تقویت مهارت خودآگاهی

براي اكثر ما توصيف ويژگي‌هاي اخلاقي و رفتاري خود براي ديگران، كار سخت و دشواري مي‌باشد. اكثر ما فقط در مورد ويژگي‌هاي كلي و عمومي خود از جمله سن، جنس، نام خانوادگي، تحصيلات، وضعيت شغلي و . . . خود صحبت مي‌كنيم و از ويژگي‌هاي شخصيتي و رفتاري خود اطلاعات كافي و مناسبي نداريم. به عنوان مثال: نمي‌دانيم كه چه كارهايي را خوب مي‌توانيم انجام دهيم؟ چه ويژگي‌هاي اخلاقي خوب و مثبتي داريم؟ به چه علت مهربان هستيم؟ چه ويژگي‌هاي منفي اخلاقي داريم. (نقاط قوت و ضعف خود را نمیشناسیم). یکی از مهم ترین عواملی که به انسان کمک می کند زندگی خوب و موفقی داشته باشد، این است که خود را بشناسد، احساس خوبی درمورد خود داشته باشد و از آنچه که هست، شاد و راضی باشد. مهارت خودآگاهی یکی از مهارت های زندگی است. این مهارت به فرد کمک می کند تا بتواند شناخت بیشتری نسبت به خود، خصوصیات، نیازها، خواسته ها، اهداف و نقاط ضعف و قوت، احساسات، ارزش و هویت خود داشته باشد. مطالعات انجام شده نشان می دهد که ضعف در خودآگاهی با بسیاری از بیماری ها و آسیب های روانی اجتماعی همراه است. از جمله مشکلات روانی- اجتماعی مرتبط با خودآگاهی ضعیف می توان به افسردگی، اضطراب، احساس حقارت، اعتماد به نفس پایین، مشکلات ارتباطی، احساس تنهایی، سؤمصرف مواد، فرار و. . . اشاره کرد. ازاین رو کسب مهارت خودآگاهی برای پیشگیری از انواع مشکلات فوق بسیار مهم است.

self-awareness

  • تعریف خودآگاهي

خودآگاهي، شامل توانايي شناخت و ارزیابی خود به صورت درست و آگاهي از خصوصيات، نقاط ضعف و قوّت، خواسته‌ها، ترسها و انزجارهاست. یعنی اینکه فرد از خود چه برداشتی دارد و چه احساسی از این برداشتهای خود پیدا می کند.

  • ضرورت مهارت خودآگاهی

›  رشد خودآگاهي به فرد كمك مي‌كند تا دريابد تحت استرس قرار دارد يا نه و اين معمولاً پيش شرط ضروري روابط اجتماعي و روابط بين فردي موثر و همدلانه‌ است.

›  هر چه بیشتر و بهتر خودتان را بشناسید، بهتر می توانید انچه را که هستید، بپذیرید و یا تغییر دهید.

›  وقتی ما شناختی از خود درونی مان نداشته باشیم، خود را به دست محیط و اطرافیانمان می سپاریم و درنتیجه این نیروهای بیرونی هستند که شخصیت ما را شکل داده و برای ما قالب و ساختار تعیین می کنند. در اینصورت از بسیاری از پتانسیل های وجودی خود غافل مانده و آنها را سرکوب می کنیم. از سوی دیگر وقتی شخصیت و رفتار ما براساس نیروهای بیرونی شکل گرفته باشد، بسیار شکننده و دائماً در حال تغییر خواهد بود و لذا دشواری های زیادی از جمله شکست های مکرر را می تواند به دنبال داشته باشد.

›  شناخت خود و آگاهی از مفهوم درونی و ذهنی خویش به عنوان یک شخص می تواند فرد را در رویارویی با مشکلات و مسائل زندگی یاری دهد.

  • ویژگی های افراد خودآگاه

›  ارزش قائل شدن برای خود و دیگران

›  دوری کردن از تحقیر و سرزنش خود و دیگران

›  روحیه مثبت اندیشی و مشارکت و همکاری

›  روحیه انتقاد پذیری و آگاهی و دفاع از ارزشها و اعتقاد خود

›  استقبال از مشورت کردن با دیگران و افراد صاحب نظر

›  مقاومت در مقابل فشارها و ضربه های روانی و اجتماعی

›  احساس خشنودی و رضایت خاطر از زندگی

  • انواع خود

›  خود از نظر خود ما

›  خود از نظر دیگران(افراد آشنا)

›  خودآرمانی: آن چنان که میخواهیم باشیم

›   خودِ واقعي: (آن چنان که هستیم)

›  خودِ تاریک: شناخت جنبه هاي تاريک و اسرار آميز خود که از فاش شدن آنها پرهيز مي کنيم(بخش ناشناخته ما)

›  خود روشن: (بخش شناخته شده ما)

›  خود نیمه تاریک: (بخش نیمه شناخته شده ما)

›  خود اخلاقی: (ارزشها و باورها و اصول اخلاقی ما)

›  خودِ جسمی: شناخت خصوصيات جسماني و فيزيک(بدن ما).

›  خودِ جنسي: آنچه که به جنسیت ما بستگی دارد. شناخت ويژگيهاي جنسيتي خود (روان شناسي زن و روان شناسي مرد)

›  خودِ معنوي: شناخت بُعد معنويت گرا و روح نيايشگر انسان.

  • اجزا خودآگاهی

›  افکار: مجموعه توانمندی های ذهنی و مهارت های شناختی

›  احساسات(هیجان ها): حالات درونی که به صورت مثبت، منفی و ترکیبی از این دو در انسان بروز میکند و بخش مهمی از شخصیت ما را تشکیل میدهد.

از عوامل مهمي كه به ما كمك مي‌كند زندگي خوب و موفق داشته باشيم اين است كه خود را بشناسيم، احساس خوبي در مورد خود داشته باشيم و از كسي كه هستيم، شاد و راضي باشيم.

احساسات مثبت شامل:

شادی، راحتی، آسودگی، افتخار، طراوت، سرزندگی، سرحال، خوشی، رضایت خاطر، آرامش، دوستی، محبت، عشق، امید

احساسات منفی شامل:

خشم، غم، ترس، اندوه، وحشت، افسردگی، اضطراب، خجالت، حسادت، سوگ، تاسف، حسرت، عذاب وجدان، کینه، آزردگی، خصومت، نفرت، رنجش، هراس، دلشوره، شتابزدگی، سراسیمگی، ناامیدی، بی اعتمادی، دل سردی

  • در جدول زير در خانه مركزي نام خود را در فضاي خالي بنويسيد.
  • در خانه «خودم» سه خصوصيات را كه در مورد خود مي‌پسنديد يادداشت نمايند.
  • از گروههاي زير (حداقل چهار نفر را بيابيد كه شما را به خوبي مي‌شناسد)، بخواهيد سه خصوصيت را كه شما مي‌پسنديد نام ببرند. سپس پاسخهاي آنها را در خانه‌هاي مربوط بنويسيد. حالا بينديشيد:
  • از پي بردن به اينكه افراد چه خصوصياتي را در شما مي‌پسندند چه احساسي پيدا مي‌كنيد؟
  • آيا به نكات قوتي در خود پي برده‌ايد كه از آن اطلاع نداشتيد؟
  • آيا موردي وجود داشت كه هيچ‌كس به نقطه قوتي كه خود آن را مهم مي‌پنداريد اشاره‌اي نكرده باشد و شما از آن احساس نااميدي كرده باشيد؟
  • چگونه مي‌توان ديگران را از اين نقطه قوت آگاه ساخت؟
  • آيا موردي وجود داشت كه در آن بيش از يك نفر به يك خصوصيت مثبت شما اشاره كرده باشد؟
  • و در نهايت به اين سوال پاسخ دهيد كسي كه احساس خوبي نسبت به خود دارد در مورد خود چطور فكر مي‌كند و چگونه رفتار مي‌كند.
برادر يا خواهر
————–
————–
————–
 يكي از والدين
————–
————–
————–
خودم
————–
————–
————–
يك استاد
————–
————–
————–
نام خود را بنويسيد
————–
————–
————–
يك بزرگسال
————–
————–
————–
يک همكلاسي دختر
————–
————–
————–
 يك همكلاسي پسر
————–
————–
————–
يك هم‌اتاقي
————–
————–
————–

علاوه بر شناخت خصوصيات مثبت، شناخت نقاط ضعف خود نيز در آگاهي ما نقش مؤثري ايفا مي‌كند. شناخت نقاط منفي خود، پذيرش آنها و تلاش براي اصلاح آنها نيز مي‌تواند احساس خوبي در ما بوجود آورد.

همه ما ممكن است يكسري خصوصيات منفي داشته باشيم و يا در انجام بعضي از كارها و يا دروس ضعيف باشيم. اگر به جاي اينكه به خاطر اين نقاط ضعف خود را سرزنش كنيم و يا خود را آدم بد و بي‌استعدادي بدانيم سعي كنيم آن‌ها را تغيير داده و يا اصلاح كنيم، آن وقت اين نقاط ضعف تبديل به خصوصيات مثبت و نقاط قوت مي‌شود و احساس خيلي خوبي نسبت به خود پيدا مي‌كنيم، آنگاه از كسي كه هستيم شاد و راضي مي‌شويم.

در جدول زير 3 مورد از خصوصيات منفي و يا كارهايي كه در آن‌ها ضعيف هستيد، بنويسيد. سپس اضافه كنيد كه چطور مي‌توانيد آن‌ها را تغيير دهيد و يا اصلاح كنيد و اگر چنين كاري انجام دهيد چه احساسي در مورد خود پيدا خواهيد كرد.

نقاط ضعف من نحوه اصلاح آن نوع احساس پس از اصلاح
     

›  رفتار: واکنش های گوناگونی که در موقعیت های مختلف از خود نشان می دهیم.

  • رفتارهای پرخاشگرانه، همراه با خشونت
  • رفتارهای انفعالی، همراه با بی تفاوتی
  • رفتارهای انفعالی پرخاشگرانه، همراه با زخم زبان، تمسخر، طعنه، و. . . . .
  • رفتارهای قاطع، بیان نظرات بدون خشونت و توهین

در میان اجزاء یا مولفه های “خود” افکار نقش کلیدی دارد، به این معنا که ما اول فکر میکنیم، بعد احساس منطبق با آن فکر، مثبت یا منفی، در ما ایجاد میشود و سپس بر اساس آن احساس نشات گرفته از تفکر، رفتار میکنیم.

  • هوش هيجاني:

هوش هيجاني عبارت است: از توانايي شما براي اكتساب و به كار گيري دانش به دست آمده از احساسات خودتان و احساسات ديگران به منظور دستيابي به موفقيت بيشتر و بهره‌مندي از زندگي كاملتر.

رسيدن به چنين هوشي داراي مراحل زير مي‌باشد:

›  آگاهي از احساسات خود

›  كنترل و اعمال مديريت بر احساسات به ويژه احساسات دلتنگ‌كننده.

›  خودانگيختگي يا داشتن منبع حمايت دروني

›  همدلي يا درك احساسات و علايق ديگران و احترام گذاردن به تفاوتهاي موجود در احساسات افراد نسبت به پديده‌هاي مختلف.

›  كنترل روابط

 

  • مزایای هوش هيجاني براشخاص

›  خودارزيابي و خودآگاهي.

›  شناخت نقاط قوت و حوزه‌هاي پيشرفت.

›  افزايش قابليت و توانمندي‌هاي اجتماعي.

›  مهارت در كسب آرامش و اعتماد به نفس

افرادي كه هوش هيجاني بالايي دارند داراي« تفكر واگر» هستند، يعني نسبت به نظرات ديگران بي‌تفاوت نبوده بلكه آن‌ها را مورد بررسي قرار مي‌دهند و با استدلال آنها را مي‌پذيرند، يا رد مي‌كنند و يا در صورت لزوم موارد ترميمي به آن‌ها اضافه مي‌نمايند.

اين افراد داراي ويژگي « خودسامانگري» هستند يعني، به ارزيابي توانايي‌هاي خود در مجموعه انساني، گروهي و سازماني مي‌پردازند و طي آن جايگاه خود را براساس نقش‌هايي كه ايفا مي‌كنند ترسيم مي‌نمايند كه براي تحقق آن، ساماندهي روابط اجتماعي از اهميت خاص برخوردار است.

تجربه نشان داده كه هرگز توانمندي‌هاي افراد در كنج انزوا و عزلت به فعل در نيامده و عيني نمي‌شود.

گروه، اجتماع و همنوعان بستر مناسبي هستند كه طي يك فرايند بازخوردي، رفتار افراد را شكل و جهت مي دهند.

  • خودپنداره

خودپنداره كليد اصلي بهداشت روان است.

عزت نفس منوط به ميزان احترام و ارزشي است كه فرد براي خود قائل است. چنانچه قضاوت ما نسبت به ارزشهايي كه داريم مثبت باشد داراي عزت نفس مثبت و چنانچه قضاوت ما منفي باشد داراي عزت نفس ضعيفي هستيم.

›  روابط اجتماعي خود را گسترش دهيد و با دوستان زيادي ارتباط برقرار كنيد.

›  با خانواده خود ارتباط گرم و مستمر داشته باشيد.

›  اهداف كوتاه‌مدت، ميان‌مدت و بلندمدت را به گونه‌اي طراحي كنيد كه بتوانيد به آنها دسترسي پيدا كنيد.

›  نقاط ضعف خود را بعد از شناسايي برطرف كنيد و به شناسايي نقاط قوت خود بپردازيد.

›  هرگز خود را با ديگران مقايسه نكنيد چون اين ارزيابي منطقي نخواهد بود.

›  خويشتن پذير باشيد. يعني، احساس غرور نمائيد.

›  مثبت فكر كنيد و هميشه سعي كنيد نيمه پرليوان را ببينيد.

›  افرادي را بيابيد كه بتوانيد از آنها چيزي بياموزيد.

›  اتفاقات ناخوشايند زندگي خود را بپذيريد.

›  بر عادات ناپسند خود غلبه نماييد.

›  از هيچ چيز نترسيد، چون ترس از موانع اعتماد به نفس است.

›  خود را به ديگران وابسته نكنيد و حتي المقدور به ديگران كمك كنيد.

›  همه را ببخشيد. روح خود را آزاد كنيد، نفرت را به دل راه ندهيد.

مزایای مهارت خودآگاهی

›  احساسات خود را شناسایی کنید، از آنها آگاه شده و این احساسات را کنترل کنید. ناتوانی در کنترل احساسات می تواند به بزهکاری، اعتیاد، خشنوت، درگیری با دیگران بدرفتاری، و خشنونت با دیگران و به خصوص با کودکان و نوجوانان بیانجامد.

›  شناخت نقاط ضعف و کاستي هاي خود براي درمان آنها. آگاهی از نقاط ضعف باعث می شود که فرد با استفاده از این آگاهی بتواند تسلط بیشتری بر خود داشته باشد.

›  از نیازهای خود آگاه شوید و از مسیر های سالم ، به رفع نیازهای خود بپردازید. با شناخت نیازهای خود می توانید راه و روش بهتری برای مقابله با نیازهای خود بیابید.

›  اهداف واقع بینانه ای برای زندگی خود تعیین کنید. به این ترتیب از دنبال کردن اهداف بسیار ایده آل، تخیلی و کمال گرایانه دوری گزینید. تنظیم اهداف غیر واقع بینانه باعث بزهکاری، ناکامی، خشم و خشنوت، خودکشی، بی بندوباری و نظایر آن می شود.

›  تصحيح رفتارها و افکار اشتباه و غلط.

›  تصميم گيري حکيمانه.

›  دستيابي به مديريت صحيح فردي.

›  لذت بردن از زندگي و آزاد شدن از اشتغال به عيوب ديگران.

  • معایب عدم مهارت خودآگاهي

›  ناتواني در شناخت پديده ها، روزگار و ديگران.

›  گمراهي، انحراف و گرفتار شدن در دام مفسدين.

›  عدم بهره گيري از ظرفيت هاي وجودي خود.

›  باز ايستادن از خودسازي و تکامل.

 

  • مؤلفه های مهارت خودآگاهی

عناصر بنیادی برای کسب مهارت خودآگاهی عبارتند از:

 1)آگاهی از ویژگی های جسمانی و بدنی

   داشتن تصویری واقع بینانه از خود، یکی از عوامل مؤثر در شناخت خود است. بدین منظور می توانید در مقابل آینه ای تمام قد بایستید و ویژگی های ظاهری تان را بار دیگر از نظر بگذرانید. همه ما دارای ویژگی های ظاهری مثبت و منفی در کنار هم هستیم. با شناسایی ان دسته از ویژگی های منفی در ظاهرتان که قابل تغییرند، سعی کنید برای بهبود آنها تلاش کنید تا به احساس رضایت بیشتری نسبت به خود دست یابید. همچنین شما می توانید با پیدا کردن ویژگی های مثبت ظاهرتان، احساس رضایت بیشتری نسبت به خود پیدا کرده و بهتر با آن دسته از ویژگی های ظاهری تان که برایتان ناخوشایند و غیرقابل تغییرند، کنار بیایید.

 2)آگاهی از نقاط قوت خود

همه افراد از برخی ویژگی های مثبت و نقاط قوت برخوردارند. شاید شما هم بسیاری از انها را در خود سراغ داشته باشید، در عین حال ممکن است از برخی نقاط قوت در خودتان غافل باشید. نقاط قوت افراد عبارتند ازخصوصیات و ویژگی های مثبت، استعدادها و توانایی ها، مهارتها، و توانمندی ها، و پیشرفت هها و موفقیت ها. شناسایی این نقاط قوت به شما کمک می کند تا اعتماد به نفس و خودباوری بیشتری پیدا کرده و استعدادهای بالقوه تان را شکوفا کنید.

 3)آگاهی از نقاط ضعف خود

علاوه بر شناخت نقاط قوت، آگاهی از نقاط ضعف نیز برای برای شناخت هر چه بیشتر خود لازم است. برخی افراد نقاط ضعف خود را انکار می کنند چون توانایی روبرو شدن با آنها را ندارند، برخی نیز نقاط ضعفشان را به قدری بزرگ می کنند که خود را فردی ضعیف و سرشار از ویژگیهای منفی می پندارند. هر دو گروه مذکور قادر به شناخت واقعی خود نخواهند بود و از رسیدن به خودآگاهی ناتوانند. کمی فکر کنید و ببینید آیا کسی را سراغ دارید که هیچ گونه نقطه ضعفی نداشته باشد؟ به نظر شما اگر کسی خود را دوست نداشته باشد و همیشه آرزو کند ایکاش جای کس دیگری بود، می تواندزندگی شاد و موفقی داشته باشد؟ واقعیت آن است که توانایی همه انسانها محدود است و همه ما ممکن است نقاط ضعفی داشته باشیم. وقتی نقاط ضعف خود را شناخته و آنها را بپذیریم، می توانیم در جهت اصلاح آنها گام برداریم. در واقع آگاهی از نقاط ضعف خود و پذیرش آنها و رسیدن به این باور که هر فردی ممکن است اشتباه کند و از اشتباهات خود درس بگیرد، شرط کاملاً ضروری برای پیشرفت و رسیدن به خودآگاهی است. سعی کنید خودتان را با وجود داشتن نقاطضعف تان پذیرفته و دوست بدارید. در آنصورت است که اعتماد به نفس خوبی خواهید داشت و می توانید در مسیر پیشرفت قدم بردارید.

4)آگاهی از افکار خود

تاکنون به این موضوع فکر کرده اید که رفتاری از شما صادر می شود، از کجا می آید؟ چه چیز باعث می شود که در اوقات گوناگون، احساسات مختلفی داشته باشید؟ بله، انچه که احساس و رفتار ما را شکل می دهد، افکار و گفتگوهای درونی ما است. ما بر اساس آنچه که فکر می کنیم، دست به عمل می زنیم. البته بین این عناصر یک رابطه خطی به شکل زیر وجود ندارد:

افکار                                              احساسات                                                     رفتار

  بلکه این ارتباط به صورت تعاملی بوده و هر یک بر دیگری تأثیر می گذارد:

 ولی این چرخه معمولاً با فکر کردن آغاز می گردد و اگر این افکار منفی باشند، روی احساسات و رفتار ما نیز اثر خواهند گذاشت. افکار منفی معمولاً یک سری گفتگوهای درونی منفی را بدنبال خواهد داشت، مثلاً:

 “من نمی توانم”؛” دوباره شکست می خورم”؛ “هیچ چیز عوض نخواهد شد” و. . .

 بنابراین شما باید این قبیل گفتگوهای درونی و افکار نامتعارف تان را شناخته و اجازه ندهید که این افکار، کنترل احساسات و اعمال شما را در دست داشته باشند. با شناخت صحیح این افکار می توانید آنها را با افکار منطقی و واقع بینانه جایگزین نموده و کنترل درونی احساسات و اعمال تان را خودتان به دست بگیرید. برای تمرین این مهارت می توانید موقعیت های مختلفی که طی این هفته با آنها روبرو می شوید را مورد توجه قرار داده و سعی کنید به جای افکار و گفتگوهای منفی، به گفتگوهای درونی مثبت روی آورید و به تأثیر آنها روی احساسات و رفتارتان دقت نمایید. ملاحظه خواهید کرد که نسبت به قبل، احساس مثبت تری داشته و رفتارهای مقبول تری از شما صادر می گردد.

 5)آگاهی از باورها و ارزش های خود

باورها، ارزش ها و نگرش های هر فرد روی ادراک وی از دنیای پیرامون و چگونگی پاسخ او به محیط اثر می گذارد. در واقع ما بر اساس یک چهارچوب ذهنی منحصر به فرد عمل می کنیم و برای شناخت خود، آگاهی از این چهارچوب ذهنی امری لازم و ضروری است. باورهای ما شامل اصولی هستند که باطناً آنها را پذیرفته و قبول داریم. ارزش ها نیز عبارتند از ملاک و معیارهایی که به وسیله آنها افکار و رفتار خود و دیگران و هر آنچه که در محیط رخ می دهد را ارزشیابی می کنیم. نگرش یا دیدگاه افراد نسبت به مسائل نیز از باورها و ارزش های آنها نشأت می گیرد. ساختار ذهنی افراد مختلف متفاوت از یکدیگر بوده و گاهی نیز این ساختارها تحت تأثیر دیگران شکل گرفته و ناکارآمد هستند. اما باورها و ارزش های فرد امری مطلق نبوده و قابلیت اصلاح و تغییر دارند. آگاهی یافتن از افکار، باورها و ارزش ها و ساختار ذهنی خود، و همچنین آگاهی یافتن از افکار، باورها و ارزش ها و ساختار ذهنی خود، و همچنین آگاهی یافتن از این واقعیت که باورها و ساختارهای ذهنی ما قابلیت انعطاف دارند، تأثیر بسزایی در شناخت هر چه بیشتر ما از خود و پرورش خودآگاهی دارد.

 6)آگاهی از اهداف خود

طبیعی است که هر فردی در زندگی برای خود اهدافی را دنبال می کند. برنامه ریزی و هدفمند بودن در زندگی و آگاهی از این اهداف، برای رسیدن به خودآگاهی و شکوفا نمودن پتانسیل های افراد ضروری است. وقتی به مدرسه می روید، وقتی در محل کارتان حاضر می شوید، وقتی برای تعطیلات تان برنامه ریزی می کنید، هدف و برنامه ای خاص در ذهن تان دارید. برخی از این اهداف کوتاه مدت اند مثلاً: “کار می کنید تا در پایان ماه، حقوقی دریافت کرده و با آن امورات خود را بگذرانید”. برخی اهداف نیز میان مدت هستند مثلاً: “هدف شما از اشتغال به یک کار خاص، کسب آمادگی برای مراتب بهتر شغلی است و به طور موقت در این شغل مشغول به کار هستید”. گاهی نیز افراد اهداف بلند مدت در سر دارند و در جهت رسیدن به آن گام بر می دارند مثلاً ممکن است هدف فرد از اشتغال به یک کار دولتی، استفاده از مزایا و سابقه آن در دوران بازنشستگی باشد. فرد برای تحقق این هدف 20 تا 30 سال تلاش می کند و لازمه رسیدن به آن گذراندن اهداف کوتاه مدت و میان مدت قبلی است.

چگونه می توانید تصمیم هوشمندانه و قطعی برای زندگی تان بگیرید، وقتی نمی دانید چه می خواهید و چرا آن را می خواهید؟بسیار مشکل است که به شیوه ای زندگی کنید که هرگز ندانید بازخورد و اقدام بعدی شما در زندگی چه خواهد بود. و وقتی ندانید که هدفتان از زندگی چیست، نمی توانید جایگاه خودتان را یافته و به خودآگاهی کاملی دست یابید. از سوی دیگر عکس این قضیه نیز صادق است. برخی افراد چون شناخت کاملی از خود و آرزوهایشان ندارند، نمی توانند برای خود و زندگی شان برنامه ریزی کرده و اهدافی را در نظر بگیرند. این افراد اگر هدفی نیز داشته باشند، غالباً غیر واقع بینانه و نامتناسب با شرایط خودشان است. اهداف غیر واقع بینانه نه تنها محقق نمی شوند، بلکه فرد را نیز با احساس شکست و ناامیدی روبرو می سازند. هدفی جزء اهداف غیرواقع بینانه محسوب می گردد که با توانایی ها و مقتضیات موجود برای فرد همخوانی نداشته باشد.

 

  • عوامل مؤثر در خودآگاهی

›  یکی از مهمترین این عوامل “پذیرش خود”  است. منظور از پذیرش خود آن است که فرد خود را با تمام ویژگیهای مثبت و منفی که دارد، بپذیرد و دوست داشته باشد. بدین منظور باید بپذیرید که گاهی اوقات اشتباه می کنید، گاهی از عهده انجام کاری بر نمی آیید، گاهی نمی توانید آن گونه باشید که خودتان یا دیگران را راضی نگهدارید، شما نمی توانید همه اطرافیانتان را راضی نگه داشته و بر اساس خواسته های آنها عمل کنید و . . . بنابراین نباید با سرزنش خود در این گونه موارد، از خودتان انتظار بیش از حد داشته و از خود واقعی تان دور شوید.

›  دیگران را نیز همان گونه که هستند، بپذیرید و دوست داشته باشید. به خاطر داشته باشید که هیچ دو نفری در دنیا وجود ندارند که کاملاً  مثل یکدیگر بوده و خصوصیات یکسان داشته باشند. شما نمی توانید دوست یاهمسری بیابید که کاملاً مشابه شما باشد و به گونه ای رفتار کند که شما عمل می کنید. بنابراین باید وجود تفاوتهای فردی در افراد را پذیرفته و با ان کنار بیاییم. اگر بپذیریم که هر فرد، انسانی است منحصر به فرد و هر یک از ما شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر داریم، گامی بلند در جهت خودآگاهی و شناخت خود برداشته ایم.

›  در قبال خود و دیگران “مسئولیت پذیر” باشید و از زیر بار قبول مسئولیت شانه خالی نکنید. مسئولیت ها فرصتی هستند که نیروهای جسمی، روانی و اجتماعی شما را به چالش بر می انگیزند، قدرت های خلاقه شما را به حرکت وا می دارند و به شما کمک می کنند تا خودباوری قوی تری داشته باشید. در واقع قبول مسئولیت گامی بزرگ در جهت رشد و خودشکوفایی شما است.

 

  • موانع رسیدن به خودآگاهی

›  یکی از این ویژگی ها که برخی نیز به غلط آن را یک ویژگی مثبت می دانند، “غرور ” است. غرور و خودبزرگ بینی با “اعتماد به نفس” متفاوت است. منشاء اعتماد به نفس رشد “خود واقعی”است و بر مبنای صفات فضایل، شایستگی ها واستعدادهای واقعی که در ایشان وجود دارند، شکل می گیرد. در حالیکه غرور بر اساس “خود ایده آل” و بی اساس است یعنی بر مبنای صفات و ویژگی های تخیلی و تصوری شکل گرفته است و یا اگر واقعاً این صفات و ویژگیها در فرد وجود داشته باشند، احساس غرور فرد نسبت به انها مبالغه آمیز و بی تناسب با آن صفات و ویژگی ها است.

›  توقعات و انتظارت بیش از حد از خود نیز فرد را از رسیدن به خودآگاهی منحرف می سازد. در واقع این توقعات از “خود ایده آل” فرد ناشی می شوند و متناسب با ویژگی های واقعی افراد نیستند. “کمال گرایی” و خواستن همه چیز در نهایت مطلوبیت، یکی دیگر از موانع رشد خودآگاهی است. انسان کمال گرا، چون همواره سعی در کامل بودن دارد، هیچگاه رضایت کافی از خودش نخواهد داشت و این افکار موجب اخلال در موفقیت وی می گردند. برخی از احساسات، افکار و باورهای این افراد عبارتند از:

›  ترس از بازنده بودن و اشتباه کردن؛ این افراد از شکست و اشتباه به شدت رویگردان هستند و آنها را به خودشان نسبت می دهند نه شرایط بیرونی؛ و این امر باعث می شود احساس نارضایتی بیشتری از خودداشته باشند.

›  ترس از نارضایتی و عدم پذیرش از سوی دیگران؛ افراد کمال گرا همواره بدنبال راضی نگه داشتن همه اطرافیانشان هستند و کمتر خودشان را در نظر می گیرند.

›  داشتن تفکر همه یا هیچ؛ اینانم باور دارند که کاری با ارزش است که در حد کمال به انجام رسیده باشد و از دستیابی به موفقیت های متوسط احساس رضایت نمی کنند.

›  تأکید بیش از حد روی “بایدها”؛ این افراد غالباً قوانین خشکی از “بایدها” و “نبایدها” دارند و به دلیل تأکید بسیار روی آنهابه ندرت خواسته ها و مطالبات خود را در نظر می گیرند.

›  عامل منحرف کننده دیگر در مسیر رسیدن به خودآگاهی، عدم آگاهی افراد از تفاوت میان “خود درونی” و “شخصیت” است. خود درونی هر فرد ممکن است متفاوت از شخصیت او باشد؛ و منظور از خودآگاهی نیز شناخت و عمل براساس “خود درونی” است نه “شخصیت”. شخصیت در طول زندگی و از دوران کودکی طی روابط بین فردی، آموزش و بازخوردهایی که فرد از محیط یا اطرافیانتان دریافت می کند، شکل می گیرد. در واقع این خود شما هستید که بر اساس الگوی موفقیت در ارتباط با دنیای بیرون، شخصیت تان را شکل می دهید. اما خود درونی شما بخشی از وجودتان است که در فعالیت ها و الگوهای شخصیتی شما شرکت ندارد. هنگامی که این بخش را در درون خودتان احساس می کنید، بسیار آشنا به نظر می رسد و برایتان آرامش بخش است. اما این “خود درونی” معمولاً به واسطه جاذبه های شخصیت، پاداش محیط و تمرکز بر فعالیت های جاری زندگی فراموش و برای فرد غریبه می شود.

  • راهکارهای تقویت مهارت خودآگاهی در کمک به کاهش مشکلات

روش گفت و گوی درونی شامل:

›  شناخت خودگویی های منفی و مثبت

›  تقویت خودگویی های مثبت

›  کاهش خودگویی های منفی

›  تمرین روش گفت و گوی درونی برای دستیابی به تاثیرگذاری آن

تقویت باورهای تاثیرگذار شامل:

›  پذیرش خود به عنوان فردی سودمند و با ارزش

›  باور به تغییر و توانایی خود برای ایجاد آن

›  باور به نقش تفکر در احساسات و رفتار خود

›  باور به نقش تمرین در ایجاد مهارتها

روش های عملی شامل:

›  پرداختن به ورزش به صورت منظم و مناسب

›  انجام”تن آرامی” به صورت منظم و پیوسته

›  بهره مندی از خواب و استراحت کافی

›  بهره مندی از اوقات فراغت مناسب

›  توجه به نیازهای خود در کنار توجه به دیگران(خانواده و. . . . )

 

  • به طور كلي در مهارت خودآگاهي مي‌آموزيم كه:

›  با تكيه بر نقاط قوت خود براي بهبود نقاط ضعف خود تلاش كنيم. آگاهي از نقاط ضعف باعث مي‌شود كه فرد با استفاده از اين آگاهي بتواند تسلط بيشتري بر خود داشته باشد.

›  احساسات خود را بشناسيم. چون فردي كه از احساسات خود آگاه مي‌شود مي‌تواند آنها را كنترل كند. ناتواني در كنترل و مهار احساسات مي‌تواند به اعتياد، خشونت و . . . بيانجامد.

›  از نيازهاي خود اطلاع پيدا كنيم و ياد بگيريم كه از مسيرهاي سالم نيازهاي خود را مرتفع سازيم.

›  در زندگي خود اهداف واقعي را دنبال نماييم و از دنبال كردن اهداف غيرواقعي، تخيلي و كمال‌گرايانه پرهيز كنيم. چرا كه اهداف غير‌واقع بينانه باعث ناكامي و به تبع آن خشم و خشونت مي‌شود.

›  در نهايت خودآگاهي باعث ارزشمندي ما مي‌شود و به ما كمك مي‌كند تا دنبال ارزشهاي واقعي به جاي ارزشهاي كاذب باشيم و رضايت كافي از زندگي داشته باشيم.

امتیاز 3 (2 مشارکت)
مطالب مرتبط
نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.