مهارت حل تعارض در والدین و خانواده
خانواده به عنوان نخستين محيط اجتماعی كه كودک در آن قدم میگذارد، نقش اساسـی در پديدايی ويژگیهای فردی و اجتماعی وی دارد. در اين ميان نقش محوری پدر و مـادر در شكلگيری اين خصوصيات غيرقابل انكار است. روابط نامناسب والدين موجب شكلگيری رفتارهای اجتمـاعی نامناسـب ناخواستهای در نوجوانان میشود كه سهم عمدهای در چگونگی روابط آنان بـا دوسـتان و همسالانشان و به طور كلی نحوه پاسخهای آنان به موقعيتهای مختلف اجتماعی خواهـد داشت.
ارتباط مؤثر، موجب شکوفایی هویت، کمال انسان و مبنای اولیه پیوند وی با دیگران است. این در حالی است که ارتباطات غیرمؤثر، مانع شکوفایی انسان شده و روابط را تخریب میکند. بنابراین اساس زندگی و خوشبختی انسان را همین ارتباطهای میانفردی تشکیل میدهد. اگر در خانواده تنش بین اعضا برقرار باشد، کودک در یافتن هویت خویش، ایجاد روابط مطلوب با دیگران، مقابله صحیح با فشارهای روانی و رشد سالم روانی و رفتاری، دچار مشکل خواهد شد، زیرا محیط خانواده یکی از عوامل اساسی شکلگیری شخصیت کودک و اولین بذر تکوین رشد فردی و پایه و اساس بنای شخصیت آدمی است و کودک در بیشتر حالات خود، مقلد پدر و مادر و رفتار آنها است.
بدون تردید، اساس تشکیل خانواده مبتنی بر انس، تفاهم، محبت، مودت، همدلی و همکاری است و درگیری و تعارض، گزینه را برای تزلزل خانواده و برهم ریختن ارکان آن فراهم میسازد و کانون پرمهر و عطوفت را به محیطی سرد تبدیل میکند. وجود تعارض بیش از حد در محیط، فرد را دچار تغییرات فیزیولوژیکی میکند و اگر مدت زیادی این تغییر در سیستم روی دهد، تعادل هورمونی ممکن است مختل شود. اگر برخورد درستی با تعارض نشود، آثار منفی آن بر جای خواهد ماند. تعارض ممکن است مانند سدی جلوی ارضای نیازها را بگیرد و موجب کاهش علاقه و انگیزه افراد شود و همچنین جلوی همکاری و کنترل مؤثر را بگیرد.
تعارض جزء لاینفک و گریزناپذیر روابط خانوادگی است. هر چه روابط صمیمانهتر باشد، احتمال تعارض بینفردی بیشتر میشود. اگر بخواهید روابطتان پویا و جو خانه آرامتر باشد، باید تعارض را به شیوه مناسب حل کنید. هر سبک حل تعارضشامل دو هدف تا حدودی متناقض است؛ نگرانی برای خود و نگرانی برای دیگری. نگرانی برای خود به وسیله میزان پرخاشگری فرد اندازهگیری میشود و نگرانی برای دیگری بر میزان مشارکت متمرکز میشود. این مدل حل تعارض، پنج سبک را مشخص میکند: سبک رقابتی،[۱] سبک مشارکتی،[۲] سبک توافقی،[۳] سبک اجتنابی[۴] و سبک انعطافپذیر[۵] (کیلمن و توماس،[۶] ۱۹۷۵ به نقل شیری، ۱۳۸۸).
سبکهای حل تعارض
سبک رقابتی:
در سبک رقابتی تمایل به پرخاشگری و عدم مشارکت وجود دارد. در این سبک شما منافع خودتان را به هزینه دیگری دنبال میکنید. شما با مقابله مستقیم و تلاش برای «برنده شدن» بدون انطباق اهداف و آرزوهایتان با اهداف و آرزوهای دیگران، کسب قدرت می کنید. برای شما زندگی میدان کارزار است.
سبک مشارکتی:
در سبک مشارکتی، برای رسیدن به اهدافتان بسیار قاطع عمل میکنید اما میزان نگرانی شما برای دیگران نیز زیاد است. ممکن است به خاطر روابط از پا درآیید زیرا انرژی زیادی برای حل تعارض میگذارید.
سبک توافقی:
سبک توافقی که در نقطه میانه پرخاشگری و مشارکت قرار دارد، از سبک اجتنابی صریحتر است اما به اندازه سبک مشارکتی منجر به حل مسائل شما نمیشود. این سبک، نسبت به سبک مشارکتی، کمتر وقتگیر است و گزینه تساوی را برای شما و طرف مقابل تشویق میکند. نقطه ضعف سبک توافقی این است که برای حل تعارض «فرمولهای سادهای» ارائه میدهد که ممکن است بهترین راه حل برای همه مشکلات شما نباشد (ویلموت و هوکر، ۱۹۹۸، به نقل از شیری، ۱۳۸۸).
سبک اجتنابی:
رفتارهای منفعلانه و غیرصریح، مشخصه «سبک اجتنابی» در حل تعارض است. در این سبک شما نه پیگیر نگرانیهای خود و نه پیگیر نگرانیهای دیگران هستید. شما از زیر بار مسأله با تغییر موضوع یا کنارهگیری از آن شانه خالی میکنید. این سبک به شما فرصت میدهد تا در مورد اینکه آیا چیز خوبی از ادامه بحث بیرون میآید یا اینکه آیا دیگری میتواند موقعیت را بهتر اداره کند، بیندیشید. این سبک دارای مضراتی به قرار زیر است: این پیام را میرساند که شما به اندازه کافی به مقابله با مشکل اهمیتی نمیدهید، مشکل را زیر خاکستر پنهان میکنید و این عقیده را تقویت میکنید که تعارض بد است و باید به هر قیمتی که شده از آن امتناع کرد. موقعیت را برای تعارض بیشتر تسهیل میکند (ویلموت و هوکر، ۱۹۹۸، به نقل از شیری، ۱۳۸۸).
سبک انعطافپذیر:
رفتار غیرصریح و مشارکتی، مشخصکننده «سبک انعطافپذیر» است. در این سبک شما نگرانیهای شخصیتان را جهت ارضای خواستهها و نیازهای دیگران، کنار میگذارید. به تعارض با تسلیم شدن و منطقی بودن پاسخ میگویید که هر دو سودمند است اما تنها زمانی که خود شما اشتباه کنید (زیرا شما میتوانید اشتباه خودتان را متذکر شوید ولی اگر دیگری در اشتباه باشد، صراحت کافی جهت ابراز آن را ندارید). همچنین این سبک در یک موقعیت زیانآور، پیامدهای زیانبار احتمالی را به حداقل میرساند. مضراتی نیز برای این سبک وجود دارد. این سبک گزینههای خلاق را کاهش میدهد زیرا گفتگوی حقیقی را قربانی میکند، همچنین ممکن است باعث رنجش و آزردگی و آرزوی تساوی شود (ویلموت و هوکر، ۱۹۹۸، به نقل از شیری، ۱۳۸۸).
هر یک از سبکهای حل تعارض در موقعیتهای معین و نزد افراد مختلف دارای فواید و مضراتی است. با توجه به شخصیت همسر و فرزنداتان، ارزش موضوع مورد بحث و اهمیت حفظ رابطه خانوادگی یکی از سبکها را انتخاب کنید. اعضای خانواده (به ویژه همسران) برای انتخاب هر یک از سبکهای بیانشده در موقعیتهای مختلف بایستی پیامدهای آن را ارزیابی کنند. انتخاب شیوههای حل تعارض بایستی به گونهای باشد تا روابط خانوادگی صمیمیتر و توأم با محبت و احترام بیشتر باشد. آگاهی از سبکهای حل تعارض و به کارگیری مناسب آن توسط والدین کمک شایانی به کاهش مشکلات بینفردی اعضای خانواده و حل کردن مناسب اختلافات و تعارضات خانوادگی میکند.
تحقيقات علمی تعارضات بينفردي را مخـرب دانـسته و كـاهش ايـن تعارضـات را به عنوان روشی مديريتی مد نظر قرار دادهاند. در زمینه انتخاب بهترین راه حل تعارض برای والدین چند موضوع اصلی مطرح شده است. پژوهشها نشان دادهاند که در فرآیند حل تعارض، والدین بایستی رویکردهایی همچون توافق بیشتر، توازن قدرت، رویکردهای خلاق به مسأله و تسهیل تغییرات را مد نظر داشته باشند. با توجه به تحلیل شیوههای حل مسأله، در ادامه به شناخت بیشتر پیامدهای شیوههایی میپردازیم که اثرات مثبت و منفی بیشتری بر فرزندان دارند. والدین جهت شناخت پیامد شیوههای حل مسأله بایستی موارد زیر را در نظر داشته باشند.
- تلاش برای رفع تعارضات از طریق حل مسأله
رفتارهايی را شامل میشود كه تلاش برای متمركز شـدن بـر موضـوع مناقشه را دربرمیگيرد. سبك حل مسأله دربرگيرنده مجموعهای از پاسخهای روشن، سازنده و غيراجباری است كه با هدف درگير شدن همسر در يک گفتگو در ارتبـاط بـا موضوعات تعارض صورت میگيرد. والدین از این طریق با برشمردن و مشخص کردن موارد اختلاف با یکدیگر در کمال صلح به بررسی راه حلهای آن میپردازند. حل مسأله بهترین شیوه رفع اختلافات در خانواده است و تأثیر مثبتی بر روابط اجتماعی و مهارت حل مسأله کودکان دارد.
- پرخاش در تعارضات
دربردارنده رفتارهايی است كه اغلب حالت ناگهانی داشته و عكسالعمـلهـای عاطفی خارج از كنترل را دربرمیگيرنـد. ايـن سـبك تعـارض را در شـكل منفـی نـشان مي دهد كه میتواند متشكل از درگيریهای كلامی يا فيزيكی باشد كه با هدف تحميل انطباق يا كنارهگيری انجام میشوند. استفاده والدين از رويكرد پرخاشگری يا اجتناب از تعارض در حل تعارضات با بسياری از پيامدهای منفی در كودكان ارتباط دارد. اسـتفاده والـدين از مذاكره و مصالحه با آثار مثبتتری در سازگاری فرزندان در ارتباط است.
سبکهای حل تعارض والـدين در سازگاری اجتماعی نوجوانان اثر گذار است. بر این اساس سـبک پرخـاشگرانه در تعارضات و كنارهگيری که بيشتر بـا گريـز يـا اجتناب از موقعيت مسألهساز از طريق پرهيز از تعارض، خـاموش مانـدن و دور شـدن از همسر است، نقش عمـدهای در مـشكلات رفتـاری و ناسـازگاری نوجوانـان ايفـا میكند. از طرف ديگر سبک حل مسأله، به عنوان روش مناسب حل مسائل، سازگاري بيشتر در فرزندان را پيشبينی میكند.