7 عادتی که قاتل سلامت روان است
نمی توان انکار کرد که طی چند سال گذشته، سلامت روان در بسیاری از موضوعات اجتماعی در سراسر جهان پیشتاز بوده است. تعداد بی شماری از کشورها و همچنین سازمان های جهانی مانند فدراسیون جهانی بهداشت روان، انستیتوی ملی بهداشت روان و انجمن روانپزشکی آمریکا بی وقفه در تلاشند تا برنامه ها و مداخلات موثر در زمینه بهداشت روان و مراقبت های بهداشت روان را بیشتر و قابل دسترسی تر کنند و همچنین سطح آگاهی از ناتوانی های روانپزشکی و اختلالات روانی مختلف که قاتل سلامت روان هستند را ارتقا دهند.
7 عادت قاتل سلامت روان
برای سلامت روحی و روانی ما درست مثل سلامتی جسمی ما، روش های مثبتی وجود دارد که می توانیم آن ها را بهبود ببخشیم، یا برعکس، عادت های بدی وجود دارد که می تواند باعث بدتر شدن آن شود. با این گفته، در این جا 7 مورد از خطرناکترین و مضرترین عادت های بهداشت روان که ممکن است در انجام آن ها مقصر باشید و قاتل سلامت روان شما باشد، آورده شده است:
نشخوار کردن
یک مفهوم روانشناختی که برای اولین بار توسط نولن-هوکسما (1998) که در مورد ریشه افسردگی ارائه شد، نشخوار فکری بود. در این نظریه، نشخوار فکری به عنوان “نوعی شناخت مداوم که بر محتوای منفی متمرکز است و منجر به پریشانی عاطفی می شود” تعریف شده است. به بیان ساده، این زمانی است که ما بیش از حد به پشیمانی ها و اشتباهات گذشته خود بپردازیم که این باعث افزایش وضعیت منفی رفاه ما می شود و ما را در فکر خود مضطرب و بدبین تر می کند.
البته، احساس غمگین بودن، پشیمانی یا ناراحتی از خود بعضاً طبیعی است، به خصوص وقتی که اشتباهی مرتکب می شویم. اما در این باره که دیگر کاری از دست ما برنمی آید، نمی توانیم خود را در این مورد خیلی مورد شماتت قرار دهیم و یا کتک بزنیم! با نشخوار کردن یا به اصطلاح خودخوری کردن فقط قاتل سلامت روان خود خواهیم بود و آن را به خطر خواهیم انداخت. به قول شاعر و نویسنده مشهور آمریکایی، مایا آنجلو، ” تمام آن چه که می توانیم انجام دهیم بهترین کار ماست. سپس، وقتی بهتر می دانیم، بهتر هم عمل می کنیم.”
تفکر فاجعه آمیز
یکی دیگر از عادت های بهداشتی ناسالم که ممکن است انجام دهید بدون این که حتی خودتان متوجه آن شوید که قاتل سلامت روان شماست، ” تفکر فاجعه آمیز” نام دارد. یکی از چندین تحریف شناختی که توسط روانشناس تأثیرگذار، آرون تمکین بک (1963)، شرح داده شده است، تفکر فاجعه آمیز است. تحریف شناختی روشی است که ذهنمان ما را در مورد موضوعی که حقیقت ندارد متقاعد می کند و تفکر فاجعه آمیز زمانی اتفاق می افتد که ما باور کنیم برای یک واقعیت، بدترین اتفاق ممکن رخ دهد، و ما قادر به کنار آمدن با این اتفاق نیستیم. این نوع تفکر منفی، نه تنها ما را در استرس و اضطراب غرق می کند، بلکه قدرت تفکر و تصمیم گیری ما را کدر می کند، از ترس ما را فلج می کند و احساس اختیار در کار به عنوان یک فرد را از ما می گیرد.
کمال گرایی
مطالعات نشان می دهد که کمال گرایی نه تنها به عزت نفس و احساس خودکارآمدی ما آسیب می زند و قاتل سلامت روان ماست، بلکه ما را در معرض خطر فرسودگی و افسردگی قرار می دهد (لیمبورگ، واتسون، هاگر و اگان، 2017).
اگرچه شخصی که سعی می کند تا با تلاش، بهترین خود باشد قابل تحسین است اما نباید برای بهترین بودن، خود را در رنج و سختی قرار داد. روزنامه نگار آمریکایی، گلوریا اشتاینم، به خوبی بیان کرد، ” کمال گرایی یک ظلم درونی است”.
مقایسه کردن
ممکن است دوست نداشته باشیم این حرف را نزد خودمان و یا دیگران بشنویم و بپذیریم، اما حقیقت این است که نمی توانیم به طور مداوم در معرض مقایسه خود با افرادی که در اطرافمان هستند قرار بگیریم و ببینیم که چگونه ما را می سنجند. گرچه چیزی غیر از یک عادت کم ضرر برای شما به نظر نمی رسد. به هر حال، این همان راهی است که بسیاری از افراد منافع خود را کنترل می کنند و از خودپنداره واقعی تری برخوردار هستند.
این یک عادت ناسالم است که قاتل سلامت روان است که باید آن را ترک کنیم. از آن جا که نه تنها باعث اتلاف وقت می شود، بلکه انرژی عاطفی ما را نیز تخلیه می کند و به عزت نفس ما آسیب می زند. به خصوص در عصر رسانه های اجتماعی که زندگی هایی را که نشان می دهد که ایده آل ترین زندگی هاست (کالینز، 2016).
انکار احساسات خود
به آخرین باری که احساس ناراحتی، عصبانیت یا خجالت کردید، فکر کنید. در این مورد چه کاری انجام دادید؟ چه واکنشی نشان دادید؟ برای بسیاری از ما، غریزه درون ما این گونه است که سعی کنیم این احساسات را از خود دور کنیم و سعی کنیم مثل همه همیشه خوب رفتار کنیم، در حالی که اینطور نیست.
ما فکر می کنیم که نادیده گرفتن احساساتی که نمی خواهیم یا می دانیم چگونه با آن کنار بیاییم باعث از بین رفتن احساسات ما می شود. اما لازم نیست از احساسات بد خود، احساس بدی کنید! این احساسات، در برخی شرایط قابل درک هستند و در واقع نشانه سلامت روان شماست! اما با انکار احساسات خود و سرکوب آن، به خود خیانت می کنید و قاتل سلامت روان خود خواهید شد.
جلب رضایت دیگران
احتمالاً نیازی نیست که ما به شما بگوییم چرا افرادی که همیشه به دنبال جلب رضایت دیگران هستند، خودشان زندگی رضایت بخشی ندارند. اما آیا تا به حال فکر کرده اید که چقدر سعی کرده اید تا جزء چنین افرادی نباشید؟ در حالی که افراد کمی هستند که شرمنده این رفتارهای ایثارگرانه می شوند، باید بدانید که برای جلب رضایت دیگران راه های درست و غلط زیادی وجود دارد، اما هیچ چیزی ارزش خوشبختی، آرامش خاطر و سلامت روان شما را ندارد.
داشتن ذهنیت شکست
سرانجام، اما شاید مهم تر از همه، داشتن یک ذهنیت شکست یکی از مضرترین عادت های بهداشت روان است که قاتل سلامت روان همه ی ماست و متأسفانه بسیاری از ما تمایل داریم قربانی آن شویم. دقیقاً برعکس داشتن ذهنیت رشد به اصطلاح “راز موفقیت”.
بسیاری از چهره های مشهور، بر این باورند “داشتن یک ذهنیت شکست به این معنی است که شما معتقد هستید استعداد، هوش، شانس و مهارت ثابت هستند، و هیچ مقدار از سخت کوشی یا فداکاری نمی تواند آن را تغییر دهد یا اوضاع را برای شما تغییر داده و بهتر کند”.
داشتن یک ذهنیت ثابت نیز به این صورت آشکار می شود:
- به راحتی با ناامیدی دلسرد می شوید
- بلافاصله تسلیم می شوید
- احساس کمبود خود کارآمدی خواهید داشت
- برای انجام کارها اعتماد به نفس کافی ندارید
- از چالش ها یا خطر پذیری جلوگیری می کنید
نتیجه گیری
حقیقت این است که هر کس هر از گاهی با افکار یا احساسات منفی خود دست و پنجه نرم می کند. آن چه بیشترین اهمیت را دارد این است که مراقب باشیم مرز بین احساسات و تجربیات عادی (مانند ناامنی، حسرت، اعتماد به نفس، کمال گرایی و غیره) و الگوهای فکری ناسازگار و رفتارهایی را که به عنوان عصا در برابر همه موارد استفاده می کنیم، مشخص کنیم.
آیا شما چنین مواردی را که در اینجا ذکر کردیم، تجربه کرده اید؟ آیا عادات مضر بهداشت روان (حتی مواردی که در این لیست وجود ندارد) دارید که برای غلبه بر آن ها تلاش کنید؟
همه ی ما برخی عاداتی را داریم که قاتل سلامت روان ماست و باید برای ترک کردن این عادات تلاش کنیم. همانطور که ادموند هیلاری، كاوشگر و كوهنورد نیوزلندی، اولین مردی که به قله اورست صعود کرد، گفت: “این كوه نیست كه ما تسخیر می كنیم، بلكه خودمان هستیم.”