آشنایی با اختلالات یادگیری

یادگیری یکی از مهارت های اساسی و پایه ای زندگی است که هم به زندگی رونق و دوام می­بخشد و هم زندگی است که ضرورت یادگیری را به وجود می ­آورد. در دنیا شخص یا موجودی را نمی­ توان یافت که از ابتدایی ترین تا پیچیده ترین و تخصصی ترین رفتارها و عملکردهای فردی و اجتماعی خود را مدیون یادگیری نباشد. هر چه میزان یادگیری بیشتر و عمیق تر باشد در بهبود شرایط زندگی نقش مؤثرتری بازی می کند.

اختلال یادگیری چیست؟

اختلال بیش فعالی/کم توجهی می تواند همراه با اختلال یادگیری وجود داشته باشد، اما این دو اختلال می توانند هر کدام به تنهایی در یک کودک بروز کنند. یعنی کودک ممکن است دارای اختلال یادگیری بدون اختلال “بیش فعالی” و “اختلال توجه-تمرکز” باشد و یا آنکه کودکی دارای اختلال بیش فعالی- کم توجهی باشد بدون آنکه اختلال یادگیری داشته باشد. در این بخش مهم ترین مطالب مربوط به اختلالات یادگیری و تأثیری که بر روی رفتار کودک و عملکرد تحصیلی او می گذارد توضیح داده می شود. والدین معمولا اولین کسانی هستند که متوجه مشکلات تحصیلی کودکان خود می شوند و پرسش بسیاری از آنان این است که: مشکل کودک ما چیست؟

  • چرا کودک ما این مشکل را پیدا کرده است؟
  • ما به عنوان والدین برای حل این مشکل چه کاری می توانیم انجام دهیم؟
  • آیا واقعا لازم است کاری انجام دهیم یا این مشکل با بزرگ تر شدن کودک برطرف می شود؟
  • آیا آموزش های مدرسه کافی است یا کودک ما به آموزش بیشتری احتیاج دارد؟
  • چرا او حتی با کمک معلم خصوصی هم درس هایش را یاد نمی گیرد؟
  • هر کودکی که درسهایش را یاد نمی گیرد، عقب مانده ذهنی است؟
  • اگر هوش کودک من طبیعی است پس چرا درس هایش را یاد نمی گیرد؟

وقتی والدین پاسخ سؤالات خود را بیابند و اطلاعات بیشتری در مورد مشکلات یادگیری کودکان پیدا کنند، بهتر می توانند در آموزش کودکان خود همراه و همگام شوند و به آنها کمک کنند تا در کسب مهارت های آموزشی و اجتماعی موفق تر باشند.

تعریف اختلال یادگیری

اختلال یادگیری، یک اصطلاح عام و کلی برای توصیف انواع مشکلات یادگیری در کودکانی است که در مدرسه از نظر توانایی های تحصیلی با وجود هوش متوسط یا حتی بالا با مشکلات اساسی روبرو هستند. بیشتر کودکان دارای اختلال یادگیری تا قبل از ورود به مدرسه با هم سن و سالان خود تفاوت آشکاری ندارند. این کودکان از لحاظ جسمی مناسب و هم پایه با کودکان دیگر رشد می کنند و از لحاظ هوشی نیز مانند کودکان طبیعی و گاه حتی باهوش تر از آنان هستند.

اختلال یادگیری اغلب در مدرسه و با شروع رسمی آموزش مشخص می گردد. همان کودک طبیعی و باهوش دیروز وقتی در برابر تکالیف خواندن، نوشتن و … قرار می گیرد، گیج و مبهوت و گاهی ناتوان به نطر می رسد. تلاش های آموزگاران، کمک های والدین و توصیه های اطرافیان نیز برای یادگیری آنها کافی به نظر نمی رسد و نتیجه نمی دهد. گاهی حتی تمرین و تلاش بیشتر برای آموزش این کودکان بی فایده است و نتیجه معکوس دارد. زیرا اعمال فشارهای شدیدتر آموزشی معمولا به شکست های پی در پی منجر می شود و معلم را خسته و عصبی، والدین را نگران و سردرگم، و کودک را مضطرب و بی اعتماد می سازد.

اختلال یادگیری به مشکلات کودکانی اطلاق می گردد که هوشی طبیعی و گاه بیشتر از طبیعی دارند و بدون هیچ علت مشخص دیگر مطالب درسی را خوب یاد نمی گیرند. وقتی در کودکی مشکلی از نظر ذهنی، جسمی، روحی و … یافت نمی شود انتظار این است که در امور تحصیلی موفق باشد، همانند کودکان دیگر بتواند بخواند، بنویسد و مفاهیم ریاضی را یاد بگیرد اما در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری این انتظار برآورده نمی شود. مشکلات یادگیری در این کودکان شامل خواندن، نوشتن، دیکته، محاسبات ریاضی، هر یک به تنهایی و یا مجموعه ای از این موارد است.

دلایل اختلال یادگیری

پس از آنکه والدین متوجه مشکل یادگیری در کودک خود می شوند، اولین سؤال آنها این است که چرا کودک آنها دچار این مشکل شده است. گاهی اوقات والدین احساس گناه می کنند و خود را مسؤل مشکلات کودک می دانند چون فکر می کنند کم توجهی آنها به فرزندشان باعث بروز این مشکل شده است. تأکید متخصصین بر این است که هنوز کسی نمی داند چرا و به چه دلیل اختلال یادگیری به وجود می آید. اما همه می دانیم که اختلال یادگیری ناشی از کم توجهی والدین نیست اگرچه آموزش و همکاری والدین در درمان این اختلال نقش مهمی بازی می کند. بنابراین جستجو در گذشته برای یافتن دلایل بیماری، کمکی به والدین در درمان اختلال یادگیری نمی کند بلکه بهتر است والدین وقت و توان خود را صرف آموزش و مداخلات درمانی مناسب برای کودک خود بنمایند.

نکته قابل توجه در نتایج پژوهش ها، نقش وراثت و انتقال خانوادگی در بروز اختلال یادگیری است. اختلال یادگیری به شکل های مختلف در کودکان برخی از خانواده ها بیشتر دیده می شود و اغلب یکی از والدین این کودکان نیز با مشکلات یادگیری درگیر هستند. اما باید توجه کرد که این اختلال به یک شکل بروز نمی کند مثلا ممکن است پدر یا مادری که خود مشکلات خواندن داشته اند کودکشان در فهم ریاضی یا نوشتن حروف مشکل داشته باشد.

انواع اختلال یادگیری

اختلال یادگیری، اصطلاحی عام و کلی برای مجموعه ای گسترده از مشکلات یادگیری است که به طور کلی به سه دسته تقسیم می شوند: 1) اختلال خواندن، 2) اختلال نوشتن، 3) اختلال ریاضی

1. اختلال خواندن

اختلال خواندن در بهبود عمل کرد ادراک اختلال ایجاد میکند

اختلال خواندن در افراد مختلف به اشکال متفاوتی دیده می شود. برای درک بهتر مشکلات خواندن، فرایند خواندن و مشکلات آن را به اختصار شرح می دهیم:

  • هنگام خواندن باید با دقت بر روی نوشته های کاغذ توجه نماییم و کلمات را با چشم دنبال کنیم (هنگامی که کودک در دنبال کردن کلمات با چشم دچار مشکل می شود نتیجه آن گم شدن کلمات یا خطی است که در حال خواندن آن است).
  • پس از توجه کردن به کلمه ی نوشته شده باید بتوانیم حروف هر کلمه را تشخیص بدهیم برای مثال در کلمه ی (باد): حرف (ب) نمایانگر صدای (ب)، حرف (ا) نمایانگر صدای (آ)، و حرف (د) نمایانگر صدای (د) است. اگر کودک نتواند صدای حروف را تشخیص دهد، یا برای تشخیص صداها بیشتر از معمول طول بدهد مشکل خواندن بروز می کند مثلا کودکی که حروف مشابه را با یکدیگر اشتباه می کند(مثلا ن با ب) در خواندن کلمه ی (باد) دچار اختلال می شود.
  • پس از تشخیص صدای حروف نوشته شده باید آنها را با یکدیگر ترکیب کنیم و بتوانیم کلمه را بخوانیم. در مرحله قبل تشخیص دادیم که حرف ب= نمایانگر صدای ب، حرف ا= نمایانگر صدای آ، حرف د= نمایانگر صدای د است. اکنون باید این حروف ترکیب شوند: (ب) با (ا) می شود با و (با) با (د) می شود باد. اگر در هر مرحله از ترکیب حروف کودک با شکست مواجه شود اختلال در خواندن صورت می گیرد. برخی کودکان توانایی ترکیب حروف را با یکدیگر ندارند بنابراین حروف را به طور مجزا می خوانند(ب ا د). می توان گفت که اختلال در ترکیب صدای حروف، شایع ترین نوع اختلال در خواندن است.
  • این مرحله بازیابی معنای کلمه ای است که “باد” خوانده می شود. وقتی می خوانیم “باد” معنای این کلمه در ذهن بازیابی می شود بنابراین معنای کلمه را می فهمیم. اختلال موجود از این مرحله به بعد به درک خواندن مربوط است. کودکی که در این مرحله مشکل داشته باشد متوجه مفهوم آنچه که می خواند نمی شود.
  • در مرحله بعدی باید معنای کلمات خوانده شده را کنار هم بگذاریم تا معنای جمله را بدست آوریم. بدین منظور باید معنای کلمات را با مفاهیم موجود در ذهن خود ارتباط دهیم. “بابا با ماشین آمد”. مفهوم بابا، ماشین، و آمدن باید در ذهن وجود داشته باشد تا کودک متوجه معنای کامل جمله بشود.
  • برای درک کامل مطالب نوشته شده باید بتوانیم معنای جمله قبلی را با جمله ی فعلی و در نهایت با جمله ی بعدی ارتباط دهیم تا مفهوم کلی مطالب را درک کنیم.
  • با ایجاد ارتباط بین مفاهیم هر سه جمله متوجه می شویم که دیشب باران باریده و چون ماشین خراب شده بابا دیر به خانه آمده است. احتمالا بابا در باران خیس شده است در حالی که در جمله های نوشته شده اشاره ای به خیس شدن بابا نشده است. دیشب باران آمد (جمله قبلی) ماشین خراب شد (جمله فعلی) بابا دیر آمد (جمله بعدی)

2. اختلال نوشتن

اختلال نوشتن باعث کم تر شدن یادگیری در کودک میشود

اختلال در نوشتن به دو شکل بیان شده است که می تواند به طور مجزا و یا ترکیبی با هم وجود داشته باشد.

اختلال در شکل نوشتاری حروف

اختلال در نوشتن باید به صورت کوچک و بزرگ باشد

در این اختلال املای کلمات صحیح است اما متن نوشته شده بسیار بدخط و ناخوانا است. اندازه ی کلمات بسیار بزرگ یا بسیار کوچک، و یا به صورت ترکیب تعدادی از کلمات بسیار بزرگ و بسیار کوچک هستند. فاصله ی بین کلمات نوشته شده گاه بسیار زیاد و ناهماهنگ است و گاه کلمات با فاصله ی بسیار اندک و چسبیده به هم نوشته می شوند.

مورد جالب دیگری که پس از نوشتن متن به چشم نمی آید اما زمانی که کودک در حال نوشتن است مشخص است مراحل نوشتن حروف است مثلا به طور معمول حرف (ح) را به این شکل می نویسیم: از چپ به راست و از بالا به پایین اما برخی از کودکان دارای مشکلات یادگیری این ترتیب را رعایت نمی کنند.

بسیاری از این کودکان، خیلی کند و آهسته می نویسند به طوری که در نوشتن دیکته در کلاس های بالاتر عقب می افتند و کلمات را جا می گذارند. این مشکل بیشتر به مهارت های عضلانی دست و انگشتان آنها، شیوه ی نگه داشتن مداد، خودکار و … مربوط است و با تمرین های کاردرمانی همراه با آموزش های دیگر بهبودی قابل توجه پیدا می کند.

اختلال در تشخیص حروفی که باید نوشته شوند

  • در این اختلال املای کلمات صحیح ناست.
  • غلط های دیکته بیشتر در مورد اشتثناهایی چون خواهر، خورشید و … دیده می شود.
  • در برخی موارد حروفی که از لحاط ظاهری مشابه هستند با یکدیگر اشتباه می شوند مثل(ک/گ).
  • گاهی حروفی که از لحاظ شنیداری مشابه هستند مثل (م/ن) با یکدیگر اشتباه می شوند.
  • برخی از کودکان در نقطه گذاری، تعداد دندانه و … مشکل دارند مثل (ب/پ، س/ش).
  • مشکل بسیاری از کودکان در نوشتن حروفی است که صداهای یکسان و شکل نوشتاری متفاوت دارند همانند (س/ث/ص).
اختلال در نوشتن می تواند همراه با اختلال در خواندن و یا به تنهایی دیده شود.

3. اختلال ریاضی

اختلال ریاضی در هوش تاثیر بسزایی دارد

انتظار ما از یک کودک دارای هوش متوسط و بالاتر این است که حداقل در دوره ی دبستان و بخصوص در کلاس اول در دروس ریاضی مشکل چندانی نداشته باشد و همانند دیگر همسالانش مفاهیم پایه ی ریاضی را یاد بگیرد اما کودک دارای اختلال یادگیری در درک مفاهیم ساده ی ریاضی، تشخیص و درک اعداد، یادگرفتن نشانه ها و علائم ریاضی(جمع، تفریق، ضرب، تقسیم)، به خاطرسپاری مفاهیم پایه ای (بزرگتر، کوچکتر، جهت یابی چپ-راست و بالا-پایین، کمتر- بیشتر و …) مشکل دارد در حالی که از نظر ضریب هوشی مشکلی به چشم نمی خورد.

آیا می دانید؟

به تدریج هر چه مفاهیم ریاضی انتزاعی تر می شود، مشکلات این کودکان مشهودتر می گردد. مثلا ممکن است در جمع و تفریق اعداد با استفاده از شکل مسلط باشد اما در مراحل بعدی وقتی انتظار می رود همانند دیگر همسالان خود، محاسبه اعداد یک رقمی را به صورت ذهنی حل کند، مشکلات او بارز می شود.

اختلال یادگیری چه تفاوتی با عقب ماندگی ذهنی دارد؟

اختلال یادگیری با عقب ماندگی ذهنی تفاوت ها شایانی دارد

در اختلال یادگیری، مشکلات یادگیری ناشی از نقایص هوشی نیست اما مشکلات یادگیری در کودکان عقب مانده ی ذهنی ناشی از هوش پایین و ظرفیت یادگیری کم است. کودکان کم توان ذهنی معمولا در به دست آوردن توانایی رشدی از هم سالان خود عقب تر هستند. مثلا دیرتر می نشینند، یا راه می افتند، دیرتر صحبت می کنند، دیرتر ادرار خود را کنترل می کنند. به همین نسبت آنان در یادگیری مفاهیم و مهارت ها نیز ضعیف دارند و حتی با آموزش های مناسب، تنها متناسب با ضریب هوشی خود تا مقطع خاصی قادر به ادامه تحصیل هستند. در حالی که کودکان مبتلا به اختلال یادگیری بر خلاف کودکان عقب مانده تأخیر تکاملی واضحی ندارند و با آموزش های صحیح، به موقع، و به کمک متخصصین آگاه می توانند همانند دیگر بزرگسالان خود به موقعیت های تحصیلی دست پیدا کنند و در مقاطع دانشگاهی نیز موفق باشند.

کودکان دارای اختلال یادگیری چه شباهت ها و چه تفاوت ها یی با یکدیگر دارند؟

تنها شباهت کودکان دارای اختلال یادگیری در این است که همگی علی رغم داشتن هوش طبیعی در یادگیری برخی از حوزه های تحصیلی مشکل دارند.

اما ویژگی اختلال یادگیری آن چنان گسترده است که به تعداد افراد انواع مشکلات یادگیری وجود دارد. نمی توان دو نفر مبتلا به اختلال یادگیری را پیدا کرد که مشکلات یادگیری مشابه و یکسانی داشته باشند.

علاوه بر این تفاوت گسترده در نوع مشکلات شدت این اختلال نیز متغیر است. بنابراین بهتر است آن را به عنوان یک طیف اختلال در نظر گرفت.

در پایین ترین سطح این طیف، کودکانی قرار دارند که علی رغم برخورداری از هوش طبیعی، مشکلات اساسی در یادگیری دارند مثلا در سال اول دبستان، به طور کلی خواندن و نوشتن را یاد نمی گیرند. در مقابل، در بالاترین سطح این طیف، مشکلات یادگیری برخی از دانش آموزان آن چنان جزئی و اندک است که نه تنها مانع زیادی در یادگیری ایجاد نمی کند بلکه حتی به چشم هم نمی آید و تشخیص داده نمی شود.

آیا اختلال یادگیری با گذشت زمان برطرف می شود؟

اگرچه با افزایش سن کودک به واسطه داشتن هوش طبیعی ممکن است بتواند راه حل هایی برای مشکلات آموزشی خود پیدا کند اما اختلال یادگیری با گذشت زمان برطرف نمی شود و در تمامی دوره های زندگی (دوره ی کودکی و دبستان، مقطع راهنمایی، دبیرستان، و دوره ی بزرگسالی) باقی می ماند. اما ممکن است علائم این اختلال در دوره های مختلف زندگی فرد به صورتی متفاوت نمایان شود. این تغییرات به سایر نقاط قوت و ضعف فرد و همچنین شرایط محیط زندگی او بستگی دارد.

کودکی که در دوران مدرسه نوشتن برایش سخت ترین و مشکل ترین کار بوده است هنگام بزرگسالی بسته به مهارت هایی که به تدریج در نوشتن بدست آورده است و همچنین نوع شرایط زندگی و شغلی وی مشکلات متفاوتی خواهد داشت. اگر کار او گزارش نویسی باشد مسلما سختی فراوانی را تجربه خواهد کرد، اما اگر شغل وی نیازی به نوشتن نداشته باشد ناتوانی در نوشتن او را چندان آزار نخواهد داد.

آیا درمان قطعی برای اختلال یادگیری وجود دارد؟

متأسفانه درمان قطعی وجود ندارد بلکه تنها راهکار جبرانی، ارائه آموزش های مناسب است. توجه کنید که تشخیص به موقع مشکلات یادگیری و به دنبال آن کاربرد روش های آموزشی مناسب در موفقیت تحصیلی کودکان نقش بسزایی دارد.

آیا اختلال یادگیری تنها بر موفقیت تحصیلی فرد اثر می گذارد؟

علاوه بر یادگیری و موفقیت تحصیلی اختلال یادگیری بر تمامی جنبه های زندگی فرد تأثیر می گذارد. این تأثیر بستگی به شدت و نوع اختلال دارد. برای مثال، تنظیم وقت، برنامه ریزی زمانی، پیدا کردن و دادن نشانی و … از موارد شایع مشکلات این افراد حتی در دوران بزرگسالی است.

آیا اختلال یادگیری با تنبلی و بی انگیزه بودن کودکان ارتباط دارد؟

اختلال یادگیری بر تنلی تاثیر گذار می باشد

بسییاری از آموزگاران و والدین نمی توانند قبول کنند که کودکی با هوش طبیعی یا بالاتر در یادگیری مطالب آموزشی مدرسه مشکل داشته باشد. بنابراین از لقب هایی چون تنبل، عجول، بی حوصله، بی انگیزه، از زیر کار در رو و یا واژه های ناعادلانه تری چون کودن، عقب مانده و … استفاده می کنند که هیچ کدام از آنها نه حقیقت دارد و نه منصفانه است.

اگرچه برخی از کودکانی که اختلال یادگیری آنها به موقع تشخیص داده نشده یا در زمان مناسب، آموزش های لازم را دریافت نکرده اند با وجود تلاش های بیشتر، نتیجه کمتری دریافت می کنند و به دلیل سرخوردگی انگیزه خود را از دست می دهند، اما این کودکان از ابتدایی بی انگیزه و تنبل نیستند.

آیا مشکلات یادگیری کودک به دلیل لجبازی های او نیست؟

لجبازی کودکان تاثیر دیگری بر یادگیری میگذارد

یکی از مهمترین مسائل در مشکلات یادگیری که گاه والدین و حتی آموزگاران را با مشکل روبرو می کند، تفاوت قائل شدن میان واژه های “نخواستن” و “نتوانستن” است. گاهی اوقات این دو واژه فراموش می شود، در صورتی که تفاوت اصلی در دیدگاه و رفتار ماست.

برخی از والدین شکایت خود را این گونه عنوان می کنند که: کودک من، کودکی باهوش است، اما نمی خواهد یاد بگیرد، با من لجبازی می کند. مثلا هزار بار به او یاد می دهم که طناب را با “ط” بنویسد اما باز هم موقع نوشتن دیکته در خانه از من سؤال می پرسد “ط” دسته دار یا “ت” دو نقطه؟! و در مدرسه هم حتما به غلط می نویسد: “تناب”.

اگر والدین فکر کنند که کودک نمی خواهد یاد بگیرد و لجبازی می کند، ممکن است رفتاری نامناسب با کودک خود پیش بگیرند، آموزش آنها با خشونت، داد و بیداد، سرزنش کودک، تنبیه و … همراه باشد.

توجه داشته باشید که کودک مبتلا به اختلال یادگیری، کودک باهوشی است با توانایی ها و ناتوانایی هایی متفاوت از کودکان دیگر.

اگر مطلبی را یاد نمی گیرد و فراموش می کند به دلیل عدم همکاری یا لجبازی نیست بلکه به این خاطر است که نمی تواند.

والدین چه کمکی می توانند بکنند؟

دلواپسی والدینی که کودک دچار اختلال یادگیری دارند بسیار زیاد است. آنها نگرانند که فرزندشان در مدرسه چه از لحاظ آموزشی و چه از لحاظ اجتماعی چطور عمل خواهند کرد. هنگام امتحان آنان همراه با کودکشان اضطراب زیادی را تجربه می کنند که جریان کار چگونه پیش خواهد رفت؟ آیا کودک موفق می شود یا هر آنچه که قبلا هم بلد بوده، فراموش می کند؟! وقتی فرزند آنها از مدرسه به خانه بر می گردند، والدین نگرانند که آیا امروز هم اتفاق ناگواری افتاده است؟ آیا دوباره کودک دچار شکست و ناکامی شده؟ آیا تنبیه یا توبیخ شده؟

بعضی اوقات والدین به دلیل مشکلات کودک خود عصبانی می شوند. گاه این عصبانیت متوجه خود والدین می شود چون احساس گناه می کنند و خود را مقصر می دانند، گاهی این عصبانیت آموزگاران کودک را نشانه می گیرد، معلم هایی که مشکلات کودک را درک نمی کنند، و گاه نیز این عصبانیت به سمت متخصصانی است که مشکلات کودک را به درستی برای والدین توضیح نمی دهند، یا راهنمایی های لازم را ارائه نمی دهند و والدین مستأصل و درمانده را حمایت نمی کنند.

بسیاری از والدین احساس سردرگمی می کنند زیرا در مورد مشکلات کودک آنها افراد مختلف اظهار نظرهای فراوان و متفاوت به همراه درمان های گوناگون توصیه می کنند.

والدین ممکن است احساس های متفاوت دیگری را نیز تجربه نمایند، ممکن است از مشکلات کودک خسته شوند، و پس از تلاش زیاد برای آموزش کودک با کسب نتایج اندک و پیشرفت تحصیلی کند دلسرد شوند. بنابراین والدین به حمایت و آموزش فراوان احتیاج دارند تا بدانند چطور به کودکشان درس بدهند و چگونه با آنها رفتار کنند.

آیا لازم است خواهرها و برادرهای کودک دارای اختلال یادگیری از مشکل وی آگاه شوند؟

  • والدین باید آگاه شوند که فشارهای روانی ناشی از اختلال کودک ممکن است به فرزندان دیگر آسیب بزند.
  • بهتر است والدین به زبان ساده و مختصر مشکلات کودک را برای خواهران و برادران او مطرح کنند تا آنها بدانند که خواهر یا برادر آنها تنبل و یا کم هوش نیست.
  • باید فرزندان دیگر را آگاه نمود که اگر والدین آنها وقت بیشتری را صرف آموزش کودک می کنند قصد ندارند که بین فرزندانشان فرق بگذارند یا خواهران و برادران دیگر را فراموش کرده اند. بلکه توجه بیشتر آنان به کودک به دلیل نیاز ویژه او در یادگیری مطالب و مهارت های لازم برای سن او است.

آیا لازم است در مورد مشکلات یادگیری با خود کودک صحبت کنیم؟

  • می توان خود کودک را از مشکلاتی که با آن روبرو است آگاه نمود. گاهی حتی بهتر است این آگاهی در مراحل اولیه تشخیص انجام شود، قبل از آنکه کودک با مشکلات یادگیری و شکست های متعدد و پی در پی روبرو شود و گیجی، سردرگمی و سرخوردگی را تجربه کند.
  • برای این منظور حتما از متخصصی که در زمینه یادگیری کودکان با تجربه است، کمک بگیرید.
  • برای کودک خود از تفاوت های میان افراد مختلف (از تفاوت های ظاهری گرفته تا خصوصیات اخلاقی، رفتاری و …) صحبت کنید و برایش توضیح دهید که افراد از نظر توانایی ها و ناتوانایی ها با یکدیگر متفاوت هستند.
  • وقتی از مشکلات یادگیری کودک می گویید، هم زمان به توانایی های دیگر او نیز اشاره کنید. مثلا توضیح دهید که دست خط او بسیار زیباست یا خیلی خوب نقاشی می کشد و …
  • حتما برای کودک توضیح دهید که تلاش او برای یادگیری خیلی اهمیت دارد و شما به تلاش او جایزه می دهید و نه فقط به نتایج و نمراتش. بدین منظور با کمک یکدیگر یک نظام پاداش دهی تهیه کنید که در آن برای تلاش های کودک و تکرار و تمرین ها جایزه تعیین شده باشد.
  • خوب است که وقتی در مورد مشکلات کودک با وی صحبت می کنید به راه حل ها، روش ها و افرادی که با کمک آنها می تواند به مشکلاتش غلبه کند اشاره داشته باشید.
  • به کودک اطمینان بدهید که مهم نیست چقدر طول بکشد، اما مهم این است که بالاخره او یاد می گیرد و حتما یاد می گیرد.
  • به خاطر داشته باشید که برخی کودکان هنگامی که متوجه مشکلات یادگیری خود می شوند از این موضوع به عنوان عذر یا بهانه برای فرار از کار استفاده می کنند. بسیار دیده شده است که برخی از کودکان با اشاره به اختلال یادگیری خود، از نوشتن مشق، تمرین ریاضی و … خودداری می کنند. برای پیشگیری از این موضوع حتما برایش شرح دهید که مشکلات وی مانع از یادگیری نمی شود و او باید تلاش بیشتری بکند. اگر علی رغم توضیحات کافی این موضوع اتفاق افتاد باید به سرعت به دنبال حل آن باشید. تفاوت بین تنبلی و مشکلات یادگیری را کاملا برای کودک شرح دهید و نظام پاداش دهی را برای تلاش های کودک جدی بگیرید و دنبال کنید.
  • به روحیه خود و کودکتان توجه بیشتری داشته باشید و در صورت لزوم از متخصصین کمک بگیرید. هرگز اجازه ندهید شکست های متعدد روحیه شما و فرزندتان را در هم بریزد و به اعتماد به نفس کودک آسیب وارد کند.
  • در مورد اختلال یادگیری بیشتر بیاموزید تا بتوانید بهتر به کودک خود کمک کنید.

نقش والدین در آموزش و یادگیری کودکان دارای اختلال یادگیری

باید درباره ی این موضوع با کودک صحبت شود

  • والدین نقش مهمی در آموزش کودکان دارند، آنان اغلب بدون آنکه خود متوجه باشند با آوردن مثال های متعدد و با استفاده از روش های واضح و مستقیم تر به کودک خود آموزش می دهند.
  • برای کودک دارای اختلال یادگیری، نقش والدین بسیار مهم و کلیدی است زیرا هیچ معلمی نمی تواند به اندازه والدین در شرایط مختلف و در زمان های خاص آموزش های مستقیم و انفرادی به طور مستمر برای کودک ارائه کند.
  • اگرچه ارتباط کودک با والدین عموما نسبت به رابطه کودک با آموزگار با مشکلات متعددی مواجه می شود اما اگر آموزش والدین به کودکان با توجه و دقت بیشتری صورت گیرد بسیار کارساز و مشکل گشا می گردد. بنابراین آنان باید یاد بگیرند که چطور می توانند آموزگار خوبی برای کودک خود باشند.
  • برای شروع آموزش کودک باید با مدرسه و متخصصینی که هدایت کودک را به عهده دارند مشورت کنید تا با راهنمایی های ایشان مؤثرتر عمل نمایید.
  • کودکان دارای اختلال یادگیری در برخی از فعالیت ها بسیار توانمند هستند. این فعالیت ها را شناسایی و تقویت نمایید.
  • فعالیت های ورزشی (مثل فوتبال، شنا و . . . ) و هنری (مثل نقاشی، موسیقی، بازیگری و …) فعالیت هایی هستند که چون مستلزم خواندن، نوشتن، محاسبه و. . . نیستند، این کودکان می توانند در آنها بسیار موفق باشند. به کودک فرصت بدهید تا این فعالیت ها را بیازمایند، استعداد خود را بیابد، پرورش دهد، احساس موفقیت را تجربه کند و اعتماد به نفسش تقویت شود.
  • روش هایی را پیدا کنید که به کمک آنها کودک بهتر یاد می گیرد و کودک را به استفاده از این روش ها تشویق کنید. مثلا برای تمرین های ریاضی، وسایلی را تهیه کنید که کودک بتواند عملا مفاهیم جمع، تفریق و … درک کند. اگر حافظه کودک شما ضعیف است برای حفظ کردن درس هایی مثل تاریخ فقط به خواندن و تکرار کردن شفاهی کودک اکتفا نکنید و از او بخواهید آنچه را که خوانده است چندین بار روی کاغذ بنویسید، یا می توانید صدای کودک را ضبط و چندین بار در زمان های مختلف روز برایش پخش کنید. برای کودکانی که اختلال در خواندن دارند، می توانید خودتان مطالب دروس شفاهی را ضبط و با این روش به آنان کمک کنید تا نمرات بهتری در این دروس بدست آورند. توجه کنید که شما به عنوان والدین کودک، بهترین کسی هستید که می توانید روش های بهتر را برای یادگیری کودک خود کشف و از آنها استفاده کنید. بدین منظور از متخصصین آموزشی هم می توانید کمک بگیرید.
  • در کارهای خانه، به کودک خود مسؤلیت بدهید زیرا در خلال آن فرصتی برای شما فراهم می شود تا به توجه و اعتماد به نفس کودک شکل دهید و آنها را تقویت کنید. توجه داشته باشید که مسؤلیت انجام کارهایی را به او واگذار کنید که توانایی انجام آنها را داشته باشد و برای انجام این کارها او را تحت فشار و اجبار قرار ندهید. بهتر است این فعالیت ها را کودک بر اساس علایق خود انتخاب کند مثلا آب دادن به گلدان ها یا باغچه. سعی کنید انجام این مسؤلیت ها برای کودک خوشایند و با پاداش همراه باشد. پاداش فقط جایزه نیست، می توانید برای انجام این کار با جملاتی از وی تشکر کنید مثل: “از اینکه مسؤلیت خود را خوب انجام می دهی خوشحالم”-“از اینکه به من کمک می کنی خیلی متشکرم”-“وقتی کارها را به این خوبی انجام می دهی احساس افتخار می کنم”.
  • برای آموزش به کودک زمانی را انتخاب کنید که هر دوی شما در وضعیت مناسب روحی و جسمی هستید (گرسنه، خسته، بی حوصله و … نباشید).
  • محیط آرامی را انتخاب کنید که مزاحمی نداشته باشید حتی در این فاصله زنگ تلفن را قطع کنید.
  • در شروع آموزش زمان را مشخص کنید، مثلا 1 ساعت. برای کودکانی که مفهوم ساعت را نمی دانند و یا خواندن ساعت را بلد نیستند می توانید از ساعت زنگ دار استفاده کنید (آن را برای 1 ساعت بعد کوک کنید و برای کودک توضیح بدهید تا هنگامی که ساعت زنگ بزند کار ما ادامه خواهد یافت).
  • در هنگام آموزش زمان را در نظر بگیرید و طوری برنامه ریزی کنید که سر ساعت مشخص کار شما پایان یابد.

[mks_pullquote align=”left” width=”300″ size=”24″ bg_color=”#000000″ txt_color=”#ffffff”]

نکته: شاید لازم باشد به منظور حفظ آرامش و جلوگیری از پرت شدن حواس و توجه کودک، سایر فرزندان را در مکانی دیگر به انجام کاری مشغول کنید تا مزاحم شما نشوند.

[/mks_pullquote]

  • سعی کنید هنگامی که مشغول انجام کار دیگری هستید آموزش کودک را متوقف کنید مثلا زمانی که روزنامه می خوانید یا تلویزیون تماشا می کنید.
  • سعی کنید جلسات آموزشی جذاب و متنوع باشند.
  • آموزش را با مرور مطالب قبلی شروع کنید و در مورد آنچه که می خواهید در این جلسات آموزش بدهید به کودک توضیح بدهید زیرا مهم است که کودک بداند قرار است چه چیزی یاد بگیرد.
  • با صبر و حوصله آموزش دهید. از تکرار، یادآوری مطالب قبلی و باز هم تکرار و تکرار خسته نشوید.
  • بعضی از اوقات به نظر می آید کودک شما به بن بست می رسد و یا فرزندتان دچار فراموشی می شود، حتی گاهی اوقات مفاهیم خیلی ساده را فراموش می کند و به خاطر نمی آورد. مثلا شما می دانید که جمع و تفریق اعداد یک رقمی را کاملا یاد گرفته است و حتی ضرب و تقسیم اعداد دو رقمی را می داند اما امروز در حل این مسأله، برای جمع و تفریق اعداد یک رقمی ناتوان و بهت زده به نظر می رسد. تعجب نکنید و عصبانی نشوید، زیرا بسیاری از کودکان دارای اختلال یادگیری این مشکل را دارند و گاهی به نظر می رسد ذهن آنها کاملا قفل می کند. در این شرایط هرگز برای ادامه ی کار اصرار نکنید. بدون هیچ نگرانی برای مدت کوتاهی به کودک استراحت بدهید تا دوباره ذهن او فعال شود و خستگی شما نیز بر طرف شود.
  • کاملا قابل انتظار است که کودک دارای اختلال یادگیری به کندی و آهستگی پیشرفت کند، حتی گاهی اوقات افت تحصیلی داشته باشد و بعد دوباره به آهستگی همانند قبل پیشرفت نماید. توجه کنید که در خلال دوره های افت تحصیلی، ناتوانی مطلق گریبان گیر کودک شما نشده است. نگران نشوید و اجازه بدهید این دوره سیر طبیعی خود را طی کند زیرا در خلال این دوره ها ذهن کودک شما در حال پی ریزی و ساختن مفاهیم جدید است و به محض آنکه مفاهیم جدید در ذهن او شکل گرفت، دوره پیشرفت آغاز می گردد.
  • هنگام آموزش همیشه تشویق کننده باشید و هرگز انتقاد نکنید. حتی در مرحله ای که کودک دچار شکست می شود باز هم دنبال موردی باشید که در انجام آن درست عمل کرده و آن را تشویق کنید. مثلا در نوشتن دیکته اگر یک حرف از یک کلمه را اشتباه نوشت به جای آنکه بگویید باز هم اشتباه نوشتی، به او بگویید آفرین بقیه حروف را درست نوشته ای (وقتی کودک می نویسد “تناب” به جای آنکه بگویید: “باز هم ط را اشتباه کردی چند بار بگویم با ط بنویس نه ت”، به او بگویید: “آفرین! همه ی حروف طناب را درست نوشته ای، فقط آن را با ط بنویس”.
  • در خلال آموزش از گفتن جملاتی نظیر “عجله کن”، “زودباش”، “چقدر کندی”، “چرا این قدر معطل می کنی”، “حواست باشه چه کار می کنی”، “اینقدر بی دقت نباش”، “این کلمه را قبلا درست خوانده ای”، “هزار بار این کلمه را نوشته ای” و … پرهیز کنید. می توانید از عبارت زیر استفاده کنید:”واقعا در خواندن/نوشتن پیشرفت کرده ای”، “خیلی خوب تلاش می کنی”، “خوشحالم که این قدر خوب توجه می کنی”، “چه خوب که این روزها این قدر با دقت هستی”.
  • در آموزش و انجام هر تمرین؛ فعالیت ها را به قدم ساده تر تبدیل و پله به پله حرکت کنید. مثلا در دیکته هرگز چندین حرف را با هم آموزش ندهید و تا زمانی که مطمئن نشده اید حروف قبلی را به درستی یاد گرفته است حرف جدیدی آموزش ندهید. توجه کنید که باید پا به پای کودک خود پیش بروید. در آموزش هرگز عجله نداشته باشید. سعی نکنید که کودک را به زور به دنبال خود بکشانید چون او نمی تواند انتظار شما را برآورده کند نه آنکه نخواهد با شما همگام باشد. از کودک خود عقب تر هم نباشید، مرور تمرین های قبلی خوب است اما آموزش مجدد آنچه که کودک یاد گرفته کاری بیهوده است. پس همیشه با کودک خود پیش بروید، نه پشت سر او در جا بزنید و نه جلوتر از او حرکت کنید.
  • در آموزش ریاضی حتما مطمئن باشید که کودک مفاهیم پایه ای را بلد است. مثلا در آموزش ضرب 2 رقمی در یک رقمی، کودک شما حتما باید جمع و تفریق(یک رقمی، دو رقمی و سه رقمی)، و ضرب (یک رقمی در یک رقمی) را به خوبی یاد گرفته باشد و گرنه آموزش شما حاصلی جز سرخوردگی کودک و عصبانیت ما در پی نخواهد داشت. پس از آنکه مطمئن شدید مفاهیم پایه ای را می داند ضرب را مرحله به مرحله به وی آموزش دهید. بهتر است مراحل را به ترتیبی برای کودک بنویسید و آنها را با مثال های واضح و متعدد همراه کنید تا با خواندن هر مرحله بتواند آن را انجام دهد و به مرحله بعدی برود. به این ترتیب او خواهد توانست که این روند را حتی بدون حضور شما هم انجام دهد.
  • در آموزش ریاضی به کودک اجازه بدهید برای محاسبه از انگشتان دست، کشیدن خط روی کاغذ و … استفاده کند. برای درک بیشتر او از جداول و اشکال بیشتری بهره بگیرید.

نکته: در دروس شفاهی برای کودکانی که در خواندن و نوشتن مشکل دارند، پاسخ سؤالات را کوتاه کنید تا به خاطر سپاری، خواندن و نوشتن آنها راحت تر باشد.

  • برای کودکانی که در درک و به خاطر سپاری مطالبی که می شنوند مشکل دارند، سعی کنید مطالب آموزشی را عملی تر و همراه با نمایش شکل و تصویر ارائه دهید.
  • برای درک بیشتر مطلب، معانی کلمات انتزاعی و آنهایی را که کاربرد کمتری دارند با مثال های متعدد برای کودک توضیح دهید. مثلا در دروس علوم اجازه ندهید پاسخ ها را صرفا طوطی وار حفظ کند بلکه مطمئن شوید معانی کلمات و جملات را متوجه شده است. به این منظور سؤالاتی بپرسید تا مطمئن شوید مفهوم کلی را دریافت کرده است.
  • اجازه دهید کودک داستان های خیالی بسازد و برای شما تعریف کند. یا از او بخواهید کتاب داستانی را که خوانده برایتان بازگویی کند.
  • وقتی داستان وقایعی را که در مدرسه اتفاق افتاده است برای شما تعریف می کند وارد جزییات نشوید و مرتب از او سؤال نپرسید بلکه اجازه دهید آنچه را که می خواهد بگوید خودش به زبان آورد.
  • گاهی شاید لازم باشد به کودک آموزش بدهید که برای ساختن عبارات، جملات، پاراگراف ها و سایر ترکیبات معنی دار، کلمه هارا چگونه کنار هم قرار دهد. در این صورت به او بیاموزید جملات شفاهی و کتبی را چگونه بسازد.
  • سعی کنید این احساس را در کودک ایجاد کنید که به تلاش و کوشش او اهمیت می دهید نه به نمراتش. به این تلاش و کوشش پاداش هم بدهید.
  • نظام پاداش دهی را حتما قبل از آنکه برای کودک توضیح دهید برای خود مشخص سازید و وسایل آن را مهیا کنید.
  • دقت کنید که همیشه مشخص باشد به چه چیزی جایزه داده اید تا کودک متوجه شود این “تلاش” های او است که شایسته و با ارزش است نه فقط نتیجه کار و نمراتش. مثلا امروز به دلیل اینکه خوب به حرف های من توجه داشتی جایزه می گیری (اگر چه کودک مطلب آموزشی امروز را یاد نگرفته اما به شما توجه داشته است). یا آنکه امروز چون خیلی خوش خط نوشتی جایزه می گیری (غلط های املایی کودک زیاد است اما واقعا خوش خط نوشته است).
  • روش های زیادی برای پاداش دادن به تلاش های کودک وجود دارد. لازم نیست که پاداش حتما به شکل جایزه باشد بلکه به خاطر داشته باشید که تشویق های کلامی قدرت بسیار بالایی دارد.
  • ساده ترین پاداش آن است که به کودک بگوییم: آفرین. خیلی خوبه، خوب یاد گرفتی، خوب تلاش کردی؛ خیلی دقت کردی و …
  • پاداش های ساده کلامی را همیشه ادامه بدهید و بدانید که این پاداش ها اغلب قوی تر و نتیجه بخش تر از آن هستند که والدین فکر می کنند.
  • پاداش های کلامی معمولا نتیجه بخش هستند اما در برخی از کودکان به پاداش های ملموس تر نیاز است مثلا استفاده از بازی های کامپیوتری (حالا که خوب تمرین کردی و به کارت دقت داشتی، اجازه داری نیم ساعت بازی کامپیوتری انجام دهی).
  • گاه بهتر است برای پاداش دهی با کمک کودک جدولی تهیه کنیم تا پس از انجام هر کار مثبت کودک، یک بر چسب یا ستاره در آن بچسبانیم. با کودک قرار می گذاریم که با تعداد مشخصی (مثلا 20 ستاره) فلان جایزه یا فعالیت خوشایند را انجام دهیم. (توپ یا عروسک می خریم یا به سینما یا پارک می رویم).
  • توجه کنید که جایزه را با نظر کودک مشخصا انتخاب می کنیم نه آنکه بگوییم هر چه دوست داشتی می خریم. باید از ابتدا با کودک به توافق برسیم.
  • آگاه باشید که نباید رسیدن به یک جایزه خیلی بزرگ و گران قیمت، خیلی آسان یا خیلی مشکل و دور از دسترس باشد.
  • به صورت معقولانه ای رسیدن به پاداش های کوچک را آسان کنید تا تشویقی به ادامه ی کار برای رسیدن به پاداش های بزرگ باشد.
  • اگر رسیدن به پاداش بزرگ خیلی آسان باشد کودک انگیزه تلاش کردن بیشتر را از دست می دهد و شما نیز کم کم توانایی ادامه نظام پاداش دهی را از دست می دهید.
  • اگر پاداش ها خیلی دور از دسترس باشند باز هم کودک انگیزه تلاش کردن بیشتر را از دست می دهد چرا که رسیدن به آنها را غیرممکن می بیند.

توجه داشته باشید از جایزه و پاداش به طور صحیح استفاده کنید و آنها را تبدیل به رشوه نکنید. وقتی کودک کار مناسبی انجام می دهد به او پاداش می دهید نه آنکه به او بگویید: ”اگر دیکته بنویسی برایت فلان چیز را می خرم”، “اگر درس بخوانی می برمت پارک”. متاسفانه برخی از والدین به حدی جایزه های متعدد و گران قیمت به کودک می دهند که دیگر نمی توانند او را با هیچ چیز راضی کنند در این حالت پاداش اثر ایجاد انگیزه و رغبت را از دست می دهد. رشوه دادن را از همین امروز متوقف کنید چون از فردا او برای نوشتن هر کلمه از تکلیف خود به دنبال رشوه خواهد بود و کم کم هیچ جایزه ای او را خوشحال نخواهد کرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *