پرورش مهارت درک احساسات دیگران
همه والدین دوست دارند تا فرزندشان مهارت درک احساسات دیگران را داشته باشد. همه والدین میخواهند که فرزندشان به دیگران احترام بگذارد و در تعامل با دیگران دلسوزی داشته باشد.
در خیلی از موارد توجه و تأکید زیاد بر این موضوع که کودک به خواسته و احساسات دیگران توجه کند، ممکن است تأثیر معکوسی داشته باشد یا شیوه غلط تأکید به کودک ممکن است منجر به نتایج معکوسی شود. این خوب نیست که کودک حس کند خواستهها و احساسات برادر، خواهر، دوست و… مهم است ولی خواستهها و احساسات او مهم نیست و به آن توجه نمیشود. در این صورت حتی ممکن است که کودک نسبت به والدین بدبین شده و حس تنفر یا حسادت نیز در او شکل بگیرد.
در طول زمان ممکن است کودکان در موقعیتهایی قرار بگیرند که موجب ناراحتی دیگری شوند یا خواسته یا ناخواسته دیگران را اذیت کنند. والدین نیز انتظار دارند کودکان احساسات و خواستههای دیگران را درک کرده و دست به چنین اقداماتی نزنند یا اینکه عذرخواهی کنند. نحوه برخورد والدین و بهویژه مادران در چنین مواقعی اهمیت زیادی دارد. در چنین شرایطی اینکه کودک نتیجه رفتار و تأثیر آسیبی که به دیگری میزند (روانی یا جسمانی) را درک کند و آگاهی از اینکه همبازی، خواهر یا برادر ممکن است در قبال رفتارهای او چه احساسی پیدا کنند، اهمیت دارد. این موضوع بایستی بخش مهمی از هدف تربیتی والدین باشد ولی همراه با چنین هدفی بایستی احساسات و نحوه تفکر خود کودک را نیز در نظر بگیریم. بایستی بدانیم چرا کودک دست به رفتارهای خاصی زده است. همچنین بایستی شرایط و حسی که کودک نیز ممکن است در قبال برخورد والدین داشته باشد را در نظر بگیریم.
برخورد صحیح با کودک در موقعیتهایی که با همبازی خود به اختلاف رسیده یا اینکه رفتاری کرده است که موجب ناراحتی دیگری شده، بایستی از اصول خاصی پیروری کند. این اصول را با ذکر یک مثال توضیح میدهیم.
تصور کنید مادری وارد اتاق شده است و پسر او به همراه دوستش کنار هم نشستهاند و مادر مشاهده میکند کودکش مدتی است در حال انجام بازی رایانهای است و دوستش نظارهگر است. مادر تصور میکند که در این مدت فقط کودکش مشغول به بازی بوده است. در چنین شرایطی معمولاً مادران به کودک خود میگویند «کمی هم اجازه بده دوستت مشغول بازی باشد» یا ممکن است کودک در حین انجام بازی دوستش را کتک زده باشد. در چنین شرایطی نیز والد با ورود به صحنه معمولاً میگوید: «تو حق نداری دوستت را کتک بزنی، او ناراحت میشود و دیگر دوستت نمیماند» یا میگوید: «مهمان دیگر به خانه ما نمیآید. حالا باید از او عذرخواهی کنی.»
در چنین شرایطی والد تصور میکند که احترام گذاشتن به دوست و مهمان را به آنها آموزش داده است ولی این نحوه برخورد عموماً میتواند منجر به ناراحتی یا حتی تنفر کودک شود. بهخصوص در مواقعی که کودک بازی کردن را حق خودش بداند و برخورد والدین نیز تندتر باشد، ناراحتی و تنفر کودک بیشتر میشود.
بهترین راه حل برای توجیه کردن و مهارت درک احساسات دیگران
چنانچه مطرح شد، در چنین شرایطی هدف والدین آگاهسازی کودک از احساسات و خواستههای دیگران است. در همین راستا بایستی متذکر شویم که نبایستی ابتدا مستقیم به سراغ توضیح احساسات دیگری (همبازی) برای کودک پرداخت. ابتدا بایستی روی احساسات خود کودک تمرکز کرد و شرایط کودک را در نظر گرفت. برای آگاهی از احساسات و افکار او میتوان چنین سؤالاتی کرد: «قبل از اینکه برادرت را بزنی چه اتفاقی افتاد؟ زمانی که با او شروع به جر و بحث کردی، چه حسی داشتی؟ بعد که او را زدی، چه حسی داشتی؟» یا «خیلی دوست داری الآن بازی کنی؟ وقتی بازی میکنی، چه حسی داری؟»
اینگونه سؤالات در مورد احساسات کودکان میتواند جالب توجه و تحریککننده باشد. اگر ما از کودک خود بخواهیم که به احساسات دیگران توجه کند، در ابتدا باید به احساسات خود او توجه کنیم. کودکانی که نیازهایشان برآورده شده باشد و بتوانند دغدغهها و درگیریهای خود را با والدینشان حل کنند، دیگر هیچ نیاز حلنشدهای در وجود آنها باقی نمی ماند و میتوانند به احساسات دیگران نیز توجه کنند.
کودکانی که احساس میکنند هیچ کس به آنها توجه نمیکند، به این مسأله فکر میکنند که برای دیگران مهم نیستند و در نتیجه اعتماد به نفسشان کاهش مییابد. آنها احتمالاً برای جلب توجه دیگران به بیان حرفهای زشت و آسیب رساندن به دیگران میپردازند یا ممکن است با روشی معکوس، منزوی شوند و از نزدیک شدن به افرادی که به آنها توجهی نمیکنند، ترس و واهمه داشته باشند. این امکان نیز وجود دارد که به یک کودک بیتوجه تبدیل شده و به افرادی که به او توجهی نشان نمیدهند، اهمیتی ندهند. چنانچه مشخص است اعتماد و باور کودک مبنی بر اینکه والدینم برای احساسات من ارزش قائلند و احساس امنیت از سوی والدین اصلیترین عاملی است که کودکان نیز بهتر بتوانند احساسات دیگران و بهویژه همبازیهای خود را درک کرده و در نظر بگیرند.
بدین صورت موقعیتهایی که معمولاً میتواند احساس بدی در کودک ایجاد کند و این حس بد نسبت به والد و همبازی به وجود آید، میتواند به یک فرصت آموزشی تبدیل شود. فرصتی که از طریق آن ضمن اینکه والدین احساس امنیت و توجه را به خواستهها و احساسات کودک میدهند، میتوانند به بهترین نحو درک احساسات دیگران را نیز به او انتقال دهند.
برای جلب اعتماد کودک و ارتقا مهارت درک احساسات دیگران، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود
توجه به خواستهها و احساسات کودک و اینکه او نسبت به شرایط خود چه حسی دارد. القای این احساس به کودک که خواستهها و احساسات تو برای والدین از اهمیت ویژهای برخوردار است.
عدم استفاده از روشهای پرخاشگرانه مانند فریاد زدن و تهدید کردن. اینگونه برخوردها موجب میشود که والدین کمتر بتوانند احساسات کودکشان را درک کنند و درک افکار و احساسات کودک دشوار میشود. همچنین رفتارهای پرخاشگرانه، کودک را تحت استرس قرار داده و او قادر نخواهد بود بر انجام کارهایی که از او خواستهاید، تمرکز داشته باشد.
احساسات و افکار خود را در مورد موضوعات مختلف با فرزندتان در میان بگذارید. این بیان احساسات و افکار، از دوران کودکی تا حال را شامل میشود. شما با این کار به کودک خود نشان میدهید که اهمیت دادن به احساسات مهم است و باید به احساسات شخصی خویش اهمیت دهد.