هدف گذاری شخصی در زندگی

میان مولفه های خودانگیزشی، هدف گذاری شخصی و موفقیت همبستگی قوی وجود دارد. هدف گذاری شخصی، موجب ایجاد انگیزه مناسب می شود و به شما کمک می کند مدتی را برای فکر کردن در مورد اهداف شخصی خود و آنچه که می خواهید در زندگی خود به آن برسید، صرف کنید.

همه ی ما یک آرزویی درونی داریم که تلاش می کنیم آن را برآورده کنیم.

آنچه ما برای دستیابی به آن تلاش می کنیم، اهداف شخصی ما هستند و ممکن است در طول زندگی تغییر کنند. به عنوان مثال، در دوران مدرسه، برای کسب نمرات خوب تلاش می کردیم و در دوره ای دیگر برای قبولی در آزمون رانندگی و یا پیدا کردن شغل مناسب.

بنابراین اگر می خواهید به هر یک از آرزو های خود برسید، هدف گذاری شخصی را جدی بگیرید.

هدف گذاری شخصی

رابطه میان خودانگیزشی، هدف گذاری و موفقیت

همه ی ما می خواهیم موفقیت های با ارزش، معنا دار و مهمی را کسب کنیم و مطمئن باشیم که موفقیت های فعلی خود از ارزش بسیاری برخوردارند.

به طور کلی، هرچه افراد بیشتر به موفقیت برسند، اعتماد به نفس بیشتری خواهند داشت در نتیجه افزایش اعتماد به نفس، توانایی دستیابی به موفقیت های بیشتر نیز افزایش می یابد.

برعکس، هنگامی که افراد در دستیابی به اهداف خود ناکام می مانند، عزت نفس و اعتماد به نفس آن ها آسیب می بیند و این ناکامی بر انگیزه آنها برای دستیابی به موفقیت تأثیر منفی می گذارد.

درک رابطه بین خود انگیزشی، هدف گذاری و موفقیت به شما کمک می کند تا اهداف شخصی و واقعی تعیین کنید، که به نوبه خود به شما امکان می دهد در دراز مدت به اهداف بیشتری دست یابید.


مقاله مرتبط: هدف‌ گذاری معکوس


هدف گذاری شخصی مسیری بلند مدت و انگیزه ای کوتاه مدت به وجود می آورد.

اهداف به ما کمک می کند تا بر آنچه که می خواهیم تمرکز کنیم. هدف گذاری یک راهی برای استفاده از دانش و مدیریت زمان و منابع می باشد تا بتوانید از حداکثر پتانسیل خود در زندگی استفاده کنید.

با تعیین اهداف شخصی مشخص، می توانید دستاوردهای خود را اندازه گیری کرده و پیشرفت خود را در نظر بگیرید. اگر در یک مرحله نتوانستید به نتیجه برسید، می توانید موقعیت خود را مجددا ارزیابی کرده و رویکردهای جدیدی را امتحان کنید. حفظ اهداف زندگی با شفافیت کامل و به روز در هنگام تغییر و تحول شرایط، یکی از قوی ترین راه ها برای حفظ انگیزه در طول زندگی است.

اهداف زندگی

زمانی که هدف گذاری انجام می دهید، این حقیقت احتناب ناپذیر را بپذیرید که تغییراتی در زندگی شما به وجود خواهد آمد.

شرایط و اولویت های شما در طول زندگی شما تغییر خواهد کرد. ممکن است در 40 سالگی متوجه شوید که هرگز قرار نیست همانطور که در 19 سالگی برنامه ریزی کرده بودید. پیانیست کنسرت شوید. با این حال، چیزهای دیگری وجود دارد که می توانید به آنها دست یابید، و همچنان می توانید پیانو نوازی را برای لذت بردناز هنر خود خود تقویت کنید. سعی کنید اهداف چالش برانگیز و هیجان انگیزی تعیین کنید و آنها را بر اساس نقاط قوت خود بسازید.

برای مقابله با تغییرات اجتناب ناپذیر در زندگی، به صفحه مدیریت تغییرات شخصی مراجعه کنید.

اهداف زندگی در دسته های زیر قابل تقسیم بندی هستند:

  • اهداف تحصیلی: چه دانش و/یا مدارکی را می خواهید به دست آورید؟
  • اهداف شغلی: دوست دارید حرفه شما به کجا برسد، می خواهید به چه سطحی برسید؟
  • اهداف مالی: قصد دارید در یک مقطع از زندگی خود به چه مقدار پول دست یابید؟
  • اهداف اخلاقی: آیا می خواهید برای امر خیر داوطلب شوید یا در رویدادهای محلی، سیاسی و غیره شرکت کنید؟
  • اهداف هنری: چگونه می خواهید پیشرفت خلاقانه یا هنری داشته باشید؟
  • اهداف خانگی: دوست دارید زندگی خانگی شما در آینده چگونه باشد؟
  • اهداف فیزیکی: آیا می خواهید مهارت خود را در یک ورزش خاص یا سایر فعالیت های بدنی تقویت کنید؟

هنگامی که به اهداف زندگی خود فکر کردید، می توانید بهترین راه رسیدن به آنها را برنامه ریزی کنید. اهداف آینده خود را به اهداف کوچک تر تقسیم کنید.

برنامه های عملیاتی را با اهداف فرعی و کوچکتر تنظیم کنید تا بتوانید به برنامه ای دست پیدا کنید که می توانید در حال حاضر روی آن کار کنید.

اهداف هوشمندانه یا SMART Goals

هدف گذاری هوشمندانه یا SMART داشته باشید. اهداف اصلی و فرعی خود را معیار های SMART تطابق بدهید. این روش، راهی مفید و موثر برای تعیین اهداف است. SMART Goals به اختصار برای اشاره به این نکات استفاده می‌شود:

اهداف هوشمندانه

  • S/خاص (دقیق و مشخص): هر هدفی را مشخص کنید تا دقیقاً بدانید که چیست. مدتی وقت بگذارید تا اهداف اصلی و فرعی خود را به روشنی مشخص کنید، هرچه جزئیات بیشتری در مورد اهداف خود و نحوه دستیابی به آنها داشته باشید، بهتر است.
  • M: قابل اندازه‌گیری (معنادار): هر هدفی را قابل اندازه گیری کنید تا بدانید چگونه در حال پیشرفت هستید. شما باید بتوانید ببینید چگونه در حال پیشرفت برای رسیدن به اهداف خود هستید. برای سنجش میزان پیشرفت خود از چه معیارهایی می توانید استفاده کنید؟
  • A: قابل دسترسی (عملگرا): اهداف غیرممکن تعیین نکنید، مطمئن شوید که اهداف شما قابل دستیابی است. هرچه هدف بزرگتر باشد، غیرممکن تر به نظر می رسد اما اگر آن را به اهداف فرعی ساده تقسیم کنید، متوجه خواهید شد که هر مرحله قابل دستیابی است.
  • R: مرتبط (پاداشی): اهداف خود را مرتبط کنید. اطمینان حاصل کنید که اهداف فرعی شما با اهداف زندگی شما مرتبط هستند. سعی کنید اهدافی را تعیین نکنید که در نهایت به شما در رسیدن به اهداف کلی زندگی کمک نمی کند.
  • T: زمان (قابل پیگیری): برای هر هدف اصلی و فرعی، محدودیت های زمانی یا مهلت تعیین کنید. اگر بتوانید مهلت های واقع بینانه تعیین کنید و به آن پایبند باشید، از حواس پرتی یا تعلل بیش از حد جلوگیری می کنید و انگیزه خود را حفظ می کنید.

برای مثال به جای «سفر به دور دنیا» به عنوان هدف، با این روش هدف به «کامل کردن سفر به دور دنیا تا دسامبر ۲۰۱۷» تغییر می‌کند. اگر بسیاری از کارهای آماده‌سازی از قبل تعیین شده باشد این هدف قابل‌دسترس خواهد بود.

هدف گذاری های خود را مرور کنید

مانند هر چیزی در زندگی، فقط تعیین اهداف کافی نیست. شما باید اهداف خود را به طور منظم، شاید هر چند ماه و مطمئناً هر سال، مرور کنید تا مطمئن شوید که:

  • اهداف هنوز مربوط به آنچه می خواهید به آن برسید هستند. و
  • شما در مسیر دستیابی به آنها هستید.

در غیر این صورت، باید آنها را مطابق با شرایط فعلی خود اصلاح کنید.

اهداف شما باید به شما انگیزه بدهند و شما را هیجان زده کنند.

اگر هدف های فعلی خود شما راهیجان زده نمی کنند، آن ها را رها کنید. در عوض، برای اهدافی که برای شما واقعا هیجان انگیز هستند برنامه ریزی کنید.

امتیاز دهید
مطالب مرتبط
نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.