مهارت درک دیگران
اگر از گروهی از مردم بخواهید که «همدلی» را تعریف کنند، تقریباً مطمئناً متوجه میشوید که یکی از اولین تعریف های که هر کسی پیشنهاد میکند «مهارت درک احساسات دیگران» است.
دانیل گلمن، نویسنده کتاب هوش هیجانی، “مهارت درک دیگران” را به عنوان اولین عنصر همدلی برشمرد.
گلمن باور دارد که مهارت درک دیگران بسیار فراتر از حس کردن احساسات و هیجان دیگران است. به طور کلی، مهارت درگ دیگران به معنای درک عمیق احساسات و هیجانات افرا دیگر و علاقه و نگرانی نسبت به آن ها است.
مولفه های مهارت درک دیگران
افرادی که در درک دیگران خوب هستند:
- نشانه های عاطفی را، اغلب از زبان بدن، لحن صدا، و دیگر عناصر غیرکلامی ارتباط دریافت می کنند. جهت کسب اطلاعات بیشتر، به صفحات ما در زمینه ارتباطات غیرکلامی و زبان بدن مراجعه کنید.
- به آنچه مردم می گویند خوب گوش می دهند و درک خود از احساسات دیگران را به طور فعال بررسی می کنند. ممکن است خواندن صفحه ی گوش دادن فعال برای شما مفید باشد.
اغلب مردم به قصد فهمیدن گوش نمیدهند، آنها به قصد پاسخ دادن گوش میدهند.
از کتاب هفت عادت مردمان موثر
استفان کاوی
- نسبت به دیگران حساسیت نشان می دهند و دیدگاه آنها را درک می کنند. آنها مواظب هستند که با گفتن یا انجام کار نادرست به دیگران توهین نکنند و می دانند که همه دیدگاه یکسانی ندارند. صفحه ی ما در مورد آگاهی بین فرهنگی ممکن است به شما کمک کند تا این حوزه از مهارت های خود را توسعه دهید.
- بر اساس درک نیازها و عواطف دیگران، به افراد دیگر به درستی کمک می کنند.
اهمیت مهارت درک دیگران
رشد مهارت همدلی به ویژه مهارت درک دیگران نه تنها به بهبود روابط بین فردی کمک می کند، بلکه می تواند تاثیرات گسترده تری نیز در زندگی افراد داشته باشد.
به عنوان مثال، در ایالات متحده، از پزشکانی که به دقت به سخنان بیماران خود گوش می دهند و توانایی درک احساسات دیگران را دارند، کمتر از دیگر پزشکان شکایت می شود.
در یک مطالعه دیگر پزشکان مراقبت های اولیه ای که توانایی ارتباط برقرار کردن را بیشتر از همکاران خود داشتند، هرگز مورد شکایت قرار نگرفتند.
البته گاهی اوقات ممکن است افراد وانمود کنند که احساسات مردم و به ویژه نگرانی های آنها را درک می کنند. کارمندان فروش اغلب این کار را برای ایجاد ارتباط با مشتریان انجام می دهند. با این حال، ما انسان ها تظاهر و عدم صدافت را تشخیص می دهیم و همه از آن متنقر هستیم. این عدم صداقت از طریق اشاره های ظریف در زبان بدن و یا شاید یک سوال غیرمنتظرانه قابل شناسایی باشد.
همدلی و درک دیگران
ممکن است طرف مقابل حتی نتواند آن را تشخیص دهد، اما مطمئنا از مکالمه میان خود و شما احساس ناراحتی میکند و به شما اعتماد نخواهد کرد.
به عبارت دیگر، این “همدلی کاذب” نتیجه معکوس خواهد داشت.
تلاش برای دستکاری احساسات میتواند نتیجه معکوس داشته باشد و تلاش برای انجام این کار ارزشی نخواهد داشت. تنها کسانی که واقعاً همدل هستند، اعتماد دیگران را به دست می آورند.
اجتناب از همدلی و همدلی بیش از حد
درک دیگران و علاقه مندی به نگرانی های آن ها که به عنوان بخشی از همدلی در نظر گرفته می شوند، دو بعد بسیار بحث برانگیزی را شامل می شوند که در این بخش آن ها را بررسی می کنیم.
اولین مورد، اجتناب از همدلی، فقدان عمدی همدلی است که ممکن است «ناشنوایی لحن عاطفی» نامیده شود.
به احتمال زیاد اجتناب کامل از همدلی برای روابط بلندمدت مفید نخواهد بود، اما اینکه بتوانید جلوی برخی از واکنش های همدلانه خود را تحت شرایط خاصی بگیرید، کمک کننده است. به عنوان مثال:
در خانه: به عنوان مثال کودکی را در نظر داشته باشید که می بایست در چند ماه اولی زندگی خود چندین واکسن را دریافت کند. واکسن زدن برای نوزادان عملی دردناک است و اغلب نوزادان یک تا دو روز درد را تجربه خواهند کرد. در این زمان والدین می بایست به جای تمرکز بر ناراحتی کوتاه مدت کودک، واکنس همدلانه خود را کاهش دهند و به فواید طولانی مدت واکسیناسیون برای اجتناب از بیماری های جدی توجه کنند.
در محل کار: مدیران و مسئولان می بایست تصمیمات درستی در رابطه با تعدیل نیروها بگیرند.این افراد اگر بابت ناراحتی های کارکنان دچار واکنش های عاطفی شوند، هرگز نمی توانند تصمیمات درستی را اتخاذ کنند. در حالی که مهم است که آنها از احساسات دیگران آگاه باشند، باید بتوانند آن را با استفاده از عقل و منطق متعادل کنند و غرق مشکلات دیگران نشوند.
در بهداشت و درمان: پزشکی که جراحی اورژانسی مجروحات تصادفی را انجام می دهند، بايد بتواند از تمام مهارت های خود برای ترميم آسيب وارد شده استفاده کند، يا در صورت لزوم عضوی از بدن بیمار را قطع کند تا جان بيمار را نجات دهد. آنها نمی توانند وقت خود را صرف در نظر گرفتن احساسات بیمار کنند.
با این حال، پس از پایان عمل، و زمانی که فرد بهوش آمد، باید اقدامات خود را توضیح دهد و به بیمار کمک کند تا با هر اتفاقی که افتاده است کنار بیاید. در این زمان باید از احساسات و نگرانی های بیمار مطلع باشند و پاسخ همدلانه را ارائه دهند.
گاهی اوقات زمانی که افراد در معرض اطلاعات دشوار و ناراحت کننده قرار می گیرند، همدلی بیش از حد اتفاق می افتد.
در چنین شرایطی، افراد قادر به مقابله با واکنش عاطفی خود نیستند. برای مثال، اگر متوجه شوید که یکی از دوستانتان به شدت بیمار است، ممکن دچار همدلی بیش از حد شوید. شما می خواهید به دوستتان کمک کنید و از او حمایت کنید، اما به قدری ناراحت هستید که توانایی انجام این امور را ندارید. این مشکل برای افرادی که در مشاغلی مانند پزشکی، پرستاری و مددکاری اجتماعی کار می کنند، ایجاد می شود.
راه مدیریت همدلی بیش از حد این است که بر روی تنظیم و به ویژه کنترل احساسات خود کار کنید. با بهبود خودتنظیمی، میتوانید احساسات خود را مدیریت کنید و به احساسات دیگران پاسخ مناسب دهید.
ما اغلب در مورد “مهارت های نرم” صحبت می کنیم، و شکی نیست که همدلی و درک دیگران از مهارت های نرم مهم هستند.
با این حال، درک نگرانی و احساسات دیگران کار آسانی نیست. درک دیگران به این معنی نیست که باید با احساسات یا دیدگاه آنها موافق باشید. در عوض، به این معنی است که شما دیدگاه آنها را درک می کنید و می پذیرید که دیدگاه های متفاوتی وجود دارند.