مشکل خیال پردازی ناسازگار

خیال پردازی خوب است اما تا زمانی که بهنجار باشد. خیال پردازی بیش از حد و به صورت ناسازگار می‌تواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد. خیال پردازی حد و اندازه‌ای دارد و تنها در صورتی مفید است که در راستای رشد و پیشرفت فردی باشد. داشتن رویا و یا به قول بعضی‌ها خیال‌پردازی، یکی از مکانیسم‌های دفاعی بدن ما است که اگر به جا و درست استفاده شود، مفید و کارآمد خواهد بود. اما اگر نادرست استفاده شود و با عملکرد عادی زندگی ما تداخل پیدا کند، می‌تواند مخرب باشد. همانند مواقعی که گریه می‌کنیم یا خشمگین می‌شویم و یا دچار هر هیجان دیگری می‌شویم، رویا داشتن نیز یک مکانیسم هیجان‌مدار است. افرادی که بتوانند در زندگی خود خیال پردازی ناسازگار را کنترل کنند و آن را به طور درست و بهینه به کار گیرند، موفق خواهند بود.

وقتی کودک هستیم، خیال پردازی‌های ما غیرمنطقی هستند اما به سمت نوجوانی و جوانی که پیش می‌ر‌ویم، خیال پردازی‌هایمان حالت منطقی‌تر به خود می‌گیرد. در این مرحله، افرادی که قادر به مدیریت خیال پردازی بیش از حد خود هستند، می‌توانند از آن برای پیشرفت و تحقق اهدافشان استفاده کنند. به عنوان مثال، تخیل و رویا پردازی ژول ورن نقطه شروعی برای ایجاد تحول و پیشرفت‌های بزرگ شد.

در دو حالت باید با یک روانشناس مشورت کنید:

  • زمانی که شدت و دفعات خیال پردازی ناسازگار کودک زیاد بشود، به طوری که در خانه، مهمانی، هنگام بازی با همسالان یا هر جای دیگر دائم هذیان گویی کند.
  • زمانی که در سنین مدرسه همچنان در دنیای خیالی خود سیر کند و مرز واقعیت و خیال را متوجه نباشد. برای مثال، همبازی خیالی‌اش را با خود به مدرسه ببرد و هنگام درس با او حرف بزند و متوجه نباشد که در اطرافش چه می‌گذرد.

این گونه خیال پردازی بیش از حد و ناسازگار می‌تواند ناشی از مشکلات خانوادگی، کمبودهای عاطفی، اضطراب و دیگر عوامل باشد. این مسائل کودک را از دنیای واقعی بیزار می‌کند و به صورت افراطی به دنیای خیالی می‌کشاند. برطرف کردن این مشکلات می‌تواند از بروز خیال پردازی ناسازگار و افراطی در کودکان پیشگیری نماید.

تخیل بیش از حد چیست؟

افرادی که تخیل بیش از حد فعال دارند، بخش بزرگی از وقت خود را در دنیایی که خود خلق کرده‌اند، می‌گذرانند. این افراد دارای تخیلات غنی و زنده، تجربیات حسی شدید و توانایی قوی در معنا بخشیدن به این تصاویر و احساسات هستند. آنها معمولاً قصه‌گوها و نقش‌آفرینان خوبی هستند و می‌توانند در رویاهای خود غرق شوند. با این حال، خیال پردازی بیش از حد یا تخیل بیش از حد ممکن است حواس آنها را از زندگی واقعی منحرف کند و پیامدهایی برای سلامت روانی داشته باشد.

هنگامی که خیال پردازی تبدیل به اختلال می شود

افرادی که دارای تخیلات بیش از حد فعال هستند، ممکن است به عنوان افراد دارای رویاپردازی ناسازگار یا FPP طبقه‌بندی شوند. با این حال، هیچ یک از این شرایط در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم (DSM-5) شناسایی نشده است.

رویا و خیال پردازی

رویا و خیال پردازی یک احساس روانی است و دو نوع دارد:

  • رویای آگاهانه
  • رویای ناخودآگاه

رویای آگاهانه

رویا و خیال پردازی آگاهانه یک وضعیت خلق کردنی تصوری در یک فرد است که بیانگر خواسته‌ها و یا اهداف وی می‌باشد. برخی اوقات خیال پردازی بیش از حد می‌تواند بسیار بعید باشد و برخی ممکن است کاملاً واقع‌بینانه باشند.

خیال پردازی‌ها می‌توانند طبیعت جنسی نیز داشته باشند.

معنای دیگر خیال پردازی، چیزهایی است که واقعی نیستند، و هیچیک از حواس پنج‌گانه آنها را درک نمی‌کند، اما در تصور واقعی می‌نمایند. در زندگی روزمره، اغلب افراد افکار خود را با یک سری رویاهایی همراه می‌کنند که آرزو دارند و یا مایل به انجام آنها بوده‌اند. به عنوان مثال: به جای تلاش واقعی در نزدیکی به دوستان و یا کسب موفقیت، تصور می‌کنند که موفق و محبوب هستند.

هنگامی که رویا و خیال پردازی افراطی شود، می‌تواند بیانگر یک صفت از اختلال شخصیت خودشیفتگی باشد. قطعاً کسی که زیاد خیال پردازی می‌کند، هیچ دوست نزدیکی ندارد.

مزایای رویا و خیال پردازی

  • رویا و خیال پردازی می‌تواند سودمند باشد و جنبه جبرانی آرزوها، بهبود دهنده و کوچک شمردن گرفتاری‌ها و گریز از مشکلات داشته باشد. همچنین رویاها می‌توانند در هنر، ادبیات، خلاقیت و نوآوری مؤثر باشند.
  • رویا و خیال پردازی می‌تواند یک مکانیسم دفاعی باشد. مردان و زنان نمی‌توانند براحتی از گذران زندگی رضایت داشته باشند، اما به سادگی می‌توانند به تحقق آرزوهای خیالی خود بپردازند.
  • خیال پردازی‌ها ممکن است یک منبع با ارزش باشند. این رویاها می‌توانند علاقه و انگیزه را بالا ببرند. هنرمند می‌تواند رویا و خیال پردازی خود را به آفرینش‌های هنری تبدیل کند.

هنگامی که خیال پردازی تبدیل به اختلال می شود

رویای ناخودآگاهانه / حرف زدن با خود و خیال پردازی

رابطه کودک در حال رشد با جهان داخلی خود می‌تواند شامل رویای ناخودآگاهانه باشد. این نوع فعالیت و بازی در داخل شخص به عنوان رویای ناخودآگاه شناخته شده است. این رویاها اغلب بسیار خشن و تهاجمی‌اند و متفاوت از رویاها یا خیال پردازی آگاهانه می‌باشند.

ناخودآگاه یعنی ساختن رویای ارتباط با اشیاء و موضوعات. در این حالت، افراد ممکن است در دنیای خیالی خود غرق شوند و با خود حرف بزنند، که این نوع از خیال پردازی می‌تواند در برخی مواقع به شکل مضر و ناسازگار بروز پیدا کند.

  • رویای ناخودآگاهانه یک تفکر بنیادی و ذاتی است.
  • به عنوان بازنمود ذهنی از غرایز فردی عمل می‌کند.
  • معادل روانی مکانیسم دفاعی ذهن است.

رویاهای ناخودآگاهانه و خیال پردازی‌های بیش از حد اعمال نفوذ مداوم در طول زندگی دارند، هم در افراد نرمال و هم در افرادی که مشکلات روانی دارند. تفاوت در نوع دروغ گفتن و توهمات غالب در هر شخصیت خاص ناشی از این است که چگونه افراد می‌توانند مرز بین واقعیت و خیال را تشخیص دهند و خیال پردازی ناسازگار ممکن است منجر به اختلالات روانی شود.

رویاپردازی ناسازگار و نابهنجار / خیال پردازی بیش از حد

رویا پردازی ناسازگار (یا خیالبافی ناهنجار) و یا به زبان انگلیسی Maladaptive Daydreaming، به گونه ای از رویا پردازی گفته می شود که شخص به صورت افراطی آن را انجام می دهد و عموما تا چند دقیقه ی اول، خود به طور کامل متوجه انجام این کار نیست. علاوه بر این، در رویا پردازی ناسازگار، شخص دقیقه ها و گاهی ساعت ها از کار خود دست کشیده و به رویا پردازی و ساخت سناریوهای مختلف در ذهن خود می پردازد.

کتاب خواندن، تماشای فیلم، یا سر رفتن حوصله می توانند عوامل شروع کننده این گونه رویا پردازی باشند. به این شکل که شخص در حین خواندن کتاب، ایده ای به ذهنش می رسد که ناگهان غرق در تفکر درباره ی آن می شود. دقایقی بعد، خود را در حال ساختن داستان ها و سناریوها و همچنین در حال صحبت درباره آن موضوع می بیند. گاهی از موضوع اولیه نیز رد شده و به موضوعات دیگر می رسد.

گفته می شود که این گونه رویا پردازان، معمولا به صورت ناخودآگاه، برای فرار از واقعیات زندگی و یا پنهان کردن ضعف خود در بخشی از زندگی اقدام به این گونه رویا پردازی می کنند. برخی پزشکان نیز از این رویا پردازی افراطی، برای افرادی که دچار افسردگی یا اضطراب اجتماعی هستند، استقبال می کنند.

رویاپردازی ناسازگار و نابهنجار / خیال پردازی بیش از حد

رویاپردازی ناسازگار (یا خیالبافی ناهنجار) که در زبان انگلیسی به آن Maladaptive Daydreaming گفته می‌شود، به گونه‌ای از رویا پردازی اطلاق می‌شود که فرد به صورت افراطی آن را انجام می‌دهد. افراد مبتلا به خیال پردازی بیش از حد معمولاً در ابتدا متوجه این کار نمی‌شوند و برای دقایق و گاهی ساعت‌ها از کارهای روزمره خود دست کشیده و درگیر ساخت سناریوهای مختلف در ذهن خود می‌شوند.

عوامل مختلفی مانند کتاب خواندن، تماشای فیلم یا حتی سر رفتن حوصله می‌توانند باعث شروع این نوع رویا پردازی ناسازگار شوند. برای مثال، هنگامی که فرد در حین خواندن کتاب به ایده‌ای برخورد می‌کند و ناگهان غرق در تفکر می‌شود. دقایقی بعد خود را در حال ساختن داستان‌ها و سناریوها و گاهی صحبت درباره آنها می‌بیند.

به گفته برخی پزشکان، افراد مبتلا به خیال پردازی ناسازگار ممکن است به طور ناخودآگاه برای فرار از واقعیات زندگی و یا پنهان کردن ضعف‌های خود در بخشی از زندگی به این رویا پردازی‌ها روی آورند. این نوع رویا پردازی افراطی به خصوص در افرادی که دچار افسردگی یا اضطراب اجتماعی هستند، ممکن است به عنوان یک مکانیسم دفاعی به کار آید.

خیال پردازی بیش از حد معمولاً از دوران کودکی شروع می‌شود، زمانی که کودک به دلیل تنهایی و کمبود دوستان زیاد، شروع به خیال پردازی ناهنجار می‌کند. این رویا پردازی‌ها اغلب پس از ورود به مدرسه و پیدا کردن دوستان جدید کاهش می‌یابند. اما اگر کودک در مدرسه نتواند ارتباط اجتماعی کامل برقرار کند، ممکن است این رفتار ادامه پیدا کند و حتی به دوران بزرگسالی کشیده شود.

افرادی که دچار رویا پردازی ناسازگار هستند، به صورت وسواسی به جزئیات سناریوها و شخصیت‌های ذهنی خود اهمیت می‌دهند و آنها را تا حد امکان مشابه به واقعیت می‌سازند. این افراد گاهی خصوصیات این شخصیت‌ها را چندین بار مرور می‌کنند و به قدری دقیق هستند که می‌توان از این الگوها برای نوشتن رمان‌ها یا داستان‌های کامل استفاده کرد.

رویا پردازی ناسازگار یا خیالبافی ناهنجار جزو مشکلات روانی شناخته نمی‌شود و بسیاری از پزشکان و روانشناسان از وجود آن بی‌خبر هستند. این نوع رویا پردازی ممکن است با رفتارهایی مانند راه رفتن سریع در اتاق یا حرکات دست همراه باشد. همچنین ابراز احساسات از طریق تغییرات چهره مانند گریه، خنده، لبخند یا حتی صحبت کردن با صدای بلند نیز رایج است.

افرادی که دچار خیال پردازی ناهنجار هستند، کاملاً از تفاوت خیالات خود و واقعیت آگاهند و هیچ‌گاه این دو را با یکدیگر اشتباه نمی‌گیرند. حتی اگر یک اتفاق در واقعیت افتاده باشد و سپس فرد درباره آن داستانی در ذهن خود ساخته باشد، قادر است نسخه واقعی و نسخه ساختگی را از هم تفکیک کند.

یکی از مشکلات عمده افرادی که رویا پردازی ناسازگار دارند، مشکل در خواب رفتن است. زیرا آنها گاهی اوقات ساعت‌ها به طور ناخودآگاه در حین خواب به رویا پردازی بیش از حد مشغول می‌شوند. این افراد اغلب از کسانی هستند که کارهای خود را به تعویق می‌اندازند.

تکیه بر فانتزی یا رویاپردازی به عنوان فرار

هنگامی که خیال پردازی تبدیل به اختلال می شود

کیس رویاپرداز: من از اختلال شخصیت اجتنابی و همچنین افسردگی / عزت نفس پایین رنج می برم، و در چند سال گذشته روشی که من با آن برخورد کرده ام استفاده از رویاپردازی است. این کار با گهگاه تصور کردن خودم به عنوان یک فرد متفاوت و رویاپردازی درباره قرار گرفتن در موقعیت‌های مثبت شروع شد، اما در طول سال‌ها خیال‌پردازی‌ها جزئی‌تر شده‌اند، و شخصی که تصور می‌کنم نام/زندگی/و غیره کاملاً متفاوتی دارد. کار به جایی رسیده است که من هر روز این تخیلات را تصور می کنم و اگر خودم را مانند این شخص تصور نکنم، در خواب مشکل دارم. من کاملاً آگاه هستم که همه چیز فانتزی است، اما درجه ای که به آن تکیه کرده ام مرا می ترساند و هرگز در مورد کسی با این نوع مشکل نشنیده ام. من می ترسم در مورد آن با یک درمانگر صحبت کنم زیرا از اینکه او در مورد من چه فکری می کند می ترسم.

متخصص: من خیلی تحت تاثیر شما هستم! اول از همه، با وجود ترس از قضاوت شدن، گام بسیار شجاعانه ای را برداشته اید که در مورد سؤال خود بنویسید. دوم، به نظر می رسد که رویا و خیال پردازی به عنوان یک رفتار بسیار سازگارانه عمل کرده است – شما توانسته اید با فرار در تخیل خود، از افسردگی و عزت نفس پایین رهایی پیدا کنید. متأسفانه، به نظر می رسد که این استراتژی مقابله ای زندگی خود را به خود گرفته است و تا حدودی مانعی برای عملکرد شما در زندگی روزمره شده است.

از برخی جهات، آنچه شما توصیف می کنید کاملاً بی شباهت به نحوه ایجاد مسائل مربوط به سوء مصرف مواد نیست – شخصی در ناراحتی است، به دنبال تسکین در الکل یا مواد مخدر برای فرار از ناراحتی است و در نهایت به این ماده وابسته می شود. تا حدی که با زندگی او تداخل دارد. با این حال، یک تفاوت اساسی بین آنچه که شما توصیف می کنید و سوء مصرف مواد این است که به احتمال زیاد ارزش واقعی چیزی که برای فرار از آن استفاده می کنید وجود دارد. اکثر افراد موفق سفر خود را به سمت موفقیت با تصور آن آغاز می کنند – آنها در مورد موفقیت خود رویا می بینند و سپس شروع به ایجاد اهدافی می کنند (و برای رسیدن به آنها کار می کنند) که آنها را به سمت رویای خود سوق می دهد. من گمان می کنم که زندگی ای که در تخیل خود ایجاد کرده اید به زندگی ای که می خواهید نزدیک تر از زندگی واقعی و فعلی شما باشد. اگر نظر من درست باشد، پس منطقی است که هر کاری که می توانید انجام دهید تا به سمت زندگی که برای خود تصور کرده اید حرکت کنید.

با توجه به مبارزه با افسردگی و عزت نفس، ممکن است فکر کنید: گفتن آسان تر از انجام دادن! این مطمئناً درست است، اما به این معنا نیست که غیرممکن است زندگی نزدیک‌تر به آنچه تصور می‌کنید داشته باشید. این به سادگی به این معنی است که برای رفع افسردگی و عزت نفس نیاز به درمان دارید. در حال حاضر، این مسائل ممکن است تمام چیزی باشد که شما را از تلاش برای تحقق زندگی فانتزی خود باز می دارد.

این من را به ترس شما از افشای دنیای فانتزی خود به یک درمانگر می رساند. اولاً، هیچ شرمی در زندگی خیالی که شما ایجاد کرده اید وجود ندارد. در واقع، من معتقدم که در نهایت به عنوان یک نقشه راه عمل خواهد کرد تا شما را به زندگی ای که در مورد آن آرزو می کردید، سوق دهد. با این حال، اگر هنوز در مورد به اشتراک گذاشتن این دنیا با یک درمانگر احساس اضطراب می کنید، بدانید که لازم نیست در جلسه اول، دوم یا حتی سوم این کار را انجام دهید. در واقع، می‌توانم بگویم اگر افشای آن چنان اضطراب‌آور است که شما را از جستجوی درمان باز می‌دارد، آن را افشا نکنید تا زمانی که مطمئن نشده‌اید که یک رابطه درمانی قابل اعتماد با یک درمانگر دارید. گاهی اوقات زمانی که افراد قبل از ایجاد یک اتحاد کاری واقعاً قوی، موارد زیادی را فاش می‌کنند، به میزان غیرقابل تحملی احساس آسیب‌پذیری و آسیب‌پذیری می‌کنند و درمان را پیش از موعد ترک می‌کنند.

پیدا کردن تراپیست

شما می توانید با پیدا کردن یک درمانگر که فکر می کنید می تواند مناسب شما باشد و راه اندازی یک جلسه اولیه از این امر جلوگیری کنید. حتی ممکن است یک جلسه اولیه را با چند درمانگر مختلف ترتیب دهید و ببینید با چه کسی بیشتر احساس راحتی می کنید. هنگامی که باور کردید که یک مسابقه خوب دارید، روی ایجاد یک رابطه درمانی قوی کار کنید و زمانی که احساس آمادگی کردید، در مورد زندگی فانتزی خود صحبت کنید. همانطور که مسائل مربوط به افسردگی و عزت نفس شروع به حل شدن می کنند و شما در مورد فانتزی های خود صحبت می کنید، ممکن است متوجه شوید که همین خیال پردازی ها به نقشه راه شما تبدیل می شوند و درمانگر شما به عنوان یک راهنمای حمایتی در حین دنبال کردن نقشه به سمت رویاهای خود عمل می کند.

چگونه رویاپردازی بیش از حد خود را متوقف کنم؟

از آنجایی که FPP و رویاپردازی ناسازگار اختلال رسمی نیستند، هیچ روش رسمی خاصی برای درمان آنها وجود ندارد. با این حال، اگر متوجه شدید که تخیل بیش از حد شما در زندگی اختلال ایجاد می‌کند و باعث ناراحتی شما می‌شود، می‌توانید نکات زیر را امتحان کنید:

محرک‌های خود را شناسایی کنید

مشخص کنید چه زمانی شروع به رویاپردازی می‌کنید. آیا این کار در شب قبل از خواب، هنگام رانندگی یا در مکان‌های خاص دیگری رخ می‌دهد؟ سعی کنید زمان کمتری را در فضاهایی بگذرانید که به خیال پردازی بیش از حد منجر می‌شوند. برای پرت کردن حواس خود می‌توانید به پادکست یا کتاب صوتی آموزشی گوش دهید.

یک سرگرمی خارجی پیدا کنید که از آن لذت می‌برید

یک سرگرمی انتخاب کنید که از خلاقیت شما استفاده کند. برای مثال، نوشتن داستانی که بتوانید هر روز روی آن کار کنید، کمک می‌کند تا از هدیه داستان‌سرایی خود بهره ببرید. پیوستن به گروه‌های آنلاین داستان‌نویسی می‌تواند به شما کمک کند تا خلاقیت خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

برنامه شلوغ‌تری داشته باشید

اگر به دلیل داشتن وقت آزاد زیاد دچار خیال پردازی بیش از حد می‌شوید، برنامه‌ریزی برای فعالیت‌های بیرونی که شما را درگیر دنیای واقعی می‌کند، می‌تواند کمک‌کننده باشد. به عنوان مثال، مطالعه یک کتاب غیرداستانی یا تماشای یک مستند می‌تواند ذهن شما را از رویا پردازی ناسازگار دور کند.

تمرین ذهن آگاهی

تمرین ذهن آگاهی را در نظر بگیرید. این کار به شما کمک می‌کند که آگاهی خود را بر لحظه حال متمرکز کنید و در عین حال به آرامی احساسات، افکار و احساسات بدنی خود را تأیید و پذیرش کنید.

با یک دوست تماس بگیرید

گذراندن وقت با دیگران می‌تواند به شما کمک کند تا از دنیای خیالی خود بیرون بیایید. سعی کنید در روزهای آزاد خود جلسات اجتماعی بیشتری برنامه‌ریزی کنید و با دوستان خود تماس بگیرید یا برای شام بیرون بروید.

برای درمان رویاپردازی روان‌درمانی را امتحان کنید

اگر خودتان نتواسته‌اید فانتزی‌ها و خیال پردازی بیش از حد خود را کاهش دهید، مراجعه به یک درمانگر می‌تواند به شما کمک کند تا مهارت‌هایی برای حضور بیشتر در دنیای واقعی بیاموزید.

دارو برای خیال پردازی هم جوابگو است!

مطالعات نشان داده‌اند که دارویی مانند فلووکسامین، که برای درمان OCD استفاده می‌شود، می‌تواند در کاهش علائم رویا پردازی ناسازگار مؤثر باشد. مشورت با متخصص مراقبت‌های بهداشتی برای بررسی این گزینه می‌تواند مفید باشد.

شفقت به خود را تمرین کنید

افرادی که مستعد خیال پردازی ناهنجار هستند، ممکن است هنگام احساس از دست دادن کنترل بر این فانتزی‌ها، به خود سخت بگیرند. مهم است که با خود ملایم باشید و جنبه‌های مثبت این ویژگی‌ها را در نظر بگیرید. احتمالاً شما فردی خلاق و داستان‌نویس هستید.

توقف خیال پردازی بیش از حد می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. به خود یادآوری کنید که انسان هستید و همیشه نمی‌توانید طبق برنامه پیش بروید. با تمرکز بر ایجاد انعطاف‌پذیری در خود و جشن گرفتن پیشرفت‌های کوچک، می‌توانید شروع به ایجاد عشق به خود کنید.

منابع:

  • Matrial C, et al. (2018). Fantasy proneness correlates with the intensity of near-death experience.
    https://www.frontiersin.org/articles/10.3389/fpsyt.2018.00190/full
  • Merckelbach H, et al. (2021). Empirical research on fantasy proneness and its correlates 2000–2018: a meta-analysis.
    https://www.haraldmerckelbach.nl/artikelen_engels/2021/Empirical%20Research%20On%20Fantasy%20Proneness%202000-2018.pdf
  • Pietkiewicz IJ, et al. (2018). Maladaptive daydreaming as a new form of behavioral addiction.
    https://akjournals.com/view/journals/2006/7/3/article-p838.xml
  • Sanchez-Bernardos ML, et al. (2015). Fantasy proneness and personality profiles.
    https://www.researchgate.net/publication/278848814_Fantasy_proneness_and_personality_profiles
  • Schupak C, et al. (2019). Excessive daydreaming: A case history and discussion of mind wandering and high fantasy proneness.
    https://www.sciencedirect.com/science/article/abs/pii/S1053810008001384?via%3Dihub
  • Soffer-Dudek N, et al. (2018). Trapped in a daydream: Daily elevations in maladaptive daydreaming are associated with daily psychopathological symptoms.
    https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC5962718/
  • Somer E. (2002). Maladaptive daydreaming: A qualitative inquiry.
    https://somer.co.il/articles/2002Malaptdaydr.contemp.psych.pdf

298 دیدگاه دربارهٔ «مشکل خیال پردازی ناسازگار»

  1. نامزدم دوستم اختلاس رویا پردازی ناسازگاری داره البته فک کنم همین باشه.. گفته انگاری این اختلال خطرناکه و یدفعه اخلاقش عوض میشه عصبی میشه و یبار میخنده حتی میتونه به کشتن دیگران فک کنه و سعیشم کرده اما بزور کنترل خودشو میکنه و اینه توهم دیداری و بویایی هم داره دیگه لامسه و شنیداری رو نمیدونم
    یجور میتونه تصور کنه انگار واقعیه میخواستم بدونم دقیقا اسم این اختلال چیه؟؟

  2. محمد

    سلام دوستان منم همین مشکلو دارم من بهتون خیلی پیشنهاد پادکست منیاز رو میکنم مخصوصا تمرکز و توجه ، ذهن اگاهی. من زیاد پادکست گوش دادم ولی این پادکست یه چیز دیگست

  3. محمد

    سلام دوستان منم همین مشکلو دارم من بهتون خیلی پیشنهاد پادکست منیاز رو میکنم مخصوصا تمرکز و توجه ، ذهن اگاهی. من زیاد پادکست گوش دادم ولی این پادکست یه چیز دیگست

  4. امیررضا

    الان ۲۳ سالمه ، دوران نوجوانی متوجه این موضوع شده بودم که من یه مشکلی دارم که دارم اینجوری خیالبافی میکنم ، ولی حالا که بیست و سه سالمه فهمیده ام اسمش چی بوده ، این خیالبافی ها باعث شده ان که تا حالا تو زندگیم هیچ چیزی رو تجربه نکرده ام و موفقیتی نداشتم

  5. سلام
    من اینجوریم که وقتی در واقعیت یه اتفاقی میوفته و حالت های گوناگون مثل خنده، گریه و غیره بهم دست میده یهو متوجه میشم ظاهراً ساعت ها گریه کردم یا خندیدم اما در واقع یهو خودم رو داخل یه سناریو پیدا میکنم.
    وقتی آهنگ گوش میکنم اولین جرقه به طور تا خود آگاه زده میشه و با اون آهنگ یه فیلم درست میکنم که مثلاً اون آهنگ رو من خوندم و دارم براش کلیپ ضبط میکنم و از کل آهنگ هیچی متوجه نمیشم.
    یا مثلاً وقتی یه مطلبی رو از رو گوشی یا کتاب و حالا هرچی میخونم یهو اون وسیله رو می‌زارم کنار و از اون موضوع شروع به ساختن سناریو میکنم.
    یه نمونه از خیال پردازی هام اینه که من یه روانشناس و خواننده مشهورم و با یه خواننده دیگه ازدواج میکنم سه تا بچه دارم اما شوهرم بهم خیانت می‌کنه منم به تیمارستان میوفتم.
    یعنی هر روز این داستان رو مرور میکنم و کل جزئیات رو با ریز ترین کلمات میتونم به زبون بیارم.
    و این خیلی زجر آور تر از چیزیه که سایر مردم فکر میکنن.

  6. Daryil dixon

    واقعا بده و بدتر از همه اینکه کسی راجبش چیزی نمیدونه!!!

  7. سلام منم تمام این مشکلاتو دارم و اکه واقعا تنها نباشی و واقعا احساس تنهایی نکنی باور کن که بهتر میشی!

  8. من ۲۹ سالمه مجردهستم .ولی تو خیالم زندگی میکنم دیگه خسته شدم از افکار مزاحم نا خودآگاهانه افکار به ذهنم خطور میکنه اگه کسی راهی درمانی چیزی میدونه کمکم کنه .۰۹۰۱۳۹۶۰۷۹۴

  9. Deep down myself

    فراموش نکنید دوستان، هر کسی هر مشکل یا بیماری که دارید!
    خدا را یاد کن تا یادت کند!
    جمله که باعث شد زنده بمونم.
    الحق که خداوند درمان هر دردیست، و آرامشی بهتون میده که هیچ طب و طبیب از پسش بر نمیاد.

    1. واقعیتی از هممون 🙂❤️

      گاهی دقیقه ها و لحظه ها غرقش میشی ، اونقدر که دیگه ذهنت خسته شده … بدتر از همه اینکه نمیخوای با کسی صحبت کنی چون میدونی که درکت نمیکنن ، بارها و بارها خواستم به مورد اعتماد ترین فرد زندگیم بگم اما نتونستم ، نمیتونم ترکش کنم انگار با همین بزرگ شدم .. نشستم تمام کامنتا رو خوندم . تمامشون رو با اهنگی که دارم گوش میکنم از عماق وجودم درکتون کردم ، و جالبش اینجاس ک از بعضی از کامنتا ۴ سال میگذره و اونجاس که قلبم درد می‌کنه ، ایا واقعا تونسته درستش کنه ؟ یا هنوز داره باهاش زندگی کنه ! میدونم هممون خسته ایم شاید اینکه یه ادم خاصی رو وارد زندگیتون کنین بتونین تمام اینا رو فراموش کنین ، یا اینقد ذهنتون شلوغ باشه … واقعا ذهنم خستس ، تا جایی که یاد دارم از بچگی دارم انجامش میدم ذهنم یه جوری شلوغه که نمیشه با نوشتن یه رمان خالییش کرد هیچ موقع فکر نکردم ترکش کنم با اینکه بارها مانع پیشرفتم شده ، میشینم یه دقیقه درسمو بخونم یهو به خودم میام باز شروع کردم باز خودمو وادار میکنم درس بخونم میبینم باز یه چند دقیقه ای میگذره مه شروعش کردم ، نباید اجازه اینو بدین دوزش بالا بره . از درون نابود میشین ، میدونم هممون خسته ایم ، امیدوارم بتونین کنارش بزارین ، و امیدوارم بعد از کنار گذاشتنش دوباره بهش بر نگردین ، ای کاش هیچ وقت اینطوری نمی بودیم ، ای کاش ، دارم بهش فکر میکنم چطوری بدون این زندگی کنم ؟ انگار شده بخشی از زندگیم… برا همین میگم
      خودتون رو سرزنش نکنین
      بدونین که فرار از واقعیت خوب نیست
      ازش فرار نکن تنها نباش خودتو درگیر کارای روزمره کن
      زیا در اهنگ گوش نده زیاد فیلم نبین خوشحال باش
      چقد همینو ببینیم ، واقعا نمیشه عملش کرد
      امیدوارم بتونین ، موفق باشین 🙂

  10. در اعما

    سلام دوست عزیز امیدوارم خوب باشی
    میخواهم برای بعضی از دوستان اینجا تا حد امکان کمک که از دستم بر بیاد بکنم، چون من هم دقیقا همچین تجربیات داشتم و هنوز هم تحت درمانم و میدونم چقدر سخته به دیگران از بیماری بگی که به نظر اونها وجود نداره ولی تورو از درون نابود میکنه، درمان پزشکی فایده ای نداشت، پس خودم شروع به درمان خودم کردم و به کمک و یاری خداوند داره جواب میده، میخام درباره مشکلت یه کتاب عالی رو برات توصیه کنم( نيمه تاریک وجود) از دبی فورد، انشالله که مشکلاتو حل میکنه.

    1. واقعا ممنونم از شماا❤️ امیدوارم همه از شر این مشکل راخت بشن

  11. سلام منم از خیلی وقته اینطوریم وقتی یه فیلم یا سریالی رو نگاه میکنم مدام و مدام خودمو حای اونا میزارم بعضی مواقع شروع میکنم به لبخونی کردن و خود به خود حرف میزنم تا چند دقیقه اول باخبر نیستم اما بعدا میدونم دارم چیکار میکنم ، تا قبل این نمی فهمیدم چیز جدی باشه تا اینکه زیاد تر شد ، مواقعی که میخوام بخوابم دوباره شروع میکنم به همین خیال بافی ولی یه جور دیگش بعضی مواقع حس خوبی بهم میده باعث میشه امید بگیرم ، خودمو جاهایی بالا تصور میکنم . معروفم . مشهورم . و یه هنرمندم‌… شروع میکنم به لبخونی کردن انگار یه جایی قرار دارم ، نه خیلی جدی انگار در یه جایی یه مکانی هستم، حرفایی که نباید بزنم و نزنم امیدوارم بدونین چی میگم ، جدی نمیگرفتمش الان یه خورده جدی شدم ولی نمیتونم هم ازش دست بکشم انگار بخشی از وجودمه ، انگار اگه خیال‌بافی نکنم میمیرم. اما از یه جایی به خودم میگم چیز جدی نیست

  12. حمیدرضا حمیدی

    درود به همه دوستان ، خیالپردازی یه اندازه چیز بدی نیست به شرطی که قابل کنترل باشه ، این بده که اینقدر درگیری ذهنی و گرفتاری داشته باشی که حتی نتونی یه لحظه خیال بافی کن واسه خودت

  13. عبدالوهاب شهنوازی

    با سلام و خسته نباشید
    آدم آب زیر کار و شیطونی بودن و از عملکرد منفی خود به شدت گریزانم
    و بهیچ وجه نمیخواهم به خاطرات منفی حتی فکر کنم و اگر شخصی سعی کند به استناد به این وقایع باعث آزار اذیت خودم و اطرافیان شود بینهایت ناراحت و دلگیر میشوم وقتی هم بخواهم از قدرت ذهن سعی در بیاد آوری و نقاط ضعف همین افراد نمایم همه ناراحت می‌شوند همه قدیس و می‌شوند مصعوم و بیگناه پس سعی کنم کمتر با آدم‌های سمی باشم حرف سمی نشنوم و همچنین رفتار سمی و منفی بروز ندهم یا بطور ساده به آرامش و آرام بودن خود و اطرافیان اهمیت ویژه ایی قائلم و حالا صحبت از خیالبافی شد خیال یک خونه خوب داشتن یا ساختنش و یا مهندسی چنین خونه ایی خوب هست ولی خیال اینکه خونه ی یکی دیگه از من باشد و یا خیال تصرف یک شخص دیگر برای خودم دیگر خیالبافی نیست می‌شود رفتار ناهنجار پس مراقب آرزو هایی که داریم یا بهتر بگویم دعاهایی که میکنیم باشیم با تشکر

  14. کیانا

    خستم داغونم دیگه نمی‌کشم
    مغزم واقعا داره من رو میکشه

  15. بنیامین

    سلام دوستان،اگه این متن رو دیدی تا تهش بخون ارزششو داره.من بنیامینم درست مث اکثر شما هایی که میگین این بیماری یا این مشکل رو دارین منم این مشکل رو تو گذشتم داشتم و جون اشنایی باهاش نداشتم میگفتم شاید یه چیز معمولیه ولی از یه جایی به بعد بیشتر و بیشتر شد به حدی که دیگه کنترلی روش نداشتم خلاصه بخوام بگم منو تا ته تهش برد و وقتی به خودم اومدم دیدم دست به خودکشی زدمه امیدوارم اون روز برای هیچ کدومتون پیش نیاد و ازتون میخوام که این مشکل رو سر سری نگیرین چون وقتی دوزش از یه حدی به بالا بره دیگه اون شما رو کنترل میکنه و زندگیتونو تبدیل به جهنم میکنه.خداراشکر من به هر نحوی بود تونستم از پسش بر بیام و کاملا کنترلش کردم با استفاده از خودش تو جهت مثبت زندگیه خودم و خیلیای دیگه رو تغیر دادم هر کس که نمیدونه دیگه چی کار کنه میدونم روتون نمیشه با کسی دربارش صحبت کنید چون درکتون نمیکنه و باعث میشه از اجتماع و خانوادتون دور شین و …‌ یه گروه تلگرام زدمه و برام فرقی نداره هر شخصی با هر سنی از هر کجای دنیا باشین بیایین داخلش کمکتون میکنم تا بتونید این مشکل رو حل کنید و یه زندگی بهتر برا خودتون بسازین لینکشو پایین میزارم اگه از ته وجودت میخوای از این قضیه در بیای داخلش عضو شو.به امید ساختن یه زندگی جدید و خاص
    https://t.me/+4a23rdt-oRcyNDlk

  16. طراوت

    سلام.
    من خیلی تحقیق کردم و تقریبا هر چیزی که مربوط به درمان تخیل ناهنجار بود رو مطالعه کردم و اینجا همه رو برای شما مینویسم امیدوارم که بهتون کمک کنه.

    اول از همه بدونید تنها نیستید و افراد زیادی درگیر این موضوع هستن و اصلا خودتون رو سرزنش نکنید که چرا این مشکل رو دارید یا اینکه دیوانه هستید و….این فکر ها رو دور بریزید و با خودتون بگید من میدونم چه مشکلی دارم و حلش میکنم.

    دوم به شکل اعتیاد بهش نگاه نکنید،به شکل یه مشکل ببینیدش که قراره خودتون با ارامش و خیلی راحت حلش کنید.

    سوم افکار روزانه‌تون که شما رو ازار میده یا غمگین میکنه یا هیجانی میکنه رو با جزییات بنویسید و بعد پاره کنید یا بسوزونید.

    چهارم از تکنیک سوراخ موش و گربه استفاده کنید،با خودتون بگید یه سوراخ اینجا هست هر فکری که بکنم از این سوراخ بیرون میاد و یه گربه‌ی چابک سریع فکر من رو میگیره و از بین میبره.

    پنجم فقط وقتی وارد رخت خواب بشید که خیلی خسته شده باشید،موقع خواب به تنفس‌تون تمرکز کنید،یا ذکر بگید یا هم نفس هاتون رو با دم و بازدم بشمارید تا خوابتون ببره.

    ششم سر خودتون رو با برنامه های مفید گرم کنید،بیشتر توی اجتماع و با مردم ارتباط داشته باشید.

    هفتم از محرک ها مثل موسیقی فیلم های اکشن و هیجانی دوری کنید.حداقل برای اوایل ترک کردن این عادت.

    هشتم تکنیک های زیستن در زمان حال رو سرچ کنید و انجام بدید.

    نهم هنگام تحریک برای تخیل کردن با خودتون صحبت کنید و بگید من رییس این بدن و ذهن هستم و اجازه نمیدم وارد دنیای غیر واقعی بشم.من از زندگیم راضی هستم و تلاش میکنم بهتر هم بشه و نیازی به تخیل ندارم.من واقعی و حقیقی هستم و موارد غیر واقعی و تخیلات روی من تاثیر نداره.

    دهم کارهایی رو انجام بدید که دوپامین در مغز ازاد میکنه سرچ کنید و انجام بدید.هر روز مدتی روی مدیتیشن کنید و توی حیاط دراز بکشید و اسمون رو تماشا کنید یا برید طبیعت گردی.

    یازدهم بدونید که شما رییس بدنتون هستید و میتونید هر کاری که دوست دارید انجام بدید.و میتونید این اختلال رو هم کنترل کنید تا کم کم کامل از بین بره.

    دوازدهم هیجان رو کم کنید و اضطراب و استرس رو کنترل کنید.هر روز شکر کزاری کنید تا نعمت های زندگی‌تون بیشتر پیش چشمتون بیاد.
    با خدا حرف بزنید و ازش قدرت بخواید تا بهتون کمک کنه.

    در اخر اینکه نگران نباش دوست من،اروم اروم پیش برو و نا امید نشو مطمئن هستم از پسش برمیای به خودت امید داشته باش چون فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی.

  17. محمد

    سلام دوستان تنها راه رهایی از این مشکل کم کردن هیجان مغز است .تو اینترنت جستجو کنید مدیریت هیجان مغز و مطالعه کنید.
    هر چقدر که میتونید کمتر آهنگ گوش کنید و از شرایط و محیط های که برای شما هیجان زا است دوری کنید

    1. نظرات رو بادقت خونوم و چقدر وجه اشتراک بین خودم و شما ها دیدم تقریبا یک ماهه متوجه اختلالم شدم و این اختلا خیلی خیلی منو از زندگیم عقب اتداخت از شاگرد اول و نمرات خوب منو کشنوند به یه دختر پشت کنکوری ک توی اتاق در روی خودش بسته و داره با خیالاتش زندگی‌میکنه اروزها و اهدفی ک برای ایندم داشتم با این اختلال دارن به سمت نابودی میرن لطفا هرکسی راه حل داره بگه تا از مجموعشون بشه یه درمان پیدا کزد

  18. همونی که حس میکنه سانجی کویته🗿🚬💛

    از شش سالگی که وارد پیش دبستانی و اجتماع شدم ، طرد شدم و طرد شدم …پس رو آوردم به خیال پردازی .
    همه چیز تا یک یا دو سال اول خوب بود تا اینکه کم کم ، اعتماد و علاقه ام رو به مردم واقعی از دست دادم که باعث شد ، توی همون بچگی فرد درونگرا و خشکی بشم.
    بعد از اینکه قرنطینه شدم ، اوضاع ام افتضاح شد.
    سادیسم هم اضافه ی مشکل شد . مدام توی خیالم خون و.خونریزی شد.
    نمیتوانستم به مردم آسیب بزنم پس به خودم آسیب زدم و فکر میکردم افسردگیه .
    اصلا خود واقعیم رو گم کردم و شخصیتم عوض شد.

    لطفا بیماریتون رو پیگیری کنید تا به این جا نکشه.

  19. امیلی خوشحال میشم میبینم صحبت میشه راجب اینا این خودش اولین قدم من داره ۳۰ سالم میشه واقعا اون زمان جامعه به شدت افرادی مثل منو زیر دست و پاش بی رحمانه له می‌کرد روانشناسی هم در این مدت خیلی پیشرفت کرده من مجبور شدم با آزمون و خطا و بیشتر وقتا راهکار های ابداعی اشتباه خودم پیش برم فقط پذیرش این داستان برام چند سال طول کشید و مجبور میشدم نقش بازی کنم متاسفانه تبدیل به دو شخص شدم که بعد چندین وقت اینم برام کار نمی‌کرد بهم دو رو میگفتن صفر و صد ی تو و …خیلی چیزای دیگه زیر بیست سال من درکی اصلا نداشتم از ناخداگاه انسان و جهان ساختگی خودم فقط احساس می‌کردم یه چیزی درست نیست،با دیدن این تیکه متن انگار چندين سال زندگیمو صرف کردم و عصبانی شدم فقط گارد خودتون رو پایین بیارید ،کار ورزش، احترام واسه خودتون و واسه هدفتون جایزه بزارید،انگیزه هاتون با جغرافیایی که توش هستید منطقی تر کنید ،به زبون نمیشه چون واسه هرنفر با توجه به خانواده جغرافیا ژنتیک و…متفاوت میشه خودتونید تو این راه زمین خوردن هم بخشی از این روند ازش غول نسازید دست کمشم نگیرید بالانس رو رعایت کنید موفق همگی خوشحال شدم این بحثا شکل گرفته

  20. سلام مرسی از سایت خوبتون اینکه کامنت میتونیم بذاریم و همه‌ی کامنتا از چندین سال پیش هست حس عجیبی رو منتقل میکنه
    من خیلی فکر کردم و متوجه شدم که از اول زندگیم از اول اولش این اختلال همراهم بوده و توی زندگیم هیچوقت اونجوری که میخواستم زندگی نکردم،انگار که با وجود شخصیت و زندگی‌های رویایی که ساختم شخصیت خود واقعی من غیر قابل فهم شده واسه‌ی خود من
    حدود چهار ساله که این اختلال اینقدر شدید شده که واقعاا خیلی خیلی کمتر توی دنیای واقعی هستم و این چهار سال کاملا توی دنبای خیالی زندگی کزردم
    جوریکه واقعا شخصیت خودم رو نمیشناسم
    اگه میخواید تغییر کنید از همین ساعت شروع کنید،هرچقدر بیشتر بگذره سست‌تر میشید توی تغییر دادن خودتون
    شکرگزاری کنید،مدیتیشن کنید،و خودتونو به دنیای بیرون ببرید
    پیشرفت و *زندگی کردن*دیگران رو ببینید و خودتون رو بیارید به زندگی در لحظه
    امیدوارم که بتونم این عادت رو کنار بذارم
    این کامنت رو میذارم برای یادگاری

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *