ارتباط خلاقیت و بازی
بین فرایند خلاق و بازی ارتباط ها و همپوشی های بسیاری وجود دارد. بازی و خلاقیت ویژگی های مشترکی دارند. در حقیقت بازی غالبا بخشی از فرایند خلاق است. تخیل و خلاقیت در بازی عمیقا ریشه دارند. و روحیه بازی کردن در طول دوران زندگی به عنوان بخش خلاق وجود ما، در ما باقی می ماند. بازی انعطاف پذیری و مهارت های حل مسئله را که برای خلاق بودن لازم است را تقویت می کند. با جعبه ابزار ذهنی برای ادامه این مقاله همراه باشید.
هنرمندان می گویند که برای کشف ترکیبات تازه و خلاق با مواد بازی می کنند. اگر ما به عنوان بزرگسالان همچنان روحیه بازی کردن را در خود حفظ کنیم، یعنی آگاهانه ویژگی های بازی را به کار ببریم، قادر خواهیم بود، از طریق تمام حواس خود اطلاعات را بدست آوریم و محدود به اطلاعات دست دوم و نتایج از قبل تعیین شده نباشیم. روحیه بازی کردن به تخیل پروبال می دهد.
مقاله مرتبط: خلاقیت چیست؟
همه بازی ها قوه تصور را به فعالیت وانمی دارد. هر بازی به تنهایی اهمیت ندارد. آن بازی ای ارزشمند است که تصورهای گوناگون را به جنبش واداشته و تصاویر جدید ایجاد کند و فرد را در جو خلاقیت قرار دهد. در زیر به نمونه هایی از بازی خلاق اشاره می کنیم:
1- طرح سوالات خلاق (که طبیعتا پاسخ های خلاقانه را نیز به دنبال دارد).
2- استفاده از تداعی. مثال: لغات، عبارات و تصاویری که به جای واژه مسخره به ذهنتان می آید مطرح کنید.
3- بازی شطرنج، به شرطی که بنای بازی برحرگت های خلاق و جسورانه استوار باشد. بازی به صورت کتابی ارزش ندارد
4- استفاده از شعرهای نیمه تمام
5- استفاده از تصاویر نیمه تمام
6- استفاده از داستان های نیمه تمام
7- طرح معماهای ریاضی، هندسی
بازی و خلاقیت در کودکان
خلاقیت زیباترین و شگفت انگیزترین خصیصه انسان است. غنا و پویایی و بقای هرفرهنگ و تمدنی به خلاقیت مردمان آن بستگی دارد و این واقعیت را تاریخ بارها به اثبات رسانده است. از طرف دیگر هم، همان طور که میدانیم دوران کودکی از نقش حساس وتعیین کننده برخوردار است. توجه به این دوران تا آن جا است که اولاً کودکی خصوصا سنین آغاز آن از جانب روان شناسان و صاحب نظران تعلیم و تربیت غالبا به عنوان برجستهترین مرحله در تکوین شخصیت انسان شناخته شده است. ثانیا وجود تعارضات، اختلالات و نابسامانیهای روانی در این سنین را از عوامل اساسی در سراسر زندگی دانستهاند.
دسته بندی مرتبط: ابزارهای خلاقیت
پژوهشهای روان شناسی و تعلیم و تربیتی و نیز تجارب گرانبهای کودکستانها نشان میدهند که آغاز رشد آفرینندگی در کودکان در سنین آمادگی و پیش از دبستان است. در این سنین رابطه جدیدی میان تفکر و عمل وی پدیدار میگردد و تلاش کودک برای شناخت عجایب و شگفتیهای محیط پیرامونش جدیتر میشود این فراگیری و شناخت عمدتاً” از طریق تجربه عملی صورت میپذیرد. این تجربه عملی یا بازی یکی از اعمال روزمره زندگی هر کودک است و کوششی است که به تمام وجود او بستگی دارد. بدون تردید میتوان گفت که بازی بهترین شکل فعالیت طبیعی هر کودک محسوب میگردد و مناسبترین راه برای بروز و رشد استعداد او به شمار میرود. در جریان بازی است که نیروهای ذهنی و جسمی کودک، یعنی: دقت، تخیل، نظم و ترتیب، چالاکی و غیره رشد مییابند و علاوه بر اینها برای کدک، محرک و انگیزهای میشود در جهت کسب تجارب اجتماعی. با توجه به مقدمه فوق میتوان گفت که: به طور کلی بازی به معنی دقیق کلمه شامل فعالیت هائی میشود که عاری از هدف خارجی بوده اختیاری، دلپذیر و فاقد سازمان باشد.
بازی متأثر از عوامل بسیار زیادی است که هر کدام از این عوامل به نوبه خود نوع و چگونگی بازی کودکان و نوع سایلی که کودکان برای بازی انتخاب میکنند و یا برای آنان در نظر گرفته میشود را تعیین میکنند. که پارهای از این عوامل عبارتاند از:
سن و رشد کودک: امروزه ما به گزارشات و مقالات بی شماری بر میخوریم که توضیح میدهند کدام اسباب بازی عملاً” با کدام ماه از رشد و تکامل کودک متناسب است.
محیط زندگی: در این رابطه شرایط آب و هوایی، محیط روستائی و شهری، آب و هوای گرم و سرد و غیره هر کدام بازیهای خاص خود را ایجاب میکنند.
ظرفیت کودک: توانائیهای کودکان نیز از جمله عوامل تعین کننده در بازیها میباشند.
وضعیت اقتصادی: بازی و وسایل آن در جوامع محروم و غنی ثروتمند از تفاوتهای فاحشی بر خوردارند.
فرهنگ: در بسیاری از موارد فرهنگ تعیین کننده بازیهای خاص میباشد در اغلب موارد این فرهنگ است که تعیین میکند دختران باید چه بازیها و پسران باید به چه بازیهایی بپردازند.
جنسیت: در بسیاری از موارد جنسیت خود عامل تعیین کننده ومشخص کننده بازی به شمار میرود.
در جریان بازی است که نیروهای ذهنی و جسمی کودک یعنی دقت، حافظه، تخیل، نظم و ترتیب، چالاکی و … رشد مییابند. بازی نقش مهمی را در رشد کودک ایفا، میکند. علاوه بر این انسان به عنوان موجودی اجتماعی، نیاز دارد که به گروهی تعلق داشته باشد و خود را بخشی از آن بداند. بازی در این رابطه وظایف متعددی در سطوح مختلف رشد به عهده میگیرد که در ارضاء روابط با رشد شناختی باعث افزایش مهارتها در برنامه ریزی، توانایی حل مشکلات، مهارت در وضعیت تحصیلی و دست یافتن به دوراندیشی و غیره میگردد.
دسته بندی مرتبط: روانشناسی کودک
کودک از راه بازی میتواند به استعدادها، توانائیها، خواستها ضعفها و نکات مثبت و منفی خود پی ببرد و لذا با شناخت ویژگیهای خود ساخت شخصیتی خود را تحکیم بخشد . و لیکن با توجه به اهمیت و محور بحث در رابطه با تأثیر بازی در پرورش خلاقیت کودکان در صدد هستیم تا به تأثیر یکی از انواع بازی در پرورش خلاقیت کودکان بپردازیم. در میان اقسام بازی، بازیهایی که آفریده خود کودکان است و ما آنها را بازیهای ابتکاری یا موضوع دار و نقش دار مینامیم اهمیت ویژهای دارند. در این بازیها خردسالان آنچه را که در محیط زندگی خود از فعالیت بزرگسالان میبینند، تقلید میکنند. بازیهای ابتکاری به شخصیت کودک شکل میبخشد و از این رو وسیله پردازشی در تربیت او محسوب میشود.
رفتار و حرکات کودکان در بازی همیشه دقیق است، احساسات و تاثیرشان حقیقی و صادقانه است. به عنوان نمونه کودک میداند که عروسک یک نوع بازیچه است با وجود این مانند موجودی جاندار دوستش دارد. هنگامی که او در بازی نقش بزرگسالان را ایفاء میکند، این تنها یک تقلید ساده نیست، ابتکار و خلاقیت نیز در آن دیده میشود. کودک از تجربیات شخصی خود نیز بهره میگیرد. ابتکار و خلاقیت کودکان در آفرینش موضوع بازی و در تجسس وسایل جهت عملی ساختن آنها ظاهر میگردد. با کمک بازیهای ابتکاری میتوان مسائل مهم تربیتی را حل کرد. نقشی که کودک در بازیهای ابتکاری برای خود انتخاب میکند انعکاسی است از خواستهها و آرزوهای کودک. فعالیت فکری کودک ضمن بازی ابتکاری همه جوانب شخصیت کودک در اتحاد و همکاری با همبازیها شکل میگیرد. ضمناً” میتوان خلاقیت و فعالیت فردی کودک را در بازیهای جمعی که به طرز صحیحی تشکل یافته باشد تکامل بخشید. بدین ترتیب بازیهای ابتکاری چون وسیلهای پر اهمیت در رشد همه جانبه کودکان با دیگر انواع فعالیتهای آنان مربوط است و این خود ارزش والای بازیهای ابتکاری را در روند تربیتی کودک نشان میدهد.
کودک ضمن ایفای نقش، خصوصیت شخصی خود را نیز ظاهر میسازد. بنابر این بازیهای ابتکاری نقش مهمی در فعالیت ثمربخش و خلاقانه کودک ایفاء میکند و اما مهمترین نکتهای که در این رابطه وجود دارد و باید به آن اشاره شود این است که مربی نباید موضوع بازی را به کودکان تحمیل کند. او در این صورت حس ابتکار و نیروی تخیل و استقلال را از آنها سلب میکند. مربیان تعلیم و تربیت متذکر شدهاند که بازی فعالیت مستقلانه کودکان و آفریده خود آنان است و بسیار مهم است که بازیها قالبی نباشد و راه را برای بروز ابتکار کودکان یگشایند. مهم آن است که بازی ساخته و پرداخته فکر خودشان باشد. فضای بازی هم باید به گونهای باشد که رغبت و تخیل و تفکر را برای کودک فراهم آورد. در حقیقت کودک باید به سوی بازیهای برانگیزنده سوق داده شود.