از زمان کودکی، به ما آموزش داده می شود که مردم را ببخشیم، زیرا این «کار درستی است». با این حال، چرا برای ما چنین کاری سخت است؟ گاهی اوقات، درست است که سخت است. ما انتظار نداریم که در طول زمان ساده تر شود، اما می خواهیم بینش هایی را ارائه دهیم که ممکن است به چیزی که می توانست از دست برود، کمک کند.
انواع بخشش
از نظر پروفسور وورسینگتون، استاد دانشگاه ویرجینیا، دو نوع بخشش (انواع بخشش) وجود دارد:
بخشش نوع اول
با فراموش کردن افکار خشم آلود نسبت به فرد مورد نظر است. مثلاً شما به خود میگویید که من نمیخواهم انتقام بگیرم، اصلاً میخواهم به طور کامل آن فرد را فراموش کنم. که البته این نوع بخشش خیلی مطلوب نیست، چون شما در وجودتان هنوز اندکی خشم دارید.
بخشش نوع دوم
عوض کردن احساس است، شما تنفر را فراموش نمیکنید، بلکه آن را با محبت عوض میکنید. از نظر پروفسور این نوع بخشش به سلامت شما کمک زیادی میکند، فکر شما را کاملاٌ باز میکند و به شما قدرت میدهد.
در قدم اول گفته میشود که ابراز خشم به دیگرانی که دچار اشتباه شدهاند، احساس شرم ما را درباره آن قسمت از ماجرا که تقصیر ما بوده است را پوشش میدهد. با نبخشیدن فرد مقصر ما کنترل و قدرت خودمان را در موضع مربوطه نشان میدهیم. خشمگین بودن و حس انتقام جویی به ما اقتدار و احساس کنترل بر مواضع را میدهد. در ادامه دلایلی که باعث می شود بخشیدن دیگران سخت باشد آورده شده است.
بلد نیستیم که ببخشیم
بخشیدن در تئوری به نظر خوشآیند میآید اما بسیاری از ما بخشیدن را نیاموخته و بلد نیستیم. برای همه ما قرار گرفتن در این موقعیت بسیار سخت است. چطور ببخشیم؟!
اتفاقات بد همیشه برای همه آدمها رخ میدهند و بعضی وقتها اتفاقات بد به نظر غیر قابل بخشش میرسند و آدمها حق خودشان میدانند که انتقام اتفاقی را که برایشان افتاده را از مقصر ماجرا بگیرند، اما در اینجا در واقع شما هستید که باید بر خشم و عصبانیتتان غلبه کنید و ببخشید، چرا که شما در واقع خودتان را میبخشید نه مقصر را.
خشم بیش از حد که باعث عدم کنترل خود می شود.
وقتی عصبانی هستید، احساسات می تواند بسیار قوی باشند که بخشش آخرین چیزی است که از ذهن شما خواهد گذاشت. اما بعضی اوقات، نه همیشه، ما انتخاب می کنیم که در مورد وضعیتی عصبانی باشیم، زیرا به نظر ما درست است. در نتیجه، خشم به عنوان احساس قدرت اشتباه مورد استفاده قرار می گیرد برای توجیه اینکه مستقیما به مسائل رسیدگی نمی کنیم. بخشش از یک نقطه درک می آید. هنگامی که روی بهانه ها پافشاری می کنیم تا خود را عادل نشان دهیم، درک ما متوقف می شود و و تنها اجازه می دهد چیزی راکه می خواهیم، ببینیم.
به ما آموخته شده که اگر ببخشیم در موقعیت ضعف قرار میگیریم.
بسیاری از ما در خانواده هایی بزرگ شدهایم که به ما آموختهاند برای مراقبت از خودمان عصبانی شویم. اگر ببخشید به نظر ضعیف میآیید. اگر شما همیشه غضب داشته باشید به نظر قوی و پرقدرت میآیید. آدمها با خودشان فکر میکنند بعضی کارها غیر قابل بخشیدن هستند.
بپذیرید
اگر بخشیدن دیگران را انتخاب کنید و به رابطه خود شانس دوباره بدهید، باز هم نمی توانید آن را فراموش کنید. به جای این که طوری رفتار کنید که گویا هیچ اتفاقی نیافتاده است، این شرایط را بپذیرید. شما می توانید همه افکار منفی را به مرور زمان حل کنید؛ ولی نمی توانید گذشته را تغییر دهید. نه شما و نه طرف مقابل. بنابراین، با جمله «کاش این کار را نمی کردی» وقت تان را تلف نکنید. تمرکز کنید که چگونه می توانید مسائل را پذیرفته و رابطه را ادامه دهید. به این منظور اتفاقاتی که افتاده است را به طور مکرر در ذهن تان مرور کنید.
ممکن است از بخشیدن بترسید، بدلیل ترس از صدمه دیدن دوباره.
شاید شما از رفتارهای مشابه یا اقدامات تکراری استفاده می کنید و نمی خواهید مجددا نا امید شوید. این یک مکانیسم دفاعی است که شما ممکن است در طول زمان به وجود آورید تا خود را از صدمه دیدن دوباره محافظت کنید. یا شاید شما از آن دسته افرادی هستید که از درخواست بخشش می ترسند، زیرا می ترسید که دیگران باز هم شما را ناامید کنند. صرف نظر از موقعیتی که در آن قرار می گیرید، ذهن شما بر اساس عقاید و تجارب قبلی تان پاسخ می دهد.
شما ممکن است باور داشته باشید که فردی که مرتکب خطا شده است، سزاوار مجازات است.
هنگامی که شما از کسی کینه دارید، ممکن است برای مجازات او اقدام کنید. و بدین شکل بعد از احساس قربانی شدن، احساس قدرت می کنید. اما گاهی اوقات این مجازات می تواند بدون پاسخ و بی اثر باشد، زمانی که فرد آگاه نباشد که شما را رنجانده است. در حقیقت، شما ممکن است بار سنگینی از نفرت را به دوش بکشید، در حالی که شخص دیگری در حال گذراندن زندگی خود است.
شما دچار سوء تفاهم می شوید و اعتماد به دیگران سخت می شود.
بخشیدن دیگران سخت است وقتی که آنها احساسات شما را درک نکرده حرف های شما را نشنیده باشند. بنابراین خیلی راحت تر خشم خود را توجیه می کنید. به علاوه، چرا شما باید شخص دیگری را ببخشید وقتی که با شما به خوبی رفتار نمی کند، درست است؟ اما این تنها باعث می شود که هر دوی شما دیوارهای خود را بالاتر ببرید. به دلیل مشکلات شما مستقیماً با هم کار نمی کنید یا با هم در ارتباط نیستید.
بخشش یک تصمیم است.
بخشش مقصر، یک تصمیم است که شما باید بگیرید. بخشیدن یک محرک درونی است برای ادامه رابطه با آدمهایی که میشناسیم و با آنها در ارتباطیم. همیشه بخشش با یک تصمیم آغاز میشود.
بهبود فعالیت مغز با بخشش
بخشش مانند اکسیژنی است که فعالیت مغز را بهبود می بخشد و چنانچه دیگران را نبخشید خودتان از آرامش و سلامت روان فاصله می گیرید. برای این که بتوانیم بخشیدن را تمرین کنیم می توانیم این راهکارها را به کار ببندیم. اول این که به نهایت بخشیدن فکر کنید. یعنی بررسی کنید چنانچه فرد مورد نظر یا واقعه اتفاق افتاده را نبخشید چه چیزی عایدتان خواهد شد. راهکار دیگر این است که فهرستی از نام افراد مهم زندگی تان که هنوز از آنها دل خورید، تهیه کنید و جلوی نامشان بنویسید از کدام رفتار و عملکرد آنها دلخورید.