باشند.
کنترل افراطی والدین به ایجاد احساس شرم در فرزندان منجر میشود.
همه افراد بخش اعظمی از احساس ارزشمندی و خوب بودن خود را از خانواده و بهخصوص مادر کسب میکنند. مادر منبع دلبستگی و مراقبت اولیه فرزند است. رابطه توأم با مهربانی، گرمی و دلسوزی مادر با فرزند به وی این پیغام را میدهد که ارزشمند است. ارزشمندی که فرزند تا سالها آن را حفظ میکند و بر مبنای آن بسیاری از روابط بینفردی خود را شکل میدهد.
پیامهای مبتنی بر حمایت افراطی و کنترل زیاد از سوی مادر ممکن است موجب شود فرزند احساس بیکفایتی و بیارزشی کند. چنین ارزشیابیهایی میتواند منجر به احساس شرم در فرزند شود. به طور کلی حمایت بیش از حد یا لوس کردن بچهها میتواند موجب شود آنها هرگز خودمختاری و اتکا به نفس را یاد نگیرند و توان مقابله با دنیای بیرون از خانه را نداشته باشند. در حقیقت احساس بیارزشی و ناتوانی به عنوان قضاوت درونیشده فرد درمیآید و موجب احساس شرم در فرزند میشود.
خشم و شرم
دو عامل میتواند رابطه بین خشم و شرم را تسریع کند. اول اینکه اغلب افراد در موقع خشم احساس شرمندگی میکنند. دوم اینکه خود تجربه شرم، احساس خشم و خصومت نسبت به دیگری را ایجاد میکند. درد حاصل از شرم میتواند به خشم به خود منجر شود یا به سمت فردی متوجه شود که ناراحتی واقعی یا خیالی او را باعث شده است. به عبارتی، اغلب احساس شرمساری افراد با تجاربی از خشم و خصومت همراه است. باید توجه داشت که فقدان اعتماد به نفس نیز حتی اگر موقتی باشد، به شرم منجر میشود که نهایتاً خشم و خصومت را به همراه دارد.
عوامل ایجادکننده شرم در ما انسان ها
اولیین دلیل ان منشا ژنتیکی نیز می باشد و دلیل دوم فرنگ وسبک زندگی فرد میشود و سوم دلیل اتفاقا گذشته نیز می باشد وچهارمین دلیل خانواده های عیبجو ایرادگیر و سرزنش کننده
پیامدهای احساس شرم
افرادی که دارای شرم منفی هستند دائما فکر میکنند که دیگران دنبال نقص ها و نقاط منفی انها نیز هستند و دائما افکار منفی جملاتی مانند من بی ارزش هستم من نا لایق هستم را تکرار میکنند و فردی که احساس شرم میکند در برابر رفتار های ناشایست و تحقیر امیز دیگران سکوت میکند و این افراد کناره گیر میشوند
فرق خجولی با شرم و حیا چیست؟
شرم و حیا داشتن و خجول بودن نیز هردو مبحث جداگانه ای نیز دارند و اینکه ما احساس شرم و حیا نیز داشته باشیم نیز بسیار خوب است و باعث میشود فرد دارای یکسری عقیدها و ارزش هایی نیز باشد ولی خجول بودن یک رفتار ناکارامد است و باید مهارت خود را در این زمینه ارتقا دهیم
خجول بودن یعنی بخاطر یکسری قفل های ذهنی کارهای درست را انجام ندهیم مثل اینکه سر صحبت را با دیگران باز نکنیم و یا اینکه همس فکر کنیم دیگران راجبه ما چه فکری میکنند و خجولی نیز باعث میشود یکسری کارهایی که مطابق ارزش های ما است را نمیتوانیم انجام دهیم
طرحواره نقص شرم چیست؟
افرادی که دارای نقص شرم هستند افرادی ناقص و حقیر و بی ارزش و دوست نداشتنی بوده و در وجودشان احساس شرم میکنند و ان ها اعتماد بنفس و عزت نفس خو د را پایین ارزیابی می کنند و در یکسری صحبت هایی که در دوره طرحواره درمانی انجام میشود انها افرادی تنبل کسل کننده نیازمند چاق ضعیف لاغر عجیب و غریب و اهمالکار می دانند و ان ها معمولا سخت احساس بی کفایتی میکنند و مسترسند نقایص ان ها بر ملا بشود