طرحواره از خودگذشتگی یا ایثار Self-Sacrifice

در این مقاله از جعبه ابزار ذهنی به بررسی کامل طرحواره از خودگذشتگی یا ایثار می پردازیم. اما قبل از مطالعه مقاله اگر قصد دارید طرحواره های خود را بشناسید حتما از تست طرحواره آنلاین استفاده کنید.


در روانشناسی و علوم شناختی، طرحواره الگوی تفکر یا رفتاری را توصیف می کند که دسته بندی اطلاعات و روابط بین آنها را سازماندهی می کند. در واقع طرحواره ها خوشه ها و ارتباط بین مفاهیم هستند که به مرور زمان در افراد شکل میگیرد و جهان بینی افراد را تعیین می کند و مفاهیم و اطلاعات بعدی در این طرحواره ها جای می گیرند. همچنین می توان آن را به عنوان یک ساختار ذهنی از ایده های از پیش تعیین شده، چارچوبی که برخی از جنبه های جهان را نشان می دهد، یا یک سیستم سازماندهی و درک اطلاعات جدید توصیف کرد. طرحواره ها بر توجه و جذب دانش جدید تأثیر می گذارد: افراد بیشتر به چیزهایی توجه می کنند که با طرح آنها جور است، در حالی که تناقضات طرح را به عنوان استثناء دوباره تفسیر می کنند یا آنها را برازش می دهند. طرحواره ها تمایل دارند بدون تغییر باقی بمانند، حتی در مواجهه با اطلاعات متناقض. طرحواره ها می توانند در درک جهان و محیط در حال تغییر سریع کمک کنند. در واقع این طرحواره ها به طرعت عمل ما در تفسیرهای مختلف کمک می کند و البته که ممکن است گاهی طرحواره های ناسازگاری در ما شکل بگیرند که کارکرد واقعی ما را بگیرند.

تعریف طرحواره از دیدگاه یونگ

جفری یانگ یانگ (1990، 1999) فرض کرد که برخی از طرحواره ها، به ویژه طرحواره هایی که عمدتاً در نتیجه تجربیات بد و ناخوشایند دوران کودکی ایجاد می شوند، ممکن است در مرکز اختلالات شخصیت، مشکلات خفیف تر شخصیتی و بسیاری از اختلالات مزمن محور I باشد. قبل از اینکه به توضیح طرحواره های ناسازگار اولیه بپردازیم، ابتدا به تعریف و چارچوب بندی مفهوم طرحواره می پردازیم.

تعریف بازنگری شده و جامع ما از طرحواره ناسازگار اولیه این است:

طرحواره یک موضوع یا الگوی گسترده و فراگیر شامل خاطرات، احساسات، شناخت ها و برداشت های جسمانی است، در مورد خود و روابط خود با دیگران که در دوران کودکی یا نوجوانی ایجاد شده است و در طول زندگی فرد ادامه دارد و به میزان قابل توجهی ناکارآمد است.

به طور خلاصه، طرحواره های ناسازگار اولیه از الگوهای شناختی که در اوایل رشد ما شروع می شوند و در طول زندگی تکرار می شوند، ایجاد می شود. توجه داشته باشید که طبق این تعریف، رفتار یک فرد جزء طرحواره ها نیست، بلکه به عنوان پاسخی به طرحواره است و توسط طرحواره ها هدایت می شود.

نکاتی مهم در رابطه با طرحواره ها

  • طرح واره ها ابعاد مختلف زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهند. و در طول زمان از کودکی تا نوجوانی و تا بزرگسالی افراد ادامه دارد و در روابط افراد با دیگران و هیجانات و احساسات آنها تاثیر گذار است.
  • همه طرحواره ها مبتنی بر ضربه یا بدرفتاری دوران کودکی نیستند. در واقع، یک فرد می تواند طرحواره وابستگی / عدم صلاحیت را توسعه دهد. بدون تجربه حتی یک مورد از آسیب های دوران کودکی.
  • طرحواره های ناسازگار اولیه برای بقا می جنگند. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، این نتیجه تلاش انسان برای ثبات است. طرح واره ها رفتار پیش فرض ما هستن. و بسیار برای ما راحت است که طبق طرحواره رفتار کنیم و تغییر آنها در ابتدا دشوار است. افراد به طرحواره ها طرحواره ها به عنوان حقایق پیشینی نگاه می کنند، و بنابراین این طرحواره ها بر پردازش تجربیات بعدی تأثیر می گذارند.
  • طرحواره ها در اوایل کودکی یا نوجوانی به عنوان نمایشی مبتنی بر واقعیت از محیط کودک آغاز می شوند. تجربه ما این است که طرحواره های افراد به طور دقیق لحن محیط اولیه خود را منعکس می کند. به عنوان مثال، اگر فردی به ما بگوید که خانواده اش سرد بوده و در جوانی بی محبت است، معمولاً درست می گوید.
  • طرحواره های ناسازگار اولیه و روش های ناسازگارانه ای که در آن افراد یاد می گیرند که چگونه با آنها کنار بیایند، اغلب زمینه ساز علائم مزمن محور I بالینی، مانند اضطراب، افسردگی، سوء مصرف مواد و اختلالات روان تنی هستند.
  • طرحواره ها یک طیف هستند، به این معنی که شدت و فراگیری آنها متفاوت است. هرچه طرحواره شدیدتر باشد، تعداد موقعیت هایی که آن را فعال می کند بیشتر است. بنابراین، برای مثال، اگر فردی از سمت هر دو والد خود انتقادهای مکرری را تجربه کند، ​​پس تماس آن فرد با هر کسی احتمالا این طرحواره را فعال خواهد کرد.
  • طرحواره های هم مثبت هستند و هم منفی، تمرکز ما از نظر بالینی تقریباً بر روی طرحواره های ناسازگار است، بنابراین با طرحواره های مثبت فعلا کاری نداریم.

ریشه طرحواره ها کجاست؟ از کجا شکل می گیرند؟

نیازهای عاطفی اساسی

دیدگاه اصلی این است که طرحواره ها از نیازهای عاطفی اصلی برآورده نشده در دوران کودکی ناشی می شوند. پنج نیاز اساسی عاطفی برای انسان ها در دوران کودکی موارد زیر هستند.

  1. دلبستگی ایمن به دیگران (شامل ایمنی، ثبات، پرورش، و پذیرش)
  2.  خودمختاری، شایستگی و احساس هویت
  3. آزادی بیان نیازها و احساسات معتبر
  4. خودانگیختگی و بازی
  5. محدودیت های واقع بینانه و کنترل خود

ما معتقدیم که این نیازها جهانی هستند. هرچند همه افراد این نیازها را دارند، اما برخی از افراد نیازهای قوی تری نسبت به دیگران دارند. از لحاظ روانی فرد سالم کسی است که بتواند با این احساسات سازگار باشد. تعامل بین خلق و خوی ذاتی کودک و محیط اولیه منجر به ناامیدی و عدم ارضای این نیازهای اساسی می شود. هدف از طرحواره درمانی کمک به افراد برای یافتن سازگاری است.

تجربیات اولیه زندگی

تجربیات ناخوشایند دوران کودکی منشاء اولیه طرحواره های ناسازگار است. طرحواره هایی که به طور معمول زودتر ایجاد می شوند، قوی ترین هستند و معمولا هم در بستر خانواده شکل می گیرند. خانواده پویایی تمام دنیای اولیه کودک است. وقتی مراجعین، خود را در موقعیت های بالغی می بینند که سازگاری اولیه آنها را فعال می کند، طرحواره ها و رفتار آنها، نمایشی از دوران کودکی آنها است.

با این حال، طرحواره هایی که بعداً توسعه یافته اند عموماً چندان فراگیر و قدرتمند نیستند (مانند انزوای اجتماعی). ما چهار نوع تجربیات اولیه زندگی را مشاهده کرده ایم که به ایجاد طرحواره ها کمک می کند.

خلق و خو و هیجانات

عواملی غیر از محیط اولیه کودکی نیز نقش عمده ای در ایجاد طرحواره های ناسازگار ایفا می کنند. خلق و خوی کودک در توسعه طرحواره ها اهمیت ویژه ای دارد. همانطور که بسیاری از والدین به زودی متوجه می شوند، هر کودک دارای ویژگی های منحصر به فرد است و تفاوت های فردی در این سطح هم خود را نشان می دهد. در واقع این عامل را “شخصیت” یا خلق و خوی می نامیم. برخی از کودکان تحریک پذیر، برخی خجالتی تر و برخی تهاجمی تر هستند.

طرحواره از خودگذشتگی یا ایثار Self-Sacrifice

طرحواره از خودگذشتگی یا ایثار Self-Sacrifice

  • این افراد مثل افرادی که طرح واره اطاعت دارند، به ارضاء نیازهای دیگران توجه دارند، به گونه ای که نیازهای خودشان را فدا می کنند. با این حال، برخلاف افرادی که طرح واره اطاعت دارند، این افراد، با اراده خودشان تصمیم میگیرند چنین کاری انجام دهند. آنها به این دلیل چنین کاری را انجام میدهند که می خواهند از درد و رنج دیگران جلوگیری کنند، چون از طرفی معتقدند این کار درست است و از طرف دیگر نمی خواهند احساس گناه و خودخواهی کنند.
  • ایثار، اغلب در ارتباط با افراد مهم زندگی رخ میدهد و افراد معتقدند اطرافیان آنها، انسانهایی نیازمندند. طرح واره ایثار اغلب پیامد چیزی است که ما به آن “خلق و خوی بی نهایت دلسوز و غمخوار” میگوییم، یعنی حساسیت زیاد به درد و رنج دیگران. برخی از این افراد، آن قدر نسبت به درد روانی دیگران حساسند که انگیزه زیادی برای تسکین یا جلوگیری از آن پیدا می کنند. آنها نمی خواهند کاری انجام دهند که باعث درد و رنج دیگران شود.
  • مؤلفه اصلی طرح واره ایثار، مسؤولیت پذیری افراطی نسبت به دیگران است. در نتیجه این طرح واره با مفهوم “وابستگی بیمار گونه همپوشی پیدا می کند.
  • علائم روان تنی مثل سردرد، مشکلات معده ای – روده ای، درد مزمن یا خستگی در افرادی که این طرح واره را دارند، شایع است. علائم جسمی ممکن است بدون این که افراد بخواهند یا آگاه باشند، برای آنها جلب توجه دیگران را به ارمغان بیاورد. آنها احساس می کنند اجازه دارند دلسوز دیگران باشند. اگر خودشان “واقعة مريض” باشند به دیگران اجازه نمی دهند از ایشان مراقبت کنند. این علائم ممکن است نتیجه مستقیم استرسی باشد که آنها از روابطشان تجربه کرده اند، زیرا در روابط این گونه افراد ، تعادل وجود ندارد و بیشتر به دیگران، سرویس میدهند.
  • افرادی که طرح واره ایثار دارند، تقریبا همیشه طرح واره محرومیت هیجانی را نیز دارند. آنها نیازهای دیگران را ارضاء می کنند، اما به نیازهای خودشان چندان توجهی ندارند. به ظاهر، طرح واره ایثار دارند، اما در اصل، احساس عمیق محرومیت هیجانی در طرح واره آنها ریشه دوانده است. گاهی اوقات نسبت به افرادی که به آنها خدمت می کنند، عصبانی می شوند. معمولا این افراد آن قدر به دیگران خدمت می کنند که در پایان به ضرر خودشان تمام می شود.

راهبردهای مهم درمانی تله ایثار

  • تمام چهار مؤلفه تغییر، در اصلاح این طرح واره اهمیت پیدا می کنند. درمانگر از طریق راهبردهای شناختی به افراد کمک میکند تا ادراکهای اغراق آمیز خود از ضعیف بودن و نیازمند بودن دیگران را مورد آزمون قرار دهند.
  • علاوه بر این، درمانگر به افراد کمک می کند تا از نیازهای خودشان بیشتر آگاه شوند. کمال مطلوب این است که افراد بدانند نیازهایی دارند . مثل نیاز به محبت، تفاهم، محافظت و راهنمایی – که سالهاست به آنها نپرداخته اند. آنها دلسوز دیگران هستند، ولی به دیگران اجازه نمی دهند دلسوز ایشان باشند.
  • علاوه بر این، درمانگر به افراد کمک میکند تا آگاه شوند که زیربنای تمام کارهای آنان، طرح واره ایثار است. همان طور که ذکر شد، تقریبا تمام افرادی که طرح واره ایثار دارند، تا حدودی محرومیت هیجانی نیز دارند. طرح واره نقص نیز معمولا به این طرح واره ارتباط پیدا می کند: این افراد به دیگران بیشتر کمک می کنند، زیرا احساس ارزشمندی ” کمتری می کنند. طرح واره رهاشدگی نیز به طرح واره ایثار ربط پیدا می کند: افراد ایثارگر برای جلوگیری از رها شدن توسط دیگران، به آنها کمک می کنند. وابستگی نیز می تواند با طرح واره ایثار ارتباط پیدا کند: تمام حواس فرد ایثارگر به نمادهای والدین است و همیشه از آنها مراقبت می کنند. طرح واره پذیرش جویی نیز می تواند به طرح واره ایثار ربط پیدا کند: فرد برای جلب توجه و پذیرش دیگران، از آنها مراقبت می کند.
  • درمانگر به “عدم تناسب دادوستد” در روابط بین فردی تأکید می کند: میزان کمکی که فرد به دیگران می کند در مقایسه با کمکی که از سوی افراد مهم زندگی دریافت می کند، خیلی بیشتر است. در یک رابطه سالم بین میزان کمک گرفتن و کمک کردن در طی زمان، تعادلی تقریبی وجود دارد. این تعادل به این معنا نیست که در هر جنبه جداگانه ای از ارتباط، باید تعادل وجود داشته باشد، بلکه منظور تعادل در کل رابطه است.
  • هرشخصی متناسب با توانایی هایش، به دیگران کمک می کند و از دیگران کمک می گیرد، اما تعادل کلی، تقریبا برابر است. عدم تعادل در دادوستدهای بین فردی، معمولا برای فرد فایده ای به دنبال ندارد. ( تنها استثناء در روابط غیر متعادل، رابطه والدین و کودکان است. والدینی که به کودکان خود ایثار می کنند، لزوما طرح واره ایثارگری ندارند. شرط لازم برای داشتن چنین طرح واره ای، این است که افراد مجبور باشند به عنوان یک الگوی کلی در بسیاری از روابط، ایثارگری کنند.)
  • درمانگر، از طریق تکنیک های تجربی به افراد کمک می کند تا از محرومیت هیجانی خود در زمان کودکی و زندگی فعلی آگاه شوند. افراد ، ناراحتی و خشم خود را از ارضاء نشدن نیازهایشان ابراز می کنند. افراد در تصویرسازی ذهنی، والدین شان را که در زمان کودکی، آنها را محروم کرده اند رویاروسازی می کنند؛ والدینی که خودمحور، نیازمند یا افسرده بودند؛ به آنها محبت نکردند، به حرفشان گوش ندادند، از آنها حمایت نکردند و به موقع لزوم، آنها را راهنمایی نکردند. آنها از این که فرزند ولی گونه شده اند، خشم خود را بیان می کنند: حتی اگر والدین بدون قصد این کار را انجام داده اند، منصفانه نبوده که آنها این نقش را بپذیرند. افراد ، فقدان های دوران کودکی خود را می شناسند و در تصویرسازی ذهنی، خشم خود را نسبت به کسانی که آنها را محروم کرده اند و آنها را به خاطر نیازهایی که داشته اند، مورد بازخواست قرار داده اند، بیان می کنند. افراد این کار را در ارتباط با کسانی که در زندگی فعلی آنها نیز دچار چنین خطاهایی می شوند، انجام می دهند.
  • افراد، از طریق تکنیک های رفتاری یاد میگیرند نیازهای خود را مستقیم تر مطرح کنند و به جای این که خودشان را قدرتمند نشان دهند به آسیب پذیری خود اذعان کنند. آنها یاد میگیرند همسری را انتخاب کنند که قوی و کمک کننده باشد، نه ضعیف و نیازمند. (چنین افرادی ، اغلب همسر ضعیف و نیازمندی انتخاب می کنند، نظیر افراد معتاد به مواد، افسرده یا وابسته که مطمئنا نمی توانند با آنها رابطه ای برابر داشته باشند. علاوه بر این، افراد یاد می گیرند در میزان کمکی که به دیگران می کنند، محدودیتهایی قائل شوند.
  • یکی از راهبردهای درمانی که در قبال دیگر طرح واره ها چندان مفید نیست، اما درارتباط با افرادی که طرح واره ایثار دارند می تواند خیلی مثمر ثمر باشد، این است که فرد میزان کمک کردن و کمک گرفتن از افراد مهم زندگی را یادداشت کند: چه قدر برای آنها کار انجام داده، به حرفهای دل آنها گوش داده، از آنها مراقبت کرده و متقابلا آنها، چه قدر کار برای او انجام داده اند؟ اگر تعادلی وجود نداشته باشد که معمولا در قبال افرادی که طرح واره ایثار دارند تعادلی وجود ندارد . آنگاه می توانند هدفشان را برای به تعادل رساندن این تناسب، پیگیری کنند. می توانند کمتر به دیگران کمک کنند و از آنها بخواهند که کمکشان کنند.
  • به عبارتی، این طرح واره، قطب مخالف طرح واره استحقاق است. طرح واره استحقاق دربرگیرنده خود محوری است؛ ولی طرح واره ایثار مستلزم دیگر – محوری است. این دو طرحواره در روابط بین فردی خیلی خوب با یکدیگر با هم “جور” در می آیند: افرادی که یکی از این طرح واره ها را دارند، معمولا همسرشان طرحواره دیگر را دارد. یکی دیگر از ترکیبهای معمول این است که یکی از زوجین، طرح واره ایثار دارد و دیگری، طرح واره استحقاق وابسته. در چنین مواقعی، فرد ایثارگر هرکاری که همسرش بخواهد برای او انجام می دهد. درمان می تواند به چنین زوجینی کمک کند تا به سمت رابطة متعادل تری پیش بروند.
  • وقتی طرح واره های روان درمانگران را مدنظر قرار می دهیم، ایثار یکی از شایع ترین طرحواره های آنهاست (طرح واره شایع دیگر، محرومیت هیجانی است. وجود طرح واره ایثار در بسیاری از متخصصان حوزه بهداشت روانی، یکی از دلایل آنها برای انتخاب این شغل است. اگر هم درمانگر و هم فرد طرح واره ایثار داشته باشند، یکی از مشکلات احتمالی این است که درمانگر ندانسته با ایثارگری زیاد از حد خود برای فرد ، به صورت یک الگوی رفتاری عمل کند. در رابطه درمانی و به هنگام بحث از دیگر حوزه های زندگی، درمانگران به افراد نشان می دهند که اگرچه آنها به دیگران کمک می کنند، اما این کار به فداکاری بیش از حد آنها منجر نمی شود. درمانگر در روابط خود، نیازها و حقوقی دارد که بطرز مناسبی آنها را بیان می کند.
  • درمانگران باید به این افراد کمک کنند، چون آنها از سوی والدینشان یا دیگران، کمک چندانی دریافت نکرده اند. درمانگر باید از فرد مراقبت کند و به فرد اجازه ندهد که برای وی دلسوزی کرده و از او مراقبت کند. هرگاه فرد ایثارگر تلاش می کند تا از درمانگر مراقبت کند، درمانگر از طریق رویاروسازی همدلانه، این الگوی رفتاری را به فرد خاطرنشان می سازد. درمانگر فرد را تشویق می کند که تا جای ممکن به درمانگر وابسته شود، چون برخی از این افراد هیچگاه به دیگران وابستگی پیدا نمی کنند. درمانگر نیاز به وابستگی را تأیید کرده و آنها را تشویق می کند تا رفتارهایی را که نشان دهنده قوی بودن و شبه بالغ بودن هستند، کنار بگذارند و در عوض گاهی اوقات به آسیب پذیری خود اذعان کنند. حتی گاهی اوقات در ارتباط با درمانگر، رفتارهای کودکانه انجام دهند.

در روابط عاطفی و دوستی و کاری به صورت زیر هستند (سبک مقابله ای)

تسلیم: برای دیگران بیش از حد ایثارگری می‌کنند و توجهی به هدف‌ها و خواسته‌های خود ندارند.
اجتناب: ممکن است به خاطر ترس از قربانی شدن از دیگران دوری کنند.
جبران افراطی: ممکن است روزی به حالت پرخاشگری و یا افسردگی برسند که چرا دیگران قدر کار آن‌ها را نمی‌دانند و دیگر تصمیم بگیرند که برای هیچ کسی کاری نکنند.

امتیاز 3 (2 مشارکت)
مطالب مرتبط
1 نظر
  1. فرزانه می گوید

    این دقیقا وصف حال منه بخاطر خانوادم حاضرم هرکاری کنم اما برای خودم نه اگر نه بشنوم و اعتراضی داشته باشم چون در اخر خانوادم موفق میشن مجبور میشم کنار بیام وعادت کنم من تقریبا الان ۵ یا ۶ ساله راننده شخصی خانوادم هستم حتی خواهر متاهلم که رفته خونه شوهر همه کارها رو از من انتظار دارن از رانندگی بگیرید تا صف نانوایی و عروسیو عزا دکتر و کلاس هرچی ک مربوط بشه به امور شخصی و روزانه خانواده خودم و مادرم و خواهرم اما با این وجود این چیزیه که خودم انتخاب کردم اگر اعتراضی هم باشه به خانوادم برنمیگرده به خودم مربوط میشه چون خودم خواستم بخاطر تمام محدودیتهایی ک جلوم گذاشتن مجبور شدم این راهو انتخاب کنم برای ادامه زندگی هیچ مسیر مشخصی ندارم مسیرم خانوادمن… اگر کسی پولی واریز کنه سریع برای بقیه کارت به کارت میکنم دیگه هیچ احساس نیازی هم ندارم دیگه تنها تفریحم اینه برم تو حیاط و زباله رو بندازم بیرون و زباله های تو حیاط رو جمع کنم و ب کار خونه برسم ولی هر از گاهی هم ازین وضعیت خسته میشم و ناراضی خودمم نمیدونم باید چیکار کنم پدرم ادم مسئولیت پذیری نیست تنها مسئولیتش همون پوله که دیگه هیچ انتظاریم ازش ندارم اکثر وظایفش رو من انجام میدم فقط بخاطراینکه رانندگی بلد هستم و تو حیاط خونمون ماشین داریم چون سرکار نمیرم بیکار میدونن و باید خواهرزاده کوچولو مراقبت کنم البته در نگهداری حرفی نیست ولی اینکه تمام وقت انتظارشون باشه سخته اتفاقی هم براش بیفته من مقصرم چرا حواست نبود و اینجوری شد

نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.