شوخ طبعی و روانشناسی شوخی
شوخ طبعی که به عنوان یکی از مفاهیم پر کاربرد در روانشناسی به شمار می رود ریشه در متون علمی گذشته دارد. ریشه شوخ طبعی (Humor) از كلمه لاتین Humere به معنای «جاری کردن» و «رطوبت داشتن» آمده است. فلاسفه و اندیشمندان معتقدند که شوخ طبعی از خلط های چهارگانه بدن می باشد كه باعث علائم جسمی و روانی می شوند. به اعتقاد آن ها خون قرمز که جاری، گرم و مرطوب می باشد، هنگامی که بر سایر اخلاط غالب شود، فرد سالم، امیدوار، با نشاط و سر حال خواهد شد. اما اگر ترشحات خلط های دیگر غالب شوند فرد در حالتی مرضی قرار می گیرد برای مثال اگر ترشحات كبد كه صفرای سیاه است غالب شود فرد به حالتی مرضی دچار می شود و از نظر خلقی، حساس، زودرنج، كج خلق و واجد حالات مالیخولیا و افسردگی می شود كه آن نیز به نوبه خود باعث نگرشی منفی و غمگینانه به زندگی خواهد شد. لیکن علت انتخاب اصطلاح Humor که به معنای جاری و مرطوب بودن خون است به خاطر سبب شناسی شوخ طبعی می باشد. در طول تاریخ در مورد شوخ طبعی تعاریف و نظریات گوناگونی ارائه شده است.
مفهوم شوخ طبعی
از نظر روانی شوخی را با عزت نفس، خلاقیت، تفکر جانبی، انعطاف پذیری، خلق مثبت و برخی نکات مثبت روانی دیگر مرتبط دانسته اند. حس شوخ طبعی عبارت است از حالتی که به ما این توانایی را می دهد که کمی سبک شویم، احساس شادی نماییم و تنش هایمان کم شود. بنابراین می تواند به عنوان یک ابزار مراقبت از خود در نظر گرفته شود. شوخی علاوه بر اینکه سیستم ایمنی را تقویت می کند، انعطاف به وجود می آورد و انرژی روانی را هم زیاد می کند. به اعتقاد توماس هابز شوخی در درجه اول، روشی در جهت ابراز خشم و غضب آدمی است و هدف آن توهین به مخاطب یا شخص ثالث است. همچنین كانت شوخ طبعی را احساس و تأثیر حاصل از تغییر شكل ناگهانی و بی ربط یك توقع یا انتظار به هیچ و پوچ می دانست. راهنمای تشخصیص اختلالات روانی شوخ طبعی را به عنوان مکانیسم دفاعی توسعه یافته تعریف نموده است. در این راهنما اشاره شده است که شوخ طبعی به افراد کمک می نماید تا با تعارض های هیجانی یا عوامل استرس زای بیرونی با اهمیت دادن به جنبه های طنز آمیز و سرگرم کننده مقابله نمایند.
اهمیت شوخ طبعی
علاقه به مبحث شوخ طبعی را می توان در چشم اندازی که جدیدا توجهات زیادی را برانگیخته است، یعنی روانشناسی مثبت نیز مشاهده کرد. دیدگاه یاد شده بر این باور است که شوخ طبعی به اندازه ایمان، خوشبینی و شجاعت در سلامت روان موثر است. شوخ طبعی نقش مهمی در روابط بین فردی به عنوان شیوه ارتقا دهنده، تعامل مثبت، تسهیل خودافشایی، کاهش تنش و تعارض و مانند آن دارد. همچنین شوخ طبعی می تواند در روابط درون فردی نیز موثر واقع شود. از طرف دیگر انواع منفی شوخ طبعی مانند سر به سر دیگران گذاشتن و طعنه زدن می تواند تاثیر منفی در سلامت روان و روابط اجتماعی داشته باشد.
شوخ طبعی از دیدگاه صاحب نظران
طبق نظر فروید شوخی اجازه بیان امیال ناهشیار به شیوه مقبول از نظر اجتماعی را می دهد. از این دیدگاه شوخی از طریق ارضا بعضی از آرزوهای نهانی و منع شده باعث لذت شخص می گردد و در همان لحظه از اضطرابی که معمولا مانع از انجام آرزو است، کاسته می شود.
به اعتقاد مزلو یکی از اساسی ترین و مهمترین نیازهای آدمی، خودشکوفایی، یعنی تحقق و برآورده کردن همه قابلیت ها و توانایی های بالقوه خود می باشد. از نظر مزلو یکی از ویژگی های افراد خود شکوفا داشتن شوخ طبعی فلسفی و غیر خصمانه است آن ها آنچه را که از نظر افراد عادی خنده دار است، خنده دار نمی دانند. از این رو مزاح خصمانه، مزاح برتری طلبانه و مزاح خارج از نزاکت آن ها را نمی خنداند.
به عقیده آلپورت اگر فرد روان رنجور، خندیدن به خود را یاد بگیرد، ممکن است این راهی برای مدیریت خود و به دنبال آن درمان او باشد.
چیزی که بیشتر از همه در زندان مایه شگفتی بود روحیه مزاح و شوخی در بین اسرا بود که باعث حفظ جان می شد. در واقع شوخی یکی دیگر از سلاح های روح است که بیش از هر چیز دیگری در ساخت بشر می تواند انسان را از شرایط سخت موجود جدا سازد و به او توانی بخشد تا در برابر هر گونه سختی ها و زشتی ها برخیزد، و لو اینکه چند ثانیه باشد”.
وایلانت (1977) به عنوان یک روانپزشک در کتاب “تطبیق با زندگی” خود می نویسد: شوخی و خنده از جمله ساز و کارهای اساسی در مقابله با استرس یا فشار روانی می باشد که نه تنها باعث رفع تنش شده، بلکه افکار منفی را از فرد دور می سازد. به اعتقاد او شوخی و بذله یکی از بهترین سلاح های دفاعی انسان است که تقریبا اکثر انسان ها آن را به عنوان یکی از قوی ترین پادزهر ها برای برخورد با مصائب و مشکلات زندگی به حساب می آورند.
شوخ طبعی از دیدگاه های مختلف
شوخ طبعی در رویکرد روان تحلیل گری
فروید شوخ طبعی را بهترین مکانیزم دفاعی می داند. از نظر فروید شوخ طبعی یک استعداد استثنایی و نادر است که به ما اجازه می دهد در مواجهه با تنش به خودمان بگوییم: نگاه کن این است معنی دنیایی که ظاهرا خطرناک است. مثل بازی بچه هاست که خیلی خنده دار است. پژوهشگران طرفدار این دیدگاه پژوهش های بسیاری در خصوص رابطه شوخ طبعی و سلامت انجام داده اند که تاکیدی بر ارزش شوخ طبعی به عنوان نوعی مهارت مقابله ای می باشد و نتایج زیر را بیان نمودند. افرادی که از شوخ طبعی برخوردارند در مقایسه با افرادی که شوخ طبع نیستند احتمالا هنگام مواجهه شدن با تجربیات تنش زا، کمتر با خلق منفی واکنش نشان می دهند. شوخ طبعی روش موثری برای مقابله با عواطف منفی از قبیل خشم، غمگینی و افسردگی است. مطالعات نشان می دهد که شوخ طبعی با عملکرد مثبت دستگاه ایمنی و علایم تنش های فیزیولوژیکی کمتر ارتباط دارد.
شوخ طبعی در رویکرد شناخت گرایی
شناخت گراها از شوخ طبعی به عنوان یک توانایی شناختی مثلا توانایی ساختن، فهمیدن، بازسازی، به یاد آوردن و خلق لطیفه ها یاد کرده اند. این نوع شوخ طبعی به وسیله تست های حداکثر کارکرد سنجیده می شوند.
شوخ طبعی در رویکرد رفتارگرایی
رفتارگراها شوخ طبعی را یک رفتار عادتی می دانند. آن ها تمایل به زیاد خندیدن، تعریف کردن لطیفه برای دیگران و خندیدن به لطیفه دیگران را یک الگوی رفتار عادتی می دانند که توسط درجه بندی های مشاهده گر برای ارزیابی رفتار شوخ طبعانه سنجیده می شود.
شوخ طبعی در رویکرد انسان گرا
انسان گراها شوخ طبعی را به اندازه یک نگاه ویژه به جهان بالا می برند و شوخ طبع بودن را به عنوان یکی از ویژگی های افراد خودشکوفا می دانند. آن ها شوخ طبعی را یک نگرش می دانند مثل یک نگاه شاعرانه به جهان.
مبانی نظری روان شناختی شوخ طبعی
نظریه برتری
قدیمی ترین نظریه درباره شوخی و شوخ طبعی که به وسیله فیلسوف انگلیسی توماس هابز مطرح و توسط افلاطون معتبر شناخته شد، نظریه برتری بود. بر اساس این نظریه ی هیجان گرا، زمانی که به لطیفه ای می خندیم و یا صحنه ای ما را به خنده می اندازد که سبب می شود ناخود آگاه بر فرد یا گروهی که بر ما برتری یا تسلط دارند، چیره شویم از حامیان این نظریه می توان به ارسطو، افلاطون، میرسون، سیدیس و والیس اشاره کرد.
نظریه اهانت
براساس این نظریه شوخ طبعی در درجه اول روشی جهت ابزار غضب است. بدینسان كه هدف از بذله گویی و شوخ طبعی، توهین به مخاطب یا شخص ثالث است. صاحبنظران این رویكرد معتقدند كه شوخ طبعی بدان دلیل مثبت و پسندیده تلقی می گردد كه جایگزین مناسبی جهت روشهای خشن تر و غیر مؤدبانه تر ابراز خشم (نظیر توهین و ناسزاگویی) است. اشاراتی از مباحث فوق را می توان در نوشته های افلاطون، ارسطو، سیسرو و هابز یافت.
نظریه تخلیه هیجانی و آسودگی
نظریه رهایی: نظریه رهایی که توسط اسپنسر ارائه گردید و فروید آن را معرفی کرد از جمله مشهور ترین نظریاتی است که در مورد شوخی و شوخ طبعی وجود دارد. بر اساس این نظریه، شوخی روشی قابل قبول از نظر اجتماعی، برای ازاد سازی تنش و فشارهای عصبی است. مطابق با این نظریه، لطیفه ساز ی کاری است که به کمک آن می توان عقده های سرکوب شده را دوباره بیدار کرد. در واقع طبق نظر فروید (پرچمدار این نظریه) لطیفه نوعی ساز و کار دفاعی بخش ناخودآگاه ذهن است و اثر روانی لطیفه از این رو اهمیت دارد که می تواند انرژی سرکوب شده ذهن را دوباره آزاد کند و ارضای روانی – ذهنی به ارمغان آورد. همچنین او معتقد است که “خود” آنچه را که به صورت موضوع های منع شده در آن سرکوب شده است با مبتذل و عامیانه کردن آن به شکل لطیفه (و یا اشکال دیگر طنز) دوباره آزاد می کند و تنش درونی را به صورت موقت هم که شده کاهش می دهد. فروید (1916) در كتاب (شوخی ها و ارتباط آنها با ناهشیاری) اظهار می دارد كه شوخ طبعی راهی جهت رهایی از رفتارها و افكار بازدارنده و سانسور شده است. براساس نظریه فروید، تخلیه انرژی روانی از طریق شوخ طبعی نوعی تلاش اقتصادی و حسابگرانه و صرفه جویانه و در عین حال ناخودآگاهانه برای برون ریزی تنشهاست او معتقد است كه بین رؤیاها و شوخ طبعی تشابهات فراوانی وجود دارد و در هر دو مورد فرد به طور ناخودآگاه و به شیوه یی نمادین نسبت به ارضای تمایلات واپس زده شده و كنش زای خویش مبادرت می ورزد.
نظریه ناهماهنگی و تباین
بر اساس نظریه نا هماهنگی که نظریه ای شناخت گرا است. موقعی چیزی خنده دار است که با انتظارات فرد ناهمخوان بوده و موجب تلاش های مکرر او برای درک این ناهمخوانی شود. از طرفداران این نظریه نیز می توان به جرارد، شوپنهاور، برگسون، منون و ویلمان اشاره کرد. پیروان این نظریه معتقدند شوخ طبعی از كنار هم گذاشتن دو یا چند مفهوم ظاهراً نامرتبط كه در ذهن شوخ طبعی كننده با یكدیگر مقایسه و در كنار هم گذاشته می شوند، به دست می آید. روان شناسان طرفدار این نظریه معتقدند كه دریافت مشابهت یا تفاوت بین امور، عامل شوخ طبعی است و از آن جا كه شوخ طبعی معمولاً سبب تبدیل بحثی منطقی به بحثی نامربوط و بیهوده می شود لذا خنده آور می شود. به خوبی مشخص است كه این نظر با نظرات شناختی نوین در روان شناسی مطابقت هایی دارد. راسكین (1985) معتقد است از نظر پیروان این نظریه در موقعیت های فشارزا، شوخ طبعی، پهنه دیدگاه فرد را به سوی حل هر چه مؤثرتر مشكلات و سازگاری بیشتر با محیط و فشارها گسترش می دهد. طبق این دیدگاه، شوخ طبعی در موقعیتهای فشارزا موجب افزایش احساس تسلط، عزت نفس و اعتماد به خود می شود. ساراسون و ساراسون (1987) نیز بر این باورند كه شوخ طبعی می تواند به عنوان روشی جهت كسب آرامش روانی در شرایط تشنج زا و پر دردسر به كار رود. در سالیان اخیر نظریه های دیگری از سوی روان شناسان درباره شوخ طبعی ارائه شده كه از آن جمله می توان به نظریه راسكین (1985) اشاره كرد. نظریه راسكین مبتنی بر معنی شناسی است نظریه راسكین توجهی به موضوع یا علل خنده ندارد بلكه به این مسئله می پردازد كه چگونه یك مطلب، رفتار یا مسئله شوخی تلقی می گردد.
تئوری های متعددی درباره شوخ طبعی وجود دارد و در جستجو برای سر نخ هایی كه رشد خلاقیت را ارتقا می بخشد می توانیم از همه آنها استفاده كنیم. تئوری برتری بر آن است كه ریشه های شوخ طبعی در پیروزی بر دیگران است. تئوری عدم تجانس تأكید دارد كه شوخ طبعی ناشی از ساختن جفت های بی اربتاط و نامتناسب ایده ها یا وضعیت هایی است كه از آداب معمول ناشی می شوند.
نظریه الوهیت یا ربوبیت
بر اساس این نظریه شوخی توانایی است که باعث رها شدن فرد از آشفتگی، افزایش وحدت و اتحاد فرد با دیگران از طریق با هم خندیدن، برملا کردن حقیقت بی شائبه یک موقعیت و تغییر روح و روان فرد می شود. بنابراین در این نظریه شوخی به عنوان هدیه یا موقعیتی از جانب خداوند برای انسان می باشد.
واكنش های شوخ طبعی
نگاهی به ادبیات نظری و پژوهشی شوخ طبعی با توجه به زمینه های حمایت كننده روان – فیزیولوژیک شوخ طبعی،بیانگر آن است که این پدیده در سلامت روانی و جسمی به عنوان تسهیل کننده و تعدیل کننده عمل می نماید. به اعتقاد آلپورت فرد نورتیكی كه یاد می گیرد به خود بخندد، ممكن است به كنترل خود توانا شده و به این ترتیب معالجه شود. از بررسیهای جالب توجه و حمایت كننده در رابطه با نقش شوخ طبعی – به ویژه در رابطه با بیماریهای جسمی- نوشته فرهان كاسنیز (1979) است. او معتقد بود كه با خنده و شوخ طبعی و نیز با استفاده از ویتامین های خاصی رهایی از یك بیماری عفونی جدی ممكن است. وی بر این باور است كه در اثر 10 دقیقه خنده با صدای بلند بیمار می تواند خوابی راحت، بدون دردی به مدت 2 ساعت داشته باشد براساس این نظریه ها عده ای از نویسندگان تصور كرده اند كه خنده ممكن است اثری مشابه اثر آندروفینها یا سایر مواد آندروژنی مغز داشته باشد. دیكسون (1980) و مارتین ولفكورت (1983) معتقدند كه شوخ طبعی به عنوان راهبرد و مقابله ای جهت سازگاری با استرس به كار می رود. محققان معتقدند در افرادی كه كمتر شوخ طبعی می كنند همبستگی بالایی میان آشفتگی و پریشان های خلق و حوادث منفی زندگی وجود دارد. در تحقیقات این پژوهشگران و نیز سایر پژوهشهای انجام یافته، بر نقش شوخ طبعی به مثابه نوعی راهبرد مؤثر سازگاری و انطباق با شرایط دشوار، تأكید شده است. به بیانی دیگر شوخ طبعی به مثابه تعدیل كننده و تسكین دهندة پاسخ های هیجانی منفی هم چون اضطراب یا افسردگی در نظر گرفته شده است. تحقیقات اخیر ضمن تأكید بر نقش شوخ طبعی در تعدیل كردن فشارهای روانی مدعی هستند كه نقش آن در سوی دیگر پیوستار هیجانات نادیده گرفته شده است. تحقیقی نشان داده است كه شوخ طبعی در غنی سازی و پر محتوا كردن تجارب زندگی و در نتیجه در افزایش بهبود كیفیت زندگی به گونه ای مثبت نقش دارد. پژوهشهایی كه بر این جنبه از نقش شوخ طبعی تأكید دارند معتقدند شوخ طبعی در بهبود كیفیت زندگی مشاركت دارد. مثلاً لفكورت و مارتین (1986) نشان داده اند كه شوخ طبعی به خودپنداره مثبت تر از خود منجر می گردد. یك مطالعه اخیر دیگر نیز مؤید آن است كه داشتن نمرات بالاتر در سنجش های مربوط به شوخ طبعی با سطوح بالاتر عزت نفس، خود رتبه بندی مثبت تر (برحسب قابلیت اجتماعی بودن) و همگرایی بیشتر بین خودپنداره آرمانی و خودپنداره واقعی همراه است.
سبک های شوخ طبعی
همزمان با گسترش جنبش روان شناسی مثبت نگر، روی آورد سنجش کنش وریهای مثبت، تجربه های مثبت و نیرومندیهای سازش یافته انسانی مانند: رضایتمندی از زندگی، خوش بینی، شادکامی، ایمان، شوخ طبعی و غیره، به طور فزاینده ای در حال گسترش است. شوخ طبعی از جمله سازه هایی است که اکنون توجه به ویژه برخی از روانشناسان را به خود معطوف داشته است. شوخی فعالیت جهان شمول و به طور کلی مثبتی است که افراد متعلق به بافت های اجتماعی و فرهنگی متفاوت در سراسر جهان آن را تجربه می کنند. این اصطلاح به کیفیتی از عمل، گفتار و نوشتار اشاره دارد که موجب سرگرمی و تفریح می شود.حس شوخ طبعی، رگه شخصیتی پایدار و متغیر مهم تفاوتهای فردی است که در انواع رفتارها، تجربه ها، عاطفه ها، بازخوردها و تواناییهای مرتبط با سرگرمی، خندیدن، خنداندن و مانند آن متجلی می شود. حس شوخ طبعی تک بعدی نیست بلکه سازه ای چند وجهی است که در یک نگاه جامع، طبقه ای از رگه های مرتبط با یکدیگر را در بر می گیرد و ممکن است به شکل های متفاوت همچون توانایی شناختی، پاسخ زیبایی شناختی، راهبرد مقابله ای یا مکانیزم دفاعی مفهوم سازی شود. در دو دهه گذشته روان شناسان سعی کرده اند رابطه بین حس شوخ طبعی و جنبه های مختلف سلامت جسمانی، روانی- اجتماعی و بهزیستی را بررسی کنند. مارتین(1998) و مارتین (2001) با نگاه عمیق به تحقیقاتی که رابطه بین حس شوخ طبعی و ابعاد مرتبط با سلامت جسمانی و بهزیستی را مورد بررسی قرار داده بودند به این نتیجه دست یافتند که مقیاسهای مختلف موجود مقدار بسیار کمی از واریانس سلامت روانی را تبیین می کنند و یافته ها در زمینه رابطه بین شوخ طبعی و سلامت جسمانی بسیار ناهمخوان و کمتر تکرار پذیرند. مارتین (2003، 2007) معتقد است علت شاید این باشد که این مقیاس ها کنش وری های بالقوه سازش یافته و بالقوه سازش نایافته شوخ طبعی را مورد توجه قرار نمی دهند و از هم متمایز نمی کنند. مارتین و همکاران (2003) با مرور ادبیات نظری، بالینی و تجربی در مورد رابطه بین شوخ طبعی و کنش وریهای متعددی را که موجب بهبود بهزیستی می شوند از شوخ طبعی غیرسودمند و سازش نایافته متمایز کردند. این پژوهشگران یک مدل 2 ×2 از کنش وریهای شوخ طبعی را بر مبنای عناصر مطرح شده در ادبیات شوخ طبعی مطرح کردند. بر طبق این مدل چهار سبک شوخ طبعی وجود دارد که دو سبک آن سالم یا سازش یافته (شوخ طبعی پیوندجویانه و خودارزنده سازانه) و دو سبک دیگر ناسالم یا سازش نایافته (شوخ طبعی پرخاشگرایانه و خودتحقیرگرایانه) هستند.
سبک شوخی پیوند جویانه: افرادی که از این سبک شوخ طبعی استفاده می کنند گرایش دارند لطیفه یا چیزهای خنده دار تعریف کنند، سعی می کنند با بذله گویی فی البداهه دیگران را سرگرم و به سمت خود جذب کنند و از این طریق، با کاهش تنش های بین شخصی، برقراری و تداوم رابطه را تسهیل کنند. این افراد برای این که دیگران را بخندانند و سرگرم کنند به احتمال قوی به خودشان حمله می کنند و چیزهای خنده دار درباره خود می گویند اما به حدی پیش می روند که به حس پذیرش و مقبولیت آنان لطمه ای وارد نشود. این نوع شوخ طبعی در اصل غیر خصمانه است و به نحوی مورد استفاده قرار می گیرد که پیوستگی و جاذبه بین شخصی را ارتقا دهد.
سبک شوخی خودارزنده سازانه: افرادی که از این سبک شوخ طبعی استفاده می کنند نگاه کلی و خاصی به زندگی دارند، ناهمخوانیهای زندگی برای آنها متحیرکننده و سرگرم کننده است و در مواجهه با تنیدگیها و ناملایمتهای زندگی از یک بازخورد شوخ طبعانه سود می جویند. این سبک شوخ طبعی به مفهوم نظم جویی هیجانی و مکانیزم مقابله بسیار نزدیک است. در مقایسه با شوخ طبعی پیوند جویانه به کارگیری این سبک بیشتر جنبه درون روانی دارد تا اینکه بر روابط بین شخصی تمرکز داشته باشد.
سبک شوخ طبعی پرخاشگرایانه: این سبک شوخی متمرکز بر دیگران است و با استفاده از سخنهای طعنه آمیز، ریشخند، تحقیر و سربه سر گذاشتن و دست انداختن دیگران یا به عبارت دیگر شوخی توهین آمیز صورت می پذیرد. همچنین شامل استفاده از شوخی برای اداره و دستکاری افراد دیگر است. محتوای ضمنی این شوخیها تهدید آمیز است اما در واقع شوخی بدون در نظر گرفتن تنیدگی ایجاد شده در دیگران مطرح می شود.
سبک شوخ طبعی خودتحقیرگرایانه: افرادی که از این شوخ طبعی استفاده می کنند سعی دارند با هزینه کردن از خود و بیان عبارت های خنده دار در مورد کاستیها و عیب های خود، با خودشیرینی، دیگران را به سمت خود جذب کنند و مورد پذیرش و تایید آنها قرار بگیرند. این افراد با استفاده از شوخی، احساسهای منفی شان را پنهان (انکار دفاعی) و از درگیری ساختاری با مشکلات اجتناب می کنند و اگرچه ممکن است به عنوان افرادی بذله گو و طنزپرداز دیده شوند اما در زیربنای استفاده از این سبک شوخ طبعی عناصر نیرومندی از احتجاج هیجانی، اجتناب و حرمت خود پایین نهفته است.
پژوهش های متعدد نشان داده اند که سبک های شوخ طبعی سالم و مثبت (پیوند جویانه و خودارزنده) به طورکلی به مقیاسهایی که سلامت روان شناختی و بهزیستی را اندازه گیری می کنند مانند: حرمت خود، عاطفه مثبت، خوشبینی، حمایت اجتماعی، صمیمیت، رضایتمندی از زندگی، هوش هیجانی و صلاحیت بین شخصی رابطه مثبت و با افسردگی، اضطراب، حساسیت بین شخصی، عاطفه منفی، هراس، وسواس، پرخاشگری، تنهایی، کمرویی، فرسودگی شغلی و دلبستگی اجتنابی رابطه منفی دارند. سبک های شوخ طبعی ناسالم و منفی (پرخاشگرایانه و خودتحقیرگرایانه) با استیصال و نارساکنش وری روان شناختی مانند اضطراب، پرخاشگری، خصومت، تنهایی، فرسودگی شغلی رابطه مثبت و با حرمت خود، حمایت اجتماعی، عاطفه مثبت، سلامت روان شناختی و رضایتمندی از زندگی رابطه منفی دارند. همچنین در این پژوهش ها مشخص شده که مردان در مقایسه با زنان از سبک های شوخ طبعی ناسالم بیشتر استفاده می کنند.
شوخ طبعی و سیستم ایمنی بدن
به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران و روانشناسانی که در مورد شوخ طبعی به مطالعات گسترده ای دست زده اند، شوخ طبعی ارگانهای ایمنی بدن را در مواجهه و مقابله با عوامل آسیب زا تقویت می نماید. در واقع آن ها معتقدند که شوخ طبعی در تعامل با سیستم ایمنی به عنوان تعدیل کننده عمل می نماید. به اعتقاد كاسنیز (1979) شوخ طبعی و خنده می تواند حتی درمانی مناسب برای بیماریهای عفونی باشد. لابوت و همكاران (1990) در تحقیقی آزمایشگاهی به بررسی نقش شوخ طبعی و خنده و تأثیر آن بر وضعیت ایمونوگلوبین بدن پرداخته اند. نتایج نشان داد صرف نظر از میزان خنده ابراز شده، حركات خنده آور شوخ طبعی گونه، سیستم ایمنی بدن را بهبود می بخشد.
نقش درمانی شوخ طبعی
نقش درمانی شوخ طبعی از دیرباز مورد توجه بوده است. همان گونه كه ذكر شده، پزشكان باستان شوخ طبعی را نتیجة تعادل اخلاط بدن دانسته اند و نیز آن گونه كه كوسنیز (1979) نشان داده است، در درمان بیماریهای خاصی می توان از شوخ طبعی استفاده های كارآمد كرد. پژوهشگران معتقدند برای بیماران افسرده، شوخ طبعی نوعی روش مناسب و موفق جهت بازیابی حالت تعادل خلق است. آلپورت (1950) و فروید (1916 نیز بر كنش های درمانی شوخ طبعی تأكید كرده اند و ساراسون (1987) شوخ طبعی را در مواردی بهترین دارو می دانند. بسیاری از روان درمانگران بر نقش درمانی شوخ طبعی تأكید كرده اند. لوین (1977) به دو هدف عمده شوخ طبعی در روان درمانی اشاره كرده است: 1) از آن جا كه شوخ طبعی موجب لذت و سرور می شود لذا به مثابه یك شیوة درمانی، طریق قابل پذیرش جهت لذت بردن در بسیاری از امور ناگوار است. 2) شوخ طبعی ممكن است موجب ارتباط بین فرد و افرادی شود كه بیمار از آنها ناراحتی و نگرانی دارد. اسپر (1990) نشان داده است كه شوخ طبعی یك شیوة درمانی بسیار مؤثر در مراقبت از آشفتگیهای روانی، دوران سالخوردگی و كهولت است. او در این باره اعتقاد دارد كه افراد سالخورده نسبت به سایر افراد به مراتب بیشتر از مزایای درمانی و مراقبتی شوخ طبعی بهره مند می شوند.
تبیین روان شناختی از تأثیر شوخ طبعی در مقابله با استرس
گفته شد كه عمده ترین نقش شوخ طبعی از نظر روان شناسان تأثیر آن در مواجهه، مقابله و سازگاری با استرس است. علی رغم این اعتقاد كه شوخ طبعی كنش تعدیلی در برخورد با استرس دارد، با این حال كمتر توصیف و تبیینی پیرامون نحوه این فرایند وجود دارد. ادامه این نوشتار، تبیینی روان شناختی از اثر تعدیل گر واسطه ای شوخ طبعی را ارائه می دهد، كه براساس فرمول بندیهای مدلهای شناختی استرس و به ویژه مدل تعاملی استرس تدوین شده است.
مدل تعاملی استرس
لازاروس (1966) در فرمول بندی مدل مشهور خویش از استرس، بر این باور است كه رابطه بین فرد و عامل استرس زا و محیط ارتباطی پویاست و محرك فشارزا تنها زمانی استرس آور است كه شخص آن را چنین ارزیابی كند. بدین ترتیب در این دیدگاه هیچ محرك محیطی ذاتاً استرس آور نیست، مگر این كه فرد آن را در مقابله با توانائی های خود، چنین ارزیابی كند. براساس نظرات لازاروس، ارزیابی و مقابله دو ركن عمده در فرایند استرس محیط و فردند. این ارزیابی، فرآیند شناختی است كه در مراحل اولیه و ثانویه صورت می گیرد. ارزیابی اولیه در این برخورد با عامل استرس زا صورت می گیرد و فرد محرك را برحسب شدت، میزان و نوع استرس زایی آن مورد ارزیابی قرار می دهد آن را عاملی آسیب زا، تهدید كننده یا هماورد جویانه (چالش گرانه) ارزیابی و ادراك می كند. بدیهی است محركی كه چالش گر و هماوردجو ارزیابی شود، كمتر استرس زاست تا عاملی كه آسیب زا و تهدید كننده ارزیابی می شود. ارزیابی ثانویه، در واقع نوعی (خودارزیابی) است و در آن فرد براساس ارزیابی اولیه به برآورد بررسی توانایی های خود جهت مقابله با عامل استرس زا می پردازد به این ترتیب فرایند ارزیابی شناختی به مثابه تعدیل كنندة استرس است.فرایند مقابله به عنوان دومین ركن در نظریه لازاروس، به تلاش ها، راهبردها، رفتارها و شیوه هایی اطلاق می گردد كه فرد به منظور كسب مهارت و تسلط بر محیط و كاهش یا تحمل مشكلات و تبعات پدید آمده توسط محرك استرس زا به كار می برد. راهبردهای مقابله اساساً یا مشكل مدار یا هیجان مدارند كه انتخاب نوع آن بستگی به عوامل و شرایطی است كه بحث پیرامون آنها از حوصله این مقاله بیرون است. نكته جالب توجه در این فرمول بندی آن است كه عوامل شخصیتی و موقعیتی ویژه ای می توانند هم بر مرحله ارزیابی و هم بر فرایند مقابله تأثیر گذارند و باعث تعدیل یا تشدید اثر استرس شوند. تری (1991) از جمله به نگرشها و اعتقادات افراد، باور فرد به قابل كنترل بودن موقعیت و محرك استرس زا، عزت نفس شخص، اهمیت حادثه و محرك استرس زا، حمایتهای اجتماعی و میزان فاصله هیجانی و عاطفه ایی كه فرد می تواند از محرك فشارزا و موقعیت بگیرد، اشاره می كند. محققان نشان داده اند كه شوخ طبعی به مثابه راهبردی جهت سازگاری و مقابله با عوامل فشارزاست. تحقیقات اخیر مبین این نكته اند كه سازوكار اساسی نقش تعدیل كننده شوخ طبعی، فرایندهای شناختی ظریفی است كه افراد در برخورد با استرس به كار می برند. محققان اخیر معتقدند كه در شوخ طبعی فرایندهای شناختی خاصی دست اندركارند كه مربوط به ارزیابی از عوامل استرس زایند. دیكسون و همكاران (1988) اعتقاد دارند افراد بذله گو و شوخ طبع با ایجاد دیدگاه ها و نظرگاه های شناختی بدیل و چاره ساز، بهتر قادرند از حادثه بالقوه استرس زا فاصله هیجانی بگیرند. این دیدگاه های شناختی بدیل موجب می شود تا حادثه از سوی افراد شوخ طبعj كمتر تهدیدآمیز، یا مخرب ارزیابی شود. كیوپر و همكاران (1992) معتقدند كه به این ترتیب فرایندهای شناختی شوخ طبعی با موضوع ارزیابی و خودارزیابی همراهند، لذا نتیجه می گیرند كه شوخ طبعی بیشتر با ارزیابیهای شناختی مثبت تری از حوادث بالقوه استرس زا همراه است.آنها هم چنین دریافتند كه افراد شوخ طبع و بذله گو نسبت به افراد كمتر شوخ طبعی گو مردودی در یك امتحان تحصیلی را كمتر تهدید آمیز و منفی (بلكه بیشتر نوعی چالش و هماوردی مثبت) ارزیابی كرده بودند.
علاوه بر نقش شوخ طبعی در فرایندهای ارزیابی شناختی، مطالعات دیگر بر نقش مقابله یی شوخ طبعی تأكید كرده اند در حقیقت در این مطالعات، شوخ طبعی به سان راهبردی مقابله یی بررسی شده است. وارنر (1991) در مطالعه یی روی دانشجویان پرستاری دریافت این افراد كه در یك بخش روانپزشكی مشغول به آموزش بودند، با مواجهه و برخورد با شرایط، رفتار تازه و افكار تازه و عجیب و غریب، دچار اضطراب، ترس و بیم و تنش درباره خود و نیز سلامتی خود شده بودند. نتیجه تحقیق وارنر (1991) بیانگر آن است كه این دانشجویان به منظور تعدیل روابط محیطی – شخصیتی استرس آور و كسب بازده های مثبت در آن شرایط، ضمن ارزیابیهای شخصیتی از موقعیت، شوخ طبعی را به عنوان یك شكل از سازگاری مورد استفاده قرار داده بودند.
به عنوان نتیجه گیری از این بحث باید اذعان داشت شوخ طبعی یكی از ویژگی های شخصیتی آدمی است كه از دیرباز از سوی فلاسفه، اندیشمندان و متفكران مورد توجه قرار گرفته است. روان شناسان نیز به بررسی حیطه های گوناگون شوخ طبعی علاقه مند بوده اند و آن را از دیدگاه های متفاوت مورد بحث قرار داده اند. در این رابطه رویكردهای نظری اهانت، تخلیه و آسودگی، ناهماهنگی و تباین و نظریه راسكین از آن جمله اند. اخیراً تلاش هایی به عمل آمده تا سایر جوانب شوخ طبعی نیز مورد بررسی قرار گیرد و در این باره به كنش های شوخ طبعی صرفنظر از جنبه های نظری آن، عنایت شده است. به طور كلی شوخ طبعی دارای كاركردهای جسمانی و روان شناختی ویژه ای است. شوخ طبعی می تواند سیستم ایمنی افراد را در برابر عوامل آسیب زا تقویت كند. هم چنین كنش های روان شناختی شوخ طبعی در برخورد با استرس به نوعی با كنش های جسمی مربوط است و با توجه به تأثیر استرس بر سیستم های ایمنی بدنی، كاركردهای سازگاری شوخ طبعی جایز اهمیت است. در زمینه های تعلیم و تربیت، روان درمانی و نیز ایجاد نوعی نگرش مثبت به زندگی كه موجب بهبود در كیفیت زندگی می شود نیز بر نقش شوخ طبعی تأكید شده است. تبیین های چندی از شوخ طبعی به عمل آمده است كه از جمله می توان به تبیین شناختی از شوخ طبعی به مثابه یك راهبرد مقابله ای در سازگاری با استرس اشاره كرد. با توجه به آن چه بیان شد، درك شوخ طبعی به عنوان عاملی در كیفیت بهتر و مؤثرتر زندگی و نیز درمان مشكلات روانی، انكارناپذیر است. بنابراین می توان با ساراسون و ساراسون (1987) هم رأی شد كه خنده می تواند در برخی موارد بهترین دارو باشد.
سلام میشه آدرس این منابع را هم قرار دهید یا برای من ارسال فرمایید
سلام وقت شما بخیر، این مقاله از منابع مختلفی جمع آوری و گردآوری شده و منابع لابه لای متن نوشته شده
کجا نوشته شده من ندیدم اصلا
در پرانتز هر جمله ای که منبع داشته ذکر شده دوست عزیز
اقا لینک مطلبو من پیدا نکردم.میشه راهنماییم کنید؟
میشه لطفا منابعو معرفی کنید من هرچی دنبال گشتم پیدا نکردم
البته میشه شوخی رو از نظر روانشناسی اگزیستانسیالیسم هم بررسی کرد که احتمالا به این جواب برسیم که شوخی یک سازوکار دفاعی و شاید غیر اصیل برای فرار از ترسهای وجودی مثل تنهایی(شوخی پیوند جویانه و خود تحقیرگرایانه)، ترس از مرگ و پوچی(خود ارزنده سازی) دانست. البته نظر شخصی هست و باید مطالعه انجام بشه روش
خوشحال میشم نظرتون رو در این باره بفرمایید🙏🙏
سلام لطفا منابع مطالب در مورد شوخ طبعی رو ذکر بفرمایید. سپاس