طرحواره رهاشدگی (ترک) چیست؟ نشانه‌ها، علت‌ها و تاثیر آن

طرحواره رهاشدگی یا ترک (Abandonment) یکی از رایج‌ترین طرحواره‌های اولیه است که باعث می‌شود فرد همیشه از تنها ماندن، طرد شدن یا از دست دادن افراد مهم زندگی بترسد. ریشه این طرحواره معمولاً به دوران کودکی برمی‌گردد؛ زمانی که کودک احساس کرده مراقبانش ناپایدار، سرد، بی‌ثبات یا غیرقابل پیش‌بینی هستند. این الگوی عمیق می‌تواند در روابط عاطفی بزرگسالی نیز خود را نشان دهد و فرد را وارد چرخه‌ای از وابستگی شدید، اضطراب جدایی یا رفتارهای کنترل‌گرانه کند و قطعا نیاز به طرحواره درمانی دارد. شناخت نشانه‌ها و علت‌های طرحواره رهاشدگی اولین قدم برای درمان و ساختن رابطه‌ای سالم‌تر و امن‌تر است.

طرحواره چیست؟

طرحواره در روانشناسی به الگوی ذهنی یا رفتاری گفته می‌شود که اطلاعات را دسته‌بندی و روابط بین آنها را سازماندهی می‌کند. این ساختارهای ذهنی طی زمان شکل می‌گیرند و روی جهان‌بینی، توجه و تفسیر اطلاعات جدید اثر می‌گذارند. افراد معمولاً اطلاعات هماهنگ با طرحواره‌های خود را راحت‌تر می‌پذیرند و موارد متناقض را نادیده می‌گیرند یا دوباره تفسیر می‌کنند، به همین دلیل طرحواره‌ها مقاوم به تغییر هستند. طرحواره‌ها کمک می‌کنند دنیا را سریع‌تر درک کنیم، اما گاهی به شکل طرحواره‌های ناسازگار در می‌آیند و عملکرد طبیعی فرد را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند.

تعریف طرحواره از دیدگاه یونگ

جفری یانگ یانگ (1990، 1999) فرض کرد که برخی از طرحواره ها، به ویژه طرحواره هایی که عمدتاً در نتیجه تجربیات بد و ناخوشایند دوران کودکی ایجاد می شوند، ممکن است در مرکز اختلالات شخصیت، مشکلات خفیف تر شخصیتی و بسیاری از اختلالات مزمن محور I باشد. قبل از اینکه به توضیح طرحواره های ناسازگار اولیه بپردازیم، ابتدا به تعریف و چارچوب بندی مفهوم طرحواره می پردازیم.

تعریف بازنگری شده و جامع ما از طرحواره ناسازگار اولیه این است:

طرحواره یک موضوع یا الگوی گسترده و فراگیر شامل خاطرات، احساسات، شناخت ها و برداشت های جسمانی است، در مورد خود و روابط خود با دیگران که در دوران کودکی یا نوجوانی ایجاد شده است و در طول زندگی فرد ادامه دارد و به میزان قابل توجهی ناکارآمد است.

به طور خلاصه، طرحواره های ناسازگار اولیه از الگوهای شناختی که در اوایل رشد ما شروع می شوند و در طول زندگی تکرار می شوند، ایجاد می شود. توجه داشته باشید که طبق این تعریف، رفتار یک فرد جزء طرحواره ها نیست، بلکه به عنوان پاسخی به طرحواره است و توسط طرحواره ها هدایت می شود.

نکاتی مهم در رابطه با طرحواره ها

  • طرح واره ها ابعاد مختلف زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهند. و در طول زمان از کودکی تا نوجوانی و تا بزرگسالی افراد ادامه دارد و در روابط افراد با دیگران و هیجانات و احساسات آنها تاثیر گذار است.
  • همه طرحواره ها مبتنی بر ضربه یا بدرفتاری دوران کودکی نیستند. در واقع، یک فرد می تواند طرحواره وابستگی / عدم صلاحیت را توسعه دهد. بدون تجربه حتی یک مورد از آسیب های دوران کودکی.
  • طرحواره های ناسازگار اولیه برای بقا می جنگند. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، این نتیجه تلاش انسان برای ثبات است. طرح واره ها رفتار پیش فرض ما هستن. و بسیار برای ما راحت است که طبق طرحواره رفتار کنیم و تغییر آنها در ابتدا دشوار است. افراد به طرحواره ها طرحواره ها به عنوان حقایق پیشینی نگاه می کنند، و بنابراین این طرحواره ها بر پردازش تجربیات بعدی تأثیر می گذارند.
  • طرحواره ها در اوایل کودکی یا نوجوانی به عنوان نمایشی مبتنی بر واقعیت از محیط کودک آغاز می شوند. تجربه ما این است که طرحواره های افراد به طور دقیق لحن محیط اولیه خود را منعکس می کند. به عنوان مثال، اگر فردی به ما بگوید که خانواده اش سرد بوده و در جوانی بی محبت است، معمولاً درست می گوید.
  • طرحواره های ناسازگار اولیه و روش های ناسازگارانه ای که در آن افراد یاد می گیرند که چگونه با آنها کنار بیایند، اغلب زمینه ساز علائم مزمن محور I بالینی، مانند اضطراب، افسردگی، سوء مصرف مواد و اختلالات روان تنی هستند.
  • طرحواره ها یک طیف هستند، به این معنی که شدت و فراگیری آنها متفاوت است. هرچه طرحواره شدیدتر باشد، تعداد موقعیت هایی که آن را فعال می کند بیشتر است. بنابراین، برای مثال، اگر فردی از سمت هر دو والد خود انتقادهای مکرری را تجربه کند، ​​پس تماس آن فرد با هر کسی احتمالا این طرحواره را فعال خواهد کرد.
  • طرحواره های هم مثبت هستند و هم منفی، تمرکز ما از نظر بالینی تقریباً بر روی طرحواره های ناسازگار است، بنابراین با طرحواره های مثبت فعلا کاری نداریم.

ریشه طرحواره ها کجاست؟ از کجا شکل می گیرند؟

نیازهای عاطفی اساسی

دیدگاه اصلی این است که طرحواره ها از نیازهای عاطفی اصلی برآورده نشده در دوران کودکی ناشی می شوند. پنج نیاز اساسی عاطفی برای انسان ها در دوران کودکی موارد زیر هستند.

  1. دلبستگی ایمن به دیگران (شامل ایمنی، ثبات، پرورش، و پذیرش)
  2.  خودمختاری، شایستگی و احساس هویت
  3. آزادی بیان نیازها و احساسات معتبر
  4. خودانگیختگی و بازی
  5. محدودیت های واقع بینانه و کنترل خود

ما معتقدیم که این نیازها جهانی هستند. هرچند همه افراد این نیازها را دارند، اما برخی از افراد نیازهای قوی تری نسبت به دیگران دارند. از لحاظ روانی فرد سالم کسی است که بتواند با این احساسات سازگار باشد. تعامل بین خلق و خوی ذاتی کودک و محیط اولیه منجر به ناامیدی و عدم ارضای این نیازهای اساسی می شود. هدف از طرحواره درمانی کمک به افراد برای یافتن سازگاری است.

تجربیات اولیه زندگی

تجربیات ناخوشایند دوران کودکی منشاء اولیه طرحواره های ناسازگار است. طرحواره هایی که به طور معمول زودتر ایجاد می شوند، قوی ترین هستند و معمولا هم در بستر خانواده شکل می گیرند. خانواده پویایی تمام دنیای اولیه کودک است. وقتی مراجعین، خود را در موقعیت های بالغی می بینند که سازگاری اولیه آنها را فعال می کند، طرحواره ها و رفتار آنها، نمایشی از دوران کودکی آنها است.

با این حال، طرحواره هایی که بعداً توسعه یافته اند عموماً چندان فراگیر و قدرتمند نیستند (مانند انزوای اجتماعی). ما چهار نوع تجربیات اولیه زندگی را مشاهده کرده ایم که به ایجاد طرحواره ها کمک می کند.

خلق و خو و هیجانات

عواملی غیر از محیط اولیه کودکی نیز نقش عمده ای در ایجاد طرحواره های ناسازگار ایفا می کنند. خلق و خوی کودک در توسعه طرحواره ها اهمیت ویژه ای دارد. همانطور که بسیاری از والدین به زودی متوجه می شوند، هر کودک دارای ویژگی های منحصر به فرد است و تفاوت های فردی در این سطح هم خود را نشان می دهد. در واقع این عامل را “شخصیت” یا خلق و خوی می نامیم. برخی از کودکان تحریک پذیر، برخی خجالتی تر و برخی تهاجمی تر هستند.

بی ثباتی درک شده یا عدم اطمینان به کسانی که برای پشتیبانی در اطراف فرد هستند و این احساس را در بر می گیرد که افراد مهم زندگی توجهی به فرد نمی کنند.

طرحواره ترک یا رهاشدگی (Abandonment) چیست؟

طرحواره ترک یا رهاشدگی Abandonment

طرحواره رهاشدگی یا بی‌ثباتی یکی از اصلی‌ترین و آسیب‌زننده‌ترین طرحواره‌های اولیه است. فردی که گرفتار این طرحواره است، عمیقاً باور دارد که آدم‌های مهم زندگی‌اش او را ترک می‌کنند؛ خواه این ترک ناشی از مرگ، جدایی، بی‌ثباتی در رابطه یا علاقه‌مند شدن فرد مقابل به شخصی دیگر باشد. این احساس دائمی ناامنی باعث می‌شود فرد نتواند یک رابطه پایدار و سالم را تجربه کند.


ویژگی‌ مهم افراد دارای طرحواره رهاشدگی

افرادی که دچار این طرحواره هستند معمولاً این باورها و رفتارها را تجربه می‌کنند:

۱. احساس بی‌ثباتی و بی‌اعتمادی نسبت به دیگران

معتقدند که افراد مهم زندگی‌شان:

  • غیرقابل پیش‌بینی‌اند
  • رفتار ثابتی ندارند
  • هر لحظه ممکن است رابطه را ترک کنند

گاهی این ترس به حدی شدید می‌شود که فرد دائماً نگران مرگ، بیماری یا دور شدن عزیزانش است.

۲. رفتارهای رابطه‌ای مشکل‌ساز

برای فرار از ترس ترک شدن، سه الگوی رفتاری رایج دیده می‌شود:

  • رفتن به سمت افراد دور از دسترس (مثلاً افراد متأهل، سرد یا بی‌علاقه)
  • اجتناب از رابطه صمیمی چون فکر می‌کنند در نهایت رها خواهند شد
  • کنترل‌گری شدید برای نگه داشتن طرف مقابل، همراه با وابستگی زیاد

۳. حسادت، شک و بدبینی

مدام نگران هستند که فرد مقابل:

  • دیگران را به آن‌ها ترجیح دهد
  • علاقه‌اش کم شود
  • یا رابطه را تمام کند

در نتیجه دچار حس مالکیت بالا و رفتارهای چسبنده می‌شوند.

۴. واکنش‌های هیجانی شدید

اگر پیام یا تماسشان بی‌پاسخ بماند، موجی از:

  • اضطراب
  • غم
  • خشم
  • احساس طردشدگی

را تجربه می‌کنند.

حتی تنها ماندن کوتاه‌مدت نیز برای آن‌ها بسیار دردناک و غیرقابل‌تحمل است.


چرا طرحواره رهاشدگی شکل می‌گیرد؟ (ریشه‌ها)

این طرحواره معمولاً در کودکی و در نتیجه تجربه‌های عاطفی ناخوشایند شکل می‌گیرد، از جمله:

  • فوت یکی از والدین یا جدایی والدین (مخصوصاً پیش از ۱۱ سالگی)
  • بیماری یا بستری شدن پدر و مادر و دوری طولانی از کودک
  • شاغل بودن مادر و سپرده شدن طولانی‌مدت کودک به مراقبان دیگر
  • دعوا و درگیری مداوم والدین و نبود احساس امنیت
  • شروع زودهنگام مهدکودک یا جدایی‌های مکرر از والدین
  • والدینی که عاطفاً ناپایدار، سرد، وابسته یا غیرقابل‌پیش‌بینی هستند

این تجربه‌ها باعث می‌شود کودک به این نتیجه برسد:

«کسی مرا برای همیشه نمی‌خواهد… همه بالاخره می‌روند.»

این باور دردناک، هسته اصلی طرحواره رهاشدگی است.


تأثیر طرحواره رهاشدگی در بزرگسالی

تأثیرات در بزرگسالی

طرحواره رهاشدگی می‌تواند باعث موارد زیر شود:

  • روابط ناپایدار و پر از تنش
  • وابستگی عاطفی شدید
  • انتخاب شریک‌های نامناسب
  • حس ناکافی بودن در رابطه
  • ترس از صمیمیت
  • اضطراب اجتماعی
  • افسردگی و حملات اضطرابی

این افراد اغلب شریک‌هایی را انتخاب می‌کنند که دقیقاً الگوی ترک شدن را تکرار می‌کنند و دوباره احساس رهاشدگی فعال می‌شود.

رفتار افراد در طرحواره رهاشدگی

کسانی که این طرحواره را درون خود دارند، با رفتارهای خاصی ظاهر می‌شوند که همه آن‌ها را برای جلوگیری از ترک شدن و رها شدن از سمت دیگران انجام می‌دهند!

1. وابستگی شدید به افراد مهم زندگی

اولین رفتاری که به شکل مشخص از افرادی با طرحواره رهاشدگی بروز می‌کند، وابستگی شدید و افراطی به افراد مهم زندگی‌شان است. به صورتی که تحمل دوری، حتی دور ماندن‌های کوتاه مدت را از آن‌ها ندارند و با کوچک‌ترین بی‌خبری از آن‌ها به شدت نگران و مستأصل می‌شوند.

2. انحصارطلبی و کنترل‌کنندگی

از دیگر ویژگی‌های افرادی که به طرحواره رهاشدگی مبتلا هستند می‌توان به انحصارطلبی و کنترل‌کنندگی اشاره کرد. این افراد، فرد مهم زندگی خود را تنها برای خود می‌خواهند و حس مالکیت زیادی بر او دارند.

به همین جهت دائماً او را کنترل و چک می‌کنند و می‌خواهند به شکل از بودن و ماندن او مطمئن شوند.

3. سرزنش افراد به خاطر رها کردن آن‌ها

فردی که با طرحواره رهاشدگی زندگی می‌کند، مدام به سرزنش کسانی می‌پردازد که او را رها کرده‌اند. این رفتار به صورت واضح در این افراد دیده می‌شود و اگر با آن‌ها با برخورد داشته باشید می‌بینید که به گله و شکایت از کسانی می‌‌پردازند که به گفته خودشان، آن‌ها را کنار گذاشته‌اند.

4. حسادت به رقیبان عاطفی

اگر فردی با طرحواره رهاشدگی در یک رابطه عاطفی قرار داشته باشد، به رقیبان عاطفی خود و کسانی که می‌توانند جایگاه او را داشته باشند حسادت می‌کند. این افراد به هیچ عنوان حاضر نیستند که جایگاه خود را به فرد دیگری بدهند و به رقیبان احتمالی خود به شدت حسادت کرده و با آن‌ها رقابت می‌کنند.

5. عدم تمایل به برقراری روابط صمیمانه

افرادی که طرحواره رهاشدگی را در درون خود دارند، از صمیمیت با دیگران و برقراری روابط صمیمانه با آن‌ها اجتناب می‌کنند و چراکه الگوهای ذهنی آن‌ها بر ترس از رها شدن از سوی دیگران استوار شده است.

علل به وجود آمدن طرحواره رهاشدگی

این طرحواره و الگوی ذهنی به دلایل مختلفی رخ می‌دهد که در هر فرد متفاوت است. از جمله مهم‌ترین علت‌های شکل‌گیری طرحواره رهاشدگی، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. عدم شکل‌گیری دلبستگی ایمن در نوزاد

یکی از مهم‌ترین علل ایجاد طرحواره رهاشدگی عدم شکل‌گیری دلبستگی ایمن در دوران نوزادی است. این مورد به حالتی گفته می‌شود که والدین در برقراری ارتباط ایمن و با ثبات با نوزاد خود، به شکل بسیار ضعیفی عمل می‌کنند.

به این صورت کودک به این نتیجه می‌رسد که والدین او، در موارد ضروری به اندازه کافی و لازم از او حمایت نمی‌کنند و در کنار او نیستند. به این صورت، شکلی از رهاشدگی در او به وجود می‌آید که ناشی از عدم شکل‌گیری دلبستگی ایمن در اوست.

2. اضطراب جدایی

افرادی که به اضطراب جدایی مبتلا هستند، هنگام جدا شدن از والدین واکنش‌های زیادی را از خودشان بروز می‌دهند. این اتفاق می‌تواند زمینه شکل‌گیری طرحواره رهاشدگی را ایجاد کند.

3. دوری مادر از خانواده

در برخی موارد اتفاق می‌افتد که مادر به دلایلی از خانواده دور می‌شود. برای مثال مادری که به علت بیماری یا مشکلات خاص در بیمارستان بستری می‌شود و نمی‌تواند در کنار نوزاد خود باشد.

در این شرایط دور بودن مادر از خانواده و کودک، به عنوان یکی از علت‌های مهم در شکل‌گیری طرحواره رهاشدگی مطرح می‌شود.

4. واگذاری مراقبت از نوزاد به افراد دیگر

کودکانی که والدین شاغل دارند یا به هر علتی پدر و مادر برای مدت زمانی نمی‌توانند از او مراقبت کنند، عموما به طرحواره رهاشدگی مبتلا می‌شوند.

برای مثال این طرحواره در کودکی که به مهدکودک یا مادربزرگ، خاله و … سپرده می‌شود و مراقبت از او توسط افرادی به جز پدر و مادر صورت می‌گیرد، ایجاد می‌شود.

5. دعوا، درگیری و کشمکش بین والدین

از دیگر علت‌های مهم و رایج شکل‌گیری طرحواره رهاشدگی باید به دعوا و درگیری و کشمکش میان والدین اشاره کرد. در این شرایط، این تصور در کودک به وجود می‌آید که امکان دارد پدر و مادر او هر لحظه از یکدیگر جدا شوند و او به تنهایی رها شود.

6. متولد شدن فرزند جدید

تولد فرزند جدید در خانواده، می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری طرحواره رهاشدگی در فرزندان بزرگتر خانواده شود. با به دنیا آمدن خواهر یا برادر جدید، همه توجهات به فرزند تازه متولد شده جلب می‌شود این تصور در فرزندان بزرگتر ایجاد می‌شود که از سوی والدین و دیگران رها شده‌اند.

درمان طرحواره رهاشدگی؛ مراحل، تکنیک‌ها و سبک‌های مقابله‌ای

درمان طرحواره رهاشدگی باید توسط یک روانشناس متخصص و آموزش‌دیده در حوزه طرحواره‌درمانی (Schema Therapy) انجام شود. طرحواره رهاشدگی یکی از عمیق‌ترین طرحواره‌هاست و درمان آن نیازمند دانش، تجربه و تکنیک‌های دقیق است. به همین دلیل هر فردی که ادعای آشنایی با طرحواره‌ها دارد، لزوماً توان درمان این طرحواره را ندارد.

در روند درمان، درمانگر ابتدا یک ارزیابی جامع انجام می‌دهد و با گفتگو، مصاحبه و بررسی تجارب کودکی، روابط عاطفی و شرایط رشدی شما، نقشه دقیقی از طرحواره‌های فعال در زندگیتان ارائه می‌کند. پس از آن، مراحل درمان با استفاده از سه نوع تکنیک اصلی آغاز می‌شود.


۱. تکنیک‌های شناختی (Cognitive Techniques)

هدف این بخش، به چالش کشیدن باورهای افراطی و نادرست است.

درمانگر به شما کمک می‌کند بفهمید که بسیاری از باورهای مرتبط با رها شدن – مانند اینکه «هیچ‌کس نمی‌ماند»، «همه مرا ترک می‌کنند» یا «ارزش دوست داشته شدن ندارم» – محصول تجربه‌های گذشته است، نه واقعیت امروز.


۲. تکنیک‌های تجربه‌ای (Experiential Techniques)

در این مرحله از روش‌هایی مانند تصویرسازی ذهنی، دیالوگ‌نویسی و بازparenting محدود استفاده می‌شود.

در این فرآیند شما:

  • خاطرات دردناک کودکی را به یاد می‌آورید
  • احساسات سرکوب‌شده خود را آزادانه بیان می‌کنید
  • ریشه طرحواره را تجربه‌محور درک می‌کنید

این ابراز احساسات واقعی، پایه تغییر طرحواره است؛ زیرا کمک می‌کند تجربه جدیدی از امنیت و دیده‌شدن در ذهن شما بازسازی شود.


۳. تکنیک الگوشکنی رفتاری (Behavioral Pattern-Breaking)

در این بخش، رفتارهای ناسازگار مرتبط با طرحواره شناسایی و جایگزین می‌شوند.

درمانگر به شما کمک می‌کند:

  • وابستگی افراطی را کاهش دهید
  • واکنش‌های شدید به طرد شدن را مدیریت کنید
  • انتخاب‌های رابطه‌ای سالم‌تری داشته باشید
  • جایگزین‌های رفتاری عملی یاد بگیرید

سبک‌های مقابله‌ای افراد با طرحواره رهاشدگی

افراد دچار این طرحواره معمولاً یکی از سه روش زیر را برای کنار آمدن با اضطراب رهاشدگی انتخاب می‌کنند:


۱. تسلیم (Surrender)

این افراد ناخواسته وارد رابطه با کسانی می‌شوند که:

  • در دسترس نیستند
  • قابل پیش‌بینی نیستند
  • متعهد نیستند

یعنی همان الگوی کودکی را تکرار می‌کنند.


۲. اجتناب (Avoidance)

در این سبک فرد:

  • از رابطه صمیمانه دوری می‌کند
  • از صمیمیت می‌ترسد
  • در زمان تنهایی ممکن است به رفتارهایی مانند مصرف مشروبات الکلی یا اعتیاد رفتاری پناه ببرد

این افراد ترجیح می‌دهند رابطه‌ای نسازند تا مبادا ترک شوند.


۳. جبران افراطی (Overcompensation)

در این روش فرد با رفتارهای افراطی سعی می‌کند رابطه را حفظ کند:

  • وابستگی زیاد
  • کنترل‌گری
  • سلطه‌جویی
  • سماجت و اصرار بیش از حد
  • خشم‌های ناگهانی در جدایی‌های کوتاه

نمونه مثال واقعی و ایرانی از سبک‌های مقابله‌ای

مثال:
الهه ۳۰ ساله است و در کودکی بارها مادرش به دلیل کارهای شیفتی دیر به خانه می‌رسید. او همیشه با این ترس بزرگ شد که «مامان دیگر برنمی‌گردد».

در بزرگسالی:

وقتی وارد رابطه می‌شود:

  • اگر دوست‌پسرش پیامش را دیر جواب دهد → جبران افراطی
    لحظه‌ای تصور می‌کند که «حتمأ یکی دیگر وارد زندگی‌اش شده» و شروع به پیام دادن مکرر و کنترل‌گری می‌کند.

وقتی رابطه کمی جدی می‌شود:

  • از صمیمی‌تر شدن می‌ترسد → اجتناب
    به بهانه‌های مختلف فاصله می‌گیرد، قرارها را کنسل می‌کند یا سرد می‌شود.

گاهی نیز ناخواسته شریک نامناسب انتخاب می‌کند:

  • معمولاً جذب مردانی می‌شود که در دسترس نیستند یا رابطه‌ای پایدار نمی‌خواهند → تسلیم
    دقیقاً همان الگوی دوران کودکی که با بی‌ثباتی همراه بوده است.

این چرخه تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که طرحواره در درمان فعالانه بررسی و اصلاح شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *