ذهن خوانی از طریق زبان بدن

بر اساس يافته های دانشمندان علوم رفتاری تنها حدود ۳۱ تا ۴۱ درصد از ارتباطات ما به صورت کلامی و حدود ۵۱ تا ۷۱ درصد آن به صورت غير کلامی يعنی با استفاده از حالت های سر و دست و چشم و پا و ابرو و غيره صورت می گيرد. از آنجايی که زبان کلامی تحت کنترل بخش هوشيار مغز انسان قرار دارد ما می توانيم آگاهانه کلماتی را بر زبان جاری کنيم که با احساسات و نيات واقعی ما همخوانی نداشته باشند و در نتيجه نيت واقعی خود را پنهان و آن را به گونه ای ديگر جلوه دهيم. اما زبان بدن توسط بخش ناهوشيار مغز کنترل می شود و ما کنترل چندانی بر آن نداريم و از اين رو بازتاب دهنده احساسات واقعی و درونی ماست. ما امروز در جعبه ابزار ذهنی قصد داریم این نوع از زبان را بررسی کنیم.

شگفت انگيز است که در طی ميليون ها سال زندگی بشر جنبه های غير کلامی ارتباطات او فقط از دهه ۱۹۶۰ ميلادی به طور جدی مورد مطالعه قرار گرفته و عامه مردم از وجود آنها زمانی آگاه شدند که جوليوس فَست کتابی درباره زبان بدن منتشر کرد. اين کتاب خلاصه ای از کارهايی بود که دانشمندان رفتارگرا تا آن زمان درباره ارتباط های غير کلامی انجام داده بودند، و حتی امروزه بيشتر افراد از وجود زبان بدن و اهميت آن در زندگی خود بی خبرند.

چارلی چاپلين و بسياری از بازيگران ديگر فيلم های صامت پيشتازان مهارت های ارتباط غير کلامی بودند، اين مهارت ها تنها وسيله ارتباط بر روی صحنه بود. هر بازيگر بر اساس توانايی استفاده موثر از زبان بدن و اطوارها به بازيگر خوب يا بد تقسيم می شد. زمانی که فيلم های ناطق متداول شد و در نتيجه جنبه های غير کلامی رفتار اهميت خود را از دست داد بسياری از بازيگران فيلم های صامت به فراموشی سپرده شدند و کسانی که مهارت های کلامی خوبی داشتند پا به عرصه ظهور نهادند.

 

مجموعه ای از حالت ها

یکی از جدی ترين اشتباهاتی که ممكن است يک فرد کم تجربه مرتكب شود تفسير يک حالت به طور مجزا و جدای از حالت ها و شرايط ديگر باشد. به عنوان مثال خاراندن سر ممكن است دلايل مختلفی از قبيل شوره سر، کک، عرق، ترديد، فراموشی و يا دروغ گويی داشته باشد، و اين بستگی دارد که اين عمل همراه با چه رفتارهای ديگری در همان زمان اتفاق بيافتد، بنابراين ما بايد هميشه مجموعه ای از حالات و رفتار را در کنار هم در نظر بگيريم.

زبان بدن نيز همچون هر زبان ديگری از واژگان، جملات و علايم نوشتاری تشكيل شده است، تنها زمانی که کلمات در کنار هم و در يک جمله به كار روند می توان معنی آنها را به طور کامل فهميد. حالات و اشارات هم به صورت جمله به کار می روند و بی شک حقايقی را درباره احساسات و نگرش های يک فرد بيان می کنند. فرد تيز بين و فهيم کسی است که می تواند جمله های غير کلامی را خوانده و آنها را با جمله های کلامی هماهنگ سازد.

زبان اشاره در محيط

علاوه بر توجه به مجموعه حالت ها و هم خوانی کلام و حرکات بدن، تمامی حالت های اشاره ای بايد در محيطی که در آن جاری می شوند مورد بررسی قرار گيرند. اگر به عنوان مثال در يک روز سرد زمستانی در يک ايستگاه اتوبوس شخصی دست ها و پاهای خود را در هم گره زده و نشسته باشد، به احتمال بسيار زياد به دليل سرما است و نه حالت دفاعی. اما اگر مثلاً در پشت يک ميز و در حالی كه شما سعی می کنيد ايده ای را مطرح کنيد و يا کالايی را به او بفروشيد چنين حالتی دارد به اين معنی است که آن شخص در آن موقعيت، احساسی منفی يا دفاعی دارد.

عوامل تاثير گذار دیگر بر تفسير

مردی که بسيار شل دست می دهد احتمالاً به داشتن شخصيتی ضعيف متهم می شود. اما اگر فردی ورم مفاصل داشته باشد اين گونه دست دادن را احتمالاً به خاطر پرهيز از درد محكم دست دادن انجام می دهد. به همين گونه هنرمندان، موسيقی دان ها، جراحان و کسانی که کارهای ظريف انجام می دهند معمولاً ترجيح می دهند که دست ندهند، اما اگر مجبور شوند با کسی دست دهند معمولاً از دست دادن محكم اجتناب می کنند. کسانی که لباس های نامناسب يا تنگ می پوشند ممكن است قادر نباشند بعضی حرکات را انجام دهند و اين مسئله می تواند بر کاربرد زبان بدن تاثير بگذارد. البته اين موضوع در مورد تعداد کمی از افراد صادق است اما در نظر گرفتن تاثيراتی که ناتوانی های جسمانی می تواند بر حرکت های بدن داشته باشد اهميت دارد.

مقام و قدرت

قدرت و زبان بدن

پژوهش های زبان شناختی نشان داده است که رابطه مستقيمی بين مقام، قدرت و جايگاه يک فرد در اجتماع با نوع واژگان مورد استفاده او وجود دارد. به بيان ديگر هر چقدر شخصی جايگاه اجتماعی يا مديريتی بالاتری داشته باشد بهتر می تواند با استفاده از واژگان ارتباط برقرار کند. پژوهش های غير کلامی نشان داده است که همبستگی زيادی بين تسلط يک فرد بر زبان گفتاری و ميزان زبان اشاره ای که آن فرد در انتقال پيام به کار می برد وجود دارد. اين بدين معنی است که موقعيت اجتماعی و قدرت يک شخص مستقيماً با تعداد حرکات بدنی و اشاراتی که او به کار می برد مرتبط است. فردی که جايگاه بالايی در اجتماع يا رده های مديريتی دارد می تواند از زبان گفتاری بيشتری استفاده کند در حالی كه فردی که تحصيلات کمتری دارد بيشتر بر زبان اشاره ای تكيه می کند.

 

جعل کردن زبان بدن

سئوالی که معمولاً مطرح است اين است که آيا امكان دارد زبان بدن را جعل کرد؟ پاسخ اين سئوال خیر است. به دلیل اینکه عدم تناسب حالت های اشاره و کلامی به وضوح مشخص خواهد شد. به عنوان مثال، کف دست های باز نشان صداقت است اما هنگامی که يک دروغگو کف دست های خود را باز کرده و به شما لبخند می زند، نشانه های کوچک موجود در حالت او عدم صداقتش را آشكار می سازد. مردمک چشمان فرد دروغگو ممكن است کوچک شوند، يک ابرو ممكن است بالا برود يا گوشه دهان او ممكن است پرش داشته باشد و اين نشانه ها با حالت کف دست های باز و لبخند صميمانه متناقض اند. نتيجه اين که گيرنده پيام احتمالاً چيزهايی را که می شنود باور نخواهد کرد.

به نظر می رسد مغز انسان ساز و کاری داشته باشد که هر گاه يک سری پيام های غير کلامی ناهمخوان را دريافت می نمايد آنها را با عنوان شيب يا انحراف ثبت می کند. هر چند مواردی وجود دارد که برای بدست آوردن امتيازاتی خاص، زبان بدن عمداً جعل می شود. بعنوان مثال مسابقات انتخاب زن نمونه سال را در نظر بگيريد که در آن هر يک از شرکت کنندگان می کوشد با اجرای حرکات بدنی را که ياد گرفته است احساس گرمی و صميميت را از خود بروز دهد و تا جايی که اين فرد در اين کارموفق باشدامتيازاتی را از داوران خواهد گرفت. اما حتی افراد خبره هم می توانند مدت زمان کوتاهی زبان بدن را جعل کنند با به عبارتی تظاهر کنند ولی بدن سرانجام نشانه هايی مستقل از اعمال هوشيارانه فرد از خود بروز خواهد داد. بسياری از سياستمداران در جعل زبان بدن برای جلب نظر و اعتماد رای دهندگان خبره اند و کسانی را که بتوانند چنين عملی را با موفقيت انجام دهند دارای کاریزما هستند.

 

چهره بيش از هر قسمت ديگر بدن، برای کتمان دروغ گويی به کار می رود ما برای کتمان دروغ های خود لبخند زده، سر تكان داده و چشمک می زنيم، اما از بدشانسی بدن ما حقيقت را می گويد و بين حالت های بدن و علائم چهره ما تناسب و همخوانی وجود ندارد. به طور خلاصه جعل زبان بدن برای مدت طولانی مشكل است، اما يادگيری حالت های مثبت و به کارگيری آنها برای ارتباط با ديگران و حذف حالت های منفی مفيد است. احساس راحتی کردن در کنار ديگران قابل پذيرش و تحمل بودن برای ديگران بسيار جالب است.

چگونه دروغ های موفقيت آميز بگویيم

مشكل دروغ گويی اين است که ذهن نيمه هوشيار ما بطور خودکار و مستقل از دروغ های کلامی ما عمل می کند، بنابراين زبان بدن دروغ ما را آشكار می سازد. به همين دليل است که افرادی که بندرت دروغ می گويند، صرف نظر از اينكه دروغ آنها چقدر واقعی و متقاعد کننده بنظر برسد به سادگی لو می روند. زمانی که آنها شروع به گفتن دروغ می کنند، بدنشان نشانه های متناقضی را از خود بروز می دهد و اين نشانه ها اين احساس را به وجود می آورند که اين فرد حقيقت را نمی گويد. در حين گفتن دروغ ذهن نيمه هوشيار انرژی عصبی از خود منتشر می کند که به عنوان حالتی در انسان نمود پيدا می کند که با گفته های فرد دروغ گو در تناقص قرار می گيرد. افرادی چون سياستمداران، وکلا، بازيگران، و مجريان تلويزيونی که شغل آنها ايجاب می کند دروغ بگويند، حالت های بدنی خود را پالايش کرده اند به حدی که تشخيص دروغ گويی آنها برای مردم عادی مشكل بوده و به سادگی به دام آنها می افتند.

آنها دروغ های خود را به دو روش پالوده می کنند. اول سعی می کنند و تمرين می کنند احساس خود را با حالت صحيح تطبيق دهند، اما اين کار در دراز مدت و با گفتن دروغ های بی شمار موفقيت آميز خواهد بود. دوم، آنها می کوشند بيشتر حالات خود را چه مثبت و چه منفی در هنگام دروغ گويی حذف کنند، اما اين کار هم بسيار دشوار است .

اين آزمايش ساده را يک بار امتحان کنيد. به دوست خود يک دروغ عمدی بگوييد و آگاهانه تلاش کنيد تا حالت های بدن خود را سرکوب کرده و از چشم ديگران پنهان کنيد. حتی هنگامی که حالت های بدنی اصلی را سرکوب می کنيد، حالت های کوچک و جزيی از بدن شما منتشر خواهد شد. اين حالت های جزيی عبارتند از لرزش ماهيچه های صورت، باز شدن و بسته شدن مردمک چشم، عرق کردن پيشانی، قرمز شدن گونه ها، بالا رفتن تعداد پلک زدن و نشانه های جزيی بسيار ديگر که دروغ گويی را بر ملا می سازد. تحقيقی که با استفاده از دوربين های کم سرعت انجام شده نشان می دهد که اين حالت های جزيی می توانند در کسری از ثانيه اتفاق بيافتند و تنها افراد خبره و متخصص می توانند اين حالت ها را مشاهده کنند.

بهترين مصاحبه گران و فروشندگان کسانی هستند که توانايی ناخودآگاه خود در تشخيص اين حالت های جزيی را در يک برخورد چهره به چهره افزايش داده اند. بنابراين برای اينكه يک فرد بتواند بطور موفقيت آميزی دروغ بگويد بايد قادر باشد بدن خود را پنهان و دور از چشم ديگران نگه دارد. به همين دليل است که در بازجويی های پليس متهم را در يک مكان باز و يا در زير نور چراغ قرار می دهند به گونه ای که تمامی بدن او برای بازجويان قابل رويت باشد. بطور طبيعی اگر شما پشت يک ميز نشسته باشيد و قسمتی از بدنتان ناپيدا باشد، يا به يک ديوار يا پنجره بسته خيره شويد دروغ گفتن آسان تر خواهد بود.

 

گشادگی و صداقت

در طول تاريخ، دستان باز نشانه حقيقت، صداقت، وفاداری وتواضع بوده است. بسياری از سوگندها در حالی ياد می شوند که کف دست بر روی قلب قرار دارد و هنگامی که کسی در دادگاه شهادت می دهد کف دست خود را باز و در هوا نگاه می دارد، کتاب مقدس را در دست چپ نگاه داشته و کف دست راست خود را به گونه ای بالا نگه می دارد که اعضای دادگاه آن را ببينند.

دستان باز نشانه صداقت و گشادگی

در برخورد های روزانه، مردم معمولاً در دو موقعيت کف دست خود را باز نگه می دارند. يكی کف دست رو به بالا است که مشخصه يک فرد گدا است که از شما تقاضای پول يا غذا می کند و ديگری کف دست به سمت پايين است که به معنی محدود کردن و کنترل کردن و پايين آوردن است. يكی از مهمترين روش ها برای تشخيص صداقت افراد نشانه های کف دست است. انسان ها برای نشان دادن صداقت و تواضع خود کف دست هايشان را نشان می دهند.

اين عمل نيز مثل بسياری ديگر از حرکات زبان بدن کاملاً ناآگاهانه است هنگامی که کودکی دروغ می گويد يا چيزی را پنهان می کند. معمولاً دستان خود را در پشت سر پنهان می کند به همين گونه هنگامی که شوهری که شب را با دوستان خود به گردش رفته، و می خواهد اين کار خود را از همسرش پنهان کند معمولاً دستان خود را در جيب فرو برده و يا در زير بغل خود می گذارد و سعی می کند کار خود را توضيح دهد. بنابراين پنهان کردن دست ها ممكن است به همسر بفهماند که شوهرش حقيقت را پنهان می کند. فروشندگان معمولاً وقتی می خواهند درستی دلايل نخريدن کالايشان توسط مشتری را بيازمايند به دست های خريدار نگاه می کنند.

سه نوع حالت کف دست وجود دارد که عبارتند از: کف دست روبه بالا، کف دست رو به پايين و کف دست بسته در حاليكه انگشت اشاره باز است. به شخصی می گوييد جعبه ای را برداشته و آن را به مكان ديگری در همان اطاق منتقل کند. فرض میکنيم که شما از همان لحن صدا، همان کلمات وهمان حالات چهره استفاده کرده و فقط وضعيت کف دست خود را تغيير می دهيد. حالت کف دست رو به بالا به عنوان يک حالت متواضعانه و غير تهديد آميز و يادآور حالتی است که يک گدا در خيابان به کار می برد. کسی که از اوخواسته شده جعبه را جا به جا کند، احساس نخواهد کرد که اين تقاضا با فشار و از موضع برتری انجام شده و در نتيجه احساس تهديد نخواهد کرد.

وقتی که کف دست رو به پايين باشد بيانگر نوعی اقتدار است. شخصی که از او درخواست شده تا جعبه را جابه جا کند احساس خواهد کرد که به او دستور داده شده و بنابراين يک احساس منفی در او ايجاد خواهد شد. به عنوان مثال، اگر فرد مورد نظر همكار و هم رتبه شما باشد احتمال دارد که تقاضای شما را انجام ندهد. اگر آن شخص زير دست شما باشد اين فرمان را اجرا خواهد کرد زيرا شما ما فوق او هستيد.

 

دست به شكل مثلث بسته است و فقط انگشت اشاره باز است که به طور نمادين فرد مورد نظر را وادار به اطاعت می کند. اين حالت آزار دهنده ترين حالتی است که يک فرد می تواند در ارتباط با ديگران به کار برد.

نگهبان دهان

زبان بدن نگهبان دهان

نگهبان دهان يكی از معدود حالتهايی است که در بزرگسالان نيز به اندازه کودکان آشكار است. دست دهان را می پوشاند و شست بر روی گونه فشار داده می شود در حاليكه مغز در حالت نيمه هوشيار به آن ياد می دهد تا بكوشد سخنان گول زننده را سرکوب کند بعضی وقت ها ممكن است اين حالت با چند انگشت بر روی دهان يا حتی يک مشت بسته بر روی دهان اجرا شود، اما معنی آن يكسان است. بسياری از افراد سعی می کنند حالت نگهبان دهان را با يک سرفه دروغين پنهان کنند اگر کسی که مشغول صحبت کردن است از اين حالت استفاده کند، نشان دهنده دروغگويی او است. اگر در حالی كه به سخنان شما گوش می کند دهان خود را با دست بپوشاند، نشان می دهد که او احساس می کند شما داريد دروغ می گوييد. يكی از ناخوشايند ترين صحنه ها برای يک سخنران اين است که ببيند شنوندگان از اين حالت استفاده کرده اند. در چنين حالتی بايد به سخنان خود پايان داد، و يا اينكه از آنها خواست تا اگر انتقادی يا اعتراضی به سخنان شما دارند ابراز کنند يا اگر سئوالی دارند بپرسند.

لمس کردن بينی

لمس کردن بينی در واقع يک شكل پيشرفته پنهان کردن حالت نگهبان دهان است. اين حالت ممكن است از چند مالش آرام بينی و يا يک لمس سريع تقريباً غير قابل تشخيص آن، تشكيل شده باشد. برخی خانم ها برای پاك نشدن آرايش چهره خود با احتياط چند ضربه آرام به بينی خود می زنند. يک توضيح برای علت لمس کردن بينی اين است که، در حالی که فكر منفی وارد مغز می شود، حالت نیمه هوشيار مغز به دست دستور می دهد تا جلوی دهان را بگيرد اما در آخرين لحظه برای اينكه اين عمل کمتر مشهود باشد، دست از سمت چهره دور شده و به جای آن بينی با سرعت لمس می شود.

زبان بدن لمس کردن بينی

توضيح ديگر اين است که دروغگويی باعث احساس سوزش در پايانه های عصبی بينی شده و خاراندن بينی بدين علت است. اما غالباً سئوال می شود اگر کسی واقعاً بينی اش بخارد چه؟ پاسخ اين است که کسی که بينی اش بخارد برای برطرف کرن خارش آن با فشار بينی خود را می مالد و يا می خاراند، اما در حالت دروغگويی اين ماليدن با خاراندن بينی بسيار سبک است. اين حالت هم مثل حالت نگهبان دهان می تواند هم توسط گوينده و هم توسط شنونده مورد استفاده قرار گيرد.

ماليدن چشم

زبان بدن ماليدن چشم

اين حالت در واقع تلاش مغز برای جلوگيری از ديدن اعمال ناشايست از قبيل حقه بازی، دروغ گويی و شک است. انسان ها معمولاً در هنگام دروغ گويی چشم هايی خود را شديداً می مالند و اگر دروغ خيلی بزرگ باشد معمولاً چشمان خود را به نقطه ای دور و يا به کف اطاق می دوزند.

خاراندن گوش

زبان بدن خاراندن گوش

اين حالت در واقع کوششی از جانب مغز برای جلوگيری از شنيدن کلمات ناصحيح است. اين حالت شكل تغيير يافته دو دست روی گوش گذاشتن کودکان است. گونه های ديگری از ماليدن گوش شامل فرو کردن انگشت در سوراخ گوش ها يا خم کردن لاله گوش بر روی سوراخ ها و پوشاندن آنهاست. حالت آخر نشانه اين است که شنونده به اندازه کافی گوش داده و ديگر تمايلی به گوش دادن ندارد و در عوض می خواهد صحبت کند.

خاراندن گردن

در اين حالت انگشت اشاره دستی که با آن می نويسيد ناحيه زير گوش و يا يک طرف گردن را می خاراند. نكته جالب اين است که شخص معمولاً حدود پنج بار اين کار را تكرار می کند. اين حالت نشانه ای از شک و ترديد است و معمولاً مشخصه افرادی است که می گويند «مطمئن نيستم موافق باشم» اين حالت به ويژه هنگامی که زبان کلامی آن را نقص کند، مثلاً وقتی شخصی می گويد می فهمم چه احساسی داريد بسيار جالب است.

کشيدن یقه

زبان بدن کشیدن یقه

تحقيقات نشان داده است که دروغ گفتن باعث ايجاد نوعی احساس سوزش و خارش در ناحيه صورت و گردن می شود و برای فرو نشاندن آن به ماليدن يا خاراندن آن قسمت نياز است. بنظر می رسد که اين دليل قانع کننده ای باشد برای اينكه چرا برخی افراد هنگامی که دروغ می گويند يقه خود را می کشند. در واقع وقتی کسی دروغ بگويد ومتوجه شود که به او شک کرده اند در ناحيه گردن عرق می کند. البته کشيدن يقه در هنگام خشم شديد و درماندگی هم به منظور راحت تر نفس کشيدن به کار می رود.

انگشتان در دهان

انگشتان معمولاً موقعی که انسان زير فشار باشد در دهان گذاشته می شوند. اين حالت در واقع يک تلاش ناخود آگاه برای احساس امنيت به شيوه کودکی است که سينه مادر خود را می مكد. کودکان و نوجوانان انگشت شست خود را جايگزين سينه مادر می کنند و بزرگسالان چيزهايی از قبيل سيگار، پيپ، قلم را علاوه بر انگشتان خود در دهان قرار می دهند. در حالی که بيشتر حالت های دست بر دهان نشانه دروغگويی و گول زنندگی است، اما گذاشتن انگشت در دهان نشان دهنده نياز درونی به امنيت خاطر و اطمينان است. در هنگام بروز چنين حالتی بايد به فرد مورد نظر اطمينان خاطر و آرامش داد.

خاراندن سر و ضربه زدن به آن

یکی از حالت های رايج در هنگام دروغ گفتن، ماليدن پشت گردن با کف دست است شخصی که در حال دروغ گفتن است معمولاً از نگاه کردن به ديگران طفره رفته و به پايين نگاه می کند. البته اين حالت به هنگام عصبانيت و درماندگی هم به کار می رود. البته در اين حالت ابتدا فرد مورد نظر با کف دست خود ضربه ای به پشت گردن زده و سپس شروع به ماليدن آن می کند. تصور کنيد که مديری از کارمند خود می خواهد که کاری را انجام دهد و کارمند فراموش می کند. وقتی مدير از کارمند می پرسد که نتيجه چه شد؛ کارمند فراموشكاری خود را با زدن ضربه ای با کف دست به سر خود (پيشانی يا پشت گردن) نشان می دهد، گويی که به طور نمادين خود را تنبيه می کند. اگر چه زدن بر سر فراموشكاری را نشان می دهد، اما همچنين نشان دهنده احساسی است که آن فرد نسبت به شما و موقعيت خودش دارد. اگر او به پيشانی خود ضربه بزند نشانه اين است که ترسی از اين وضعيت ندارد، اما اگر ضربه را به پشت گردن خود بزند نشانه اين است که از عواقب اين فراموشی می ترسد. کسانی که بنابر عادت پشت گردن خود را می مالند بيشتر ديدگاه های منفی و انتقادی دارند، و کسانی که پيشانی خود را می مالند بيشتر انسان های سرخوش و بی خيال هستند.

امتیاز 4.2 (4 مشارکت)
مطالب مرتبط
نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.