بیماری های روانی مانند اختلال وسواس فکری و عملی (OCD) اغلب به “عدم تعادل شیمیایی” مرتبط می شوند. در واقع، وضعیت بسیار پیچیده تر است. هیچ کس نمی داند دقیقا چه چیزی باعث اختلال وسواس فکری و عملی می شود، هرچند که ریسک فاکتورهای خاصی مانند ناهنجاری های مغزی، تغییرات شیمیایی، ژنتیک و محیط وجود دارد. در ادامه ریسک فاکتورهای اختلال وسواس فکری و عملی مورد بحث قرار گرفته است.
وسواس به نوعی اختلال روانی اشاره دارد که در آن فرد دچار افکار، تصاویر یا تمایلات مکرر و ناخواستهای میشود که باعث اضطراب و ناراحتی او میگردد. این افکار وسواسی معمولاً فرد را به انجام رفتارهای خاصی وادار میکند که به آنها “اجبار” گفته میشود. وسواس میتواند به شکلهای مختلفی بروز کند و شامل دو بخش اصلی است:
- افکار وسواسی: این افکار، تصورات یا تمایلاتی هستند که بهطور مکرر و ناخواسته به ذهن فرد میآیند و معمولاً باعث اضطراب، ترس یا ناراحتی میشوند. به عنوان مثال، فرد ممکن است به طور مکرر نگران آلودگی، آسیب به دیگران یا اشتباهات خود باشد.
- رفتارهای اجبارآمیز: برای کاهش اضطراب ناشی از افکار وسواسی، فرد ممکن است به انجام رفتارهای خاصی بپردازد. این رفتارها میتوانند شامل شستن دستها، چک کردن قفلها، مرتب کردن اشیاء یا انجام کارهای خاص باشند. این رفتارها معمولاً موقتی هستند و نمیتوانند بهطور واقعی اضطراب را کاهش دهند.
وسواس میتواند تأثیرات منفی زیادی بر زندگی روزمره فرد داشته باشد و ممکن است باعث کاهش کیفیت زندگی، اختلال در روابط اجتماعی و عملکرد شغلی شود. درمان وسواس معمولاً شامل رواندرمانی (مانند درمان شناختی-رفتاری) و در برخی موارد دارودرمانی است. هدف از درمان کاهش شدت وسواس و بهبود کیفیت زندگی فرد است.
نشانه های وسواس فکری (تست وسواس فکری)
نشانههای وسواس میتوانند به دو دسته اصلی افکار وسواسی و رفتارهای اجبارآمیز تقسیم شوند. در زیر به برخی از این نشانهها اشاره میشود:
افکار وسواسی:
- نگرانی مکرر: نگرانیهای مداوم درباره آلودگی، بیماری، یا آسیب به خود یا دیگران.
- شک و تردید: تردید در مورد انجام کارها بهدرستی، مانند قفل کردن در یا خاموش کردن اجاق گاز.
- تصاویر ناخواسته: تصاویر یا تصورات مزاحم و ناخواسته که به ذهن فرد میآید و باعث اضطراب میشود.
- ترس از آسیب رساندن: ترس از اینکه به طور ناخواسته به دیگران آسیب برساند یا باعث وقوع حادثهای شود.
- فکر کردن به تابوها: افکار غیرقابل قبول یا تابو که فرد را دچار ناراحتی میکند.
رفتارهای اجبارآمیز:
- شستن مکرر دستها: شستن دستها بهطور مکرر برای جلوگیری از آلودگی.
- چک کردن مکرر: چک کردن مکرر قفلها، اجاق گاز، یا وسایل دیگر برای اطمینان از اینکه همه چیز بهدرستی بسته یا خاموش است.
- مرتب کردن اشیاء: نیاز به مرتب کردن اشیاء بهطور خاص یا در الگوهای خاص.
- اجبار به انجام رفتارهای خاص: انجام رفتارهای خاص بهطور مکرر، مانند شمارش، تکرار جملات یا دعاها.
- اجتناب از موقعیتها: اجتناب از موقعیتها یا مکانهایی که ممکن است باعث بروز افکار وسواسی شوند.
این نشانهها میتوانند به شدت متفاوت باشند و ممکن است در زندگی روزمره فرد تأثیر منفی بگذارند. اگر فردی با این نشانهها مواجه است و احساس میکند که کیفیت زندگیاش تحت تأثیر قرار گرفته، مشاوره با یک متخصص روانشناسی یا روانپزشکی توصیه میشود.
ریسک فاکتورهای اختلال وسواس فکری و عملی
آیا وسواس ناشی از عدم تعادل شیمیایی است؟
تغییرات در انتقال دهنده های عصبی سروتونین، دوپامین و گلوتامات، احتمالا در اختلال وسواس فکری و عملی وجود دارد. در واقع، داروهایی مانند داروهای ضد افسردگی که به عنوان مهار کننده های بازجذب انتخابی سروتونین (SSRIs) شناخته می شوند، علائم بسیاری از افراد را بهبود می بخشند.
علاوه بر این، تحقیقات در حیوانات و انسان ها نشان می دهد که تغییرات در انتقال دهنده های عصبی مختلف، حداقل تا حدی مسئول علائم اختلال وسواس فکری و عملی هستند. با این حال، مشخص نیست که آیا این تغییرات مغز موجب بروز علائم OCD است و یا در نتیجه علائم OCD این تغییرات در مغز ایجاد می شود. همچنین مطالعات اخیر نشان داده است که OCD به احتمال زیاد شامل تغییرات کارکردی در ساختار مغز در ترکیب با تغییرات با مواد شیمیایی عصبی است، به جای عدم تعادل شیمیایی ساده. تحقیقات جدید در تصویربرداری عصبی نشان داده است که در افراد مبتلا به OCD، مناطق خاصی از مغز به طور متفاوتی از مناطق مشابه در افراد بدون OCD، عمل می کنند. با این حال، این یافته هنوز توضیح نمی دهد که چگونه تفاوت عملکرد مغز منجر به پیش روی OCD می شود. بنابراین، در حالی که مواد شیمیایی عصبی برای درک و درمان OCD مطمئنا مهم هستند، اما تمام قضیه نیستند.
ژنتیک و محیط نقش مهمی ایفا می کنند
اگر فردی در خانواده شما مبتلا به OCD است، این یکی از بزرگ ترین عوامل خطر برای ابتلا این اختلال است. هر چه این فرد به شما نزدیک باشد و در سن پایین تر علائم را نشان داده باشد، خطر ابتلا برای شما بیشتر است، هر چند هیچ ژن خاص هنوز مشخص نشده است.
علاوه بر این، محیطی که در آن زندگی می کنیم می تواند تأثیر بزرگی بر روی بروز علائم OCD ایجاد کند. فردی با آسیب پذیری بیولوژیکی بسیار قوی به OCD، هرگز نمی تواند بیماری را توسعه دهد، مگر اینکه شرایط محیطی «مناسب» مانند استرس مزمن (به ویژه در اوایل زندگی) و یا تروما را تجربه کند.
نقش رفتار
رفتار ممکن است در توسعه OCD نیز نقش داشته باشد، به ویژه هنگامی که تحت تاثیر استرس قرار می گیریم.
درمان وسواس به طور خلاصه
درمان وسواس معمولاً شامل ترکیبی از رواندرمانی و دارودرمانی است. در زیر به روشهای مختلف درمان وسواس اشاره میشود:
1. رواندرمانی
- درمان شناختی-رفتاری (CBT): این نوع درمان یکی از موثرترین روشها برای درمان وسواس است. در این روش، فرد یاد میگیرد که افکار وسواسی را شناسایی کند و به چالش بکشد و رفتارهای اجبارآمیز را کاهش دهد. تکنیکهای خاصی مانند “اکسپوژر و پاسخ پیشگیری” (ERP) نیز در این درمان استفاده میشود.
- مشاوره فردی: مشاوره با یک روانشناس میتواند به فرد کمک کند تا احساسات و افکار خود را بهتر درک کند و راهکارهایی برای مدیریت اضطراب پیدا کند.
2. دارودرمانی
- داروهای ضدافسردگی: برخی از داروهای ضدافسردگی، به ویژه مهارکنندههای بازجذب سروتونین (SSRIs)، میتوانند در کاهش علائم وسواس موثر باشند. این داروها به تنظیم سطح سروتونین در مغز کمک میکنند.
- داروهای ضداضطراب: در برخی موارد، پزشک ممکن است داروهای ضداضطراب را برای کاهش اضطراب ناشی از وسواس تجویز کند.
3. تکنیکهای خودیاری
- آموزش مهارتهای مدیریت استرس: یادگیری تکنیکهای مدیریت استرس، مانند مدیتیشن، یوگا یا تنفس عمیق، میتواند به کاهش اضطراب کمک کند.
- حمایت اجتماعی: ارتباط با دوستان و خانواده و شرکت در گروههای حمایتی میتواند به فرد کمک کند تا احساس تنهایی نکند و تجربیات خود را با دیگران به اشتراک بگذارد.
4. تغییر سبک زندگی
- ورزش منظم: فعالیت بدنی میتواند به کاهش اضطراب و بهبود خلق و خو کمک کند.
- تغذیه سالم: رژیم غذایی متعادل و سالم میتواند به بهبود سلامت روان کمک کند.
درمان وسواس ممکن است زمانبر باشد و نیاز به صبر و استمرار داشته باشد. مهم است که فرد تحت نظر یک متخصص روانشناسی یا روانپزشکی قرار گیرد تا بهترین روش درمانی برای او تعیین شود.