تئوری مسیر – هدف در سبک رهبری
تصور کنید که رئیستان یک پروژهی بزرگ را به گروه شما که تازه شکل گرفته، محول کرده است. افراد بسیار با استعدادی در تیم شما حضور دارند، اما با وجود این شما در گذشته با آنها کار کردهاید و تجربهی چندان خوشایندی از کار کردن با آنها ندارید…
همیشه احساس کردهاید که بهترین راه برای مدیریت یک تیم متخصص با سرعت عمل بالا، این است که اهداف را برای آنها مشخص کنید و به اعضای تیم اجازه بدهید تا خودشان چگونگی انجام کار را برای خود مشخص کنند و مداخلهای در چگونگی انجام کارها نکنید و به ندرت به صورت انفرادی با افراد و یا کل تیم ملاقات حضوری داشته باشید.
مشکل اصلی این است که تیم جواب خوبی یه این رویکرد نخواهد داد. پس چه کار دیگری باید انجام بدهید؟ آیا ملاقاتهای روزانه وقت افراد را هدر میدهد؟ آیا اگر خود را بیشتر در تصمیمگیریها درگیر کنید برایشان مزاحمت ایجاد میشود، یا باید راهنماییهای بیشتری در طول پروژه به آنها ارائه دهید؟
وقتی در مورد بهترین شیوهی رهبری یک تیم میاندیشیم، باید عوامل مختلفی را مدنظر قرار دهیم، چون احتمال انتخاب رویکرد اشتباه کم نیست و در صورت گزینش چنین رویکردی روحیه، اثر بخشی و بهره وری تیم با مشکل مواجه خواهد شد.
تئوری مسیر-هدف کمک میکند که بر اساس خواستههای افراد گروه و وضعیتی که در آن قرار دارید، رویکردی اثر بخش برای رهبری گروهتان انتخاب کنید. در این مقاله به این تئوری نگاهی میکنیم و به بررسی چگونگی استفاده از آن با توجه به موقعیتی که در آن قرار دارید، خواهیم پرداخت.
تئوری مسیر-هدف چیست؟
روانشناسی به نام رابرت هاوس (Robert House) تئوری مسیر-هدف را ابتدا در سال ۱۹۷۱ ارائه نمود و سپس آن را با اعمال اصلاحاتی در مقالهای در سال ۱۹۹۶ منتشر نمود. در اینجا نگاهی به برخی از عناصر این تئوری خواهیم انداخت.
مسئولیتهای رهبری
این مدل بیان میکند که برای اینکه افراد را بهگونهای مناسب رهبری کنید میتوانید از این سه راه استفاده کنید.
- به افرادتان کمک کنید که اهدافشان را شناسایی کنند و به آنها دست یابند.
- به آنها کمک کنید، موانع موجود بر سر راه آنها را از میان بردارید و از آنها حمایت کنید تا بتوانند عملکرد بهتری داشته باشند.
- در طول کار پاداشهای مناسبی برای آنها در نظر بگیرید و انگیزههای لازم را برایشان فراهم آورید.
برای انجام این کارها میتوانید از چهار نوع سبک رهبری مختلف استفاده کنید:
- رهبریِ حمایتی: در این سبک از رهبری بر روابطتان تمرکز میکنید. به نیازهای افراد گروه توجه نشان میدهید و منافع اعضای گروه را در نظر میگیرید. وقتی وظایف تکراری و استرسزا هستند، این سبک رهبری میتواند بهترین انتخاب باشد.
- رهبریِ آمرانه(دستوری): در این سبک تمرکز بر اهداف و انتظارات است و وظایف به طور شفاف و مشخص به افراد اختصاص داده میشود. این سبک در مواقعی بهترین انتخاب است که وظایف و یا پروژهها ساختارمند نیستند و یا وظایف پیچیدهاند و اعضای گروه از تجربهی کافی برخوردار نیستند.
- رهبریِ مشارکتی: در رهبری مشارکتی تمرکز بر مشارکت متقابل است. در این سبک با گروه خود مشورت میکنید و تخصص و نظرات آنها را در تصمیمگیریها لحاظ میکنید. این رویکرد در مواقعی که اعضای تیم باتجربه هستند، وظیفهی در حال انجام پیچیده و چالش برانگیز است و افراد خواهان مشارکت در تصمیمگیریها هستند، میتواند بهترین انتخاب برای سبک رهبری باشد.
- رهبریِ توفیقگرا (موفقیتگرا): در این سبک، اهداف چالش برانگیزی برای تیم انتخاب میکنید. به تواناییهای گروه خود اعتماد کامل دارید و انتظار دارید بهترین عملکرد را داشته باشند و برای همهی افراد استانداردهای سطح بالایی را در نظر میگیرید. هنگامی که افرادتان انگیزه و چالش کافی ندارند، استفاده از این سبک بهینه و مؤثر خواهد بود.
انتخاب بهترین سبک رهبری به عوامل مربوط به موقعیت بستگی دارد، که در زیر به تشریح آنها میپردازیم.
عوامل مربوط به شرایط و موقعیت
تئوری مسیر-هدف دو عامل مربوط به موقعیت مجزا را معرفی میکند؛ ماهیت زیردستان رهبر و ماهیت محیط. این عوامل بهطور مستقیم بهترین سبک رهبری اعضای تیم را تحت تأثیر قرار میدهند.
زیردستان: درک نیازهای افراد، کلید انتخاب بهترین رویکرد برای رهبری آنهاست.
- اعضای تیمتان به مدیریت دستوری و آمرانه چگونه پاسخ میدهند؟ وقتی به آنها میگویید که یک وظیفهی مشخص را به چه صورتی باید انجام بدهند، چه واکنشی از خود نشان میدهند؟
- افرادتان چقدر تجربه دارند؟ در مورد وظایف محولهشان چقدر اطلاعات و دانش دارند؟
- افرادتان چقدر انگیزه دارند؟
ویژگیهای محیط: شما باید وضعیت موجود را نیز ارزیابی کنید.
- وظایف و یا پروژهای که به تیمتان اختصاص دادهاید چقدر پیچیده و یا تکراری است؟
- وظیفهی در حال انجام تا چه اندازه ساختاریافته است؟
- اقتدار شما نسبت به تیم در چه سطحی است؟
- افرادتان تا چه اندازه میتوانند به خوبی با یکدیگر کار کنند؟ (این مورد به عواملی اشاره دارد که از کنترل فرد به تنهایی خارج است. به عنوان مثال، آیا روند کار تیمی به خوبی پیش میرود؟ روابط بین افراد تا چه اندازه خوب و دوستانه است؟)
بهکارگیری تئوری مسیر-هدف
استفاده از تئوری مسیر-هدف در مدیریت تیم کار نسبتا آسانی است و پیچیدگی چندانی ندارد.
عوامل مربوط به موقعیت در تعیین سبک رهبری در تئوری مسیر-هدف
همانطور که در شکل فوق میبینید، برای تعیین بهترین سبک رهبری برای خود میتوانید بین نیازهای زیردستان و عوامل محیطی هماهنگی ایجاد کنید. (وقتی که ترکیبی از نیازهای زیردستان و عوامل محیطی وجود داشت که در چند سبک رهبری قرار میگرفتند میتوانید از ترکیبی از آن سبکها استفاده کنید.)
به عنوان یک مثال، تصور کنید که مسئول یک تیم در بخش منابع انسانی یک شرکت هستید. این تیم ویژه را برای کمک به کاهش بارِ کاری تیم اصلی تشکیل دادهاید. از آنجایی که اعضای این تیم جدید از بخش دیگری آمدهاند، دانش چندانی در مورد فرایندها و فعالیتهای منابع انسانی ندارند و فاقد اعتمادبهنفس کافی نسبت به تواناییهایشان در دستیابی به اهداف هستند. (که نشان دهندهی این است که دارای مرکز کنترل بیرونی هستند).
آنها به دستورالعملهای مشخص نیازدارند، تواناییهای پایینی دارند و کارشان ساده است. با این وجود، روابط خوبی با یکدیگر دارند و توانایی این را دارند که با حمایت یکدیگر کار گروهی خوبی ارائه دهند. با توجه به تئوری مسیر- هدف میتوانید تشخیص دهید که سبک رهبری آمرانه برای هدایت و مدیریت این گروه مناسب است.
در مثال دیگری تصور کنید که مدیر فناوری اطلاعات هستید. بخش بازاریابی شرکت به برنامهی سادهای برای پیگیری درخواستهای مشتریان نیاز دارد. تیم تخصصی شما کاملا توانایی انجام این کار را دارد و پروژهی سطح پایینی برای آنها محسوب میشود، بنابراین لازم است که اهداف چالش برانگیزی برای آنها مشخص کنید. همچنین نفوذ واضحی بر آنها دارید و به تواناییهایشان اعتماد کامل دارید. بنابراین بهترین سبک رهبری برای هدایت این تیم سبک رهبری توفیقگراست. (در این مورد توانایی در کار گروهی از اهمیت چندانی برخوردار نیست)