مشکل خیال پردازی ناسازگار

خیال پردازی خوب است اما تا زمانی که بهنجار باشد. خیال پردازی بیش از حد و به صورت ناسازگار می‌تواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد. خیال پردازی حد و اندازه‌ای دارد و تنها در صورتی مفید است که در راستای رشد و پیشرفت فردی باشد. داشتن رویا و یا به قول بعضی‌ها خیال‌پردازی، یکی از مکانیسم‌های دفاعی بدن ما است که اگر به جا و درست استفاده شود، مفید و کارآمد خواهد بود. اما اگر نادرست استفاده شود و با عملکرد عادی زندگی ما تداخل پیدا کند، می‌تواند مخرب باشد. همانند مواقعی که گریه می‌کنیم یا خشمگین می‌شویم و یا دچار هر هیجان دیگری می‌شویم، رویا داشتن نیز یک مکانیسم هیجان‌مدار است. افرادی که بتوانند در زندگی خود خیال پردازی ناسازگار را کنترل کنند و آن را به طور درست و بهینه به کار گیرند، موفق خواهند بود.

وقتی کودک هستیم، خیال پردازی‌های ما غیرمنطقی هستند اما به سمت نوجوانی و جوانی که پیش می‌ر‌ویم، خیال پردازی‌هایمان حالت منطقی‌تر به خود می‌گیرد. در این مرحله، افرادی که قادر به مدیریت خیال پردازی بیش از حد خود هستند، می‌توانند از آن برای پیشرفت و تحقق اهدافشان استفاده کنند. به عنوان مثال، تخیل و رویا پردازی ژول ورن نقطه شروعی برای ایجاد تحول و پیشرفت‌های بزرگ شد.

در دو حالت باید با یک روانشناس مشورت کنید:

  • زمانی که شدت و دفعات خیال پردازی ناسازگار کودک زیاد بشود، به طوری که در خانه، مهمانی، هنگام بازی با همسالان یا هر جای دیگر دائم هذیان گویی کند.
  • زمانی که در سنین مدرسه همچنان در دنیای خیالی خود سیر کند و مرز واقعیت و خیال را متوجه نباشد. برای مثال، همبازی خیالی‌اش را با خود به مدرسه ببرد و هنگام درس با او حرف بزند و متوجه نباشد که در اطرافش چه می‌گذرد.

این گونه خیال پردازی بیش از حد و ناسازگار می‌تواند ناشی از مشکلات خانوادگی، کمبودهای عاطفی، اضطراب و دیگر عوامل باشد. این مسائل کودک را از دنیای واقعی بیزار می‌کند و به صورت افراطی به دنیای خیالی می‌کشاند. برطرف کردن این مشکلات می‌تواند از بروز خیال پردازی ناسازگار و افراطی در کودکان پیشگیری نماید.

تخیل بیش از حد چیست؟

افرادی که تخیل بیش از حد فعال دارند، بخش بزرگی از وقت خود را در دنیایی که خود خلق کرده‌اند، می‌گذرانند. این افراد دارای تخیلات غنی و زنده، تجربیات حسی شدید و توانایی قوی در معنا بخشیدن به این تصاویر و احساسات هستند. آنها معمولاً قصه‌گوها و نقش‌آفرینان خوبی هستند و می‌توانند در رویاهای خود غرق شوند. با این حال، خیال پردازی بیش از حد یا تخیل بیش از حد ممکن است حواس آنها را از زندگی واقعی منحرف کند و پیامدهایی برای سلامت روانی داشته باشد.

هنگامی که خیال پردازی تبدیل به اختلال می شود

افرادی که دارای تخیلات بیش از حد فعال هستند، ممکن است به عنوان افراد دارای رویاپردازی ناسازگار یا FPP طبقه‌بندی شوند. با این حال، هیچ یک از این شرایط در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم (DSM-5) شناسایی نشده است.

رویا و خیال پردازی

رویا و خیال پردازی یک احساس روانی است و دو نوع دارد:

  • رویای آگاهانه
  • رویای ناخودآگاه

رویای آگاهانه

رویا و خیال پردازی آگاهانه یک وضعیت خلق کردنی تصوری در یک فرد است که بیانگر خواسته‌ها و یا اهداف وی می‌باشد. برخی اوقات خیال پردازی بیش از حد می‌تواند بسیار بعید باشد و برخی ممکن است کاملاً واقع‌بینانه باشند.

خیال پردازی‌ها می‌توانند طبیعت جنسی نیز داشته باشند.

معنای دیگر خیال پردازی، چیزهایی است که واقعی نیستند، و هیچیک از حواس پنج‌گانه آنها را درک نمی‌کند، اما در تصور واقعی می‌نمایند. در زندگی روزمره، اغلب افراد افکار خود را با یک سری رویاهایی همراه می‌کنند که آرزو دارند و یا مایل به انجام آنها بوده‌اند. به عنوان مثال: به جای تلاش واقعی در نزدیکی به دوستان و یا کسب موفقیت، تصور می‌کنند که موفق و محبوب هستند.

هنگامی که رویا و خیال پردازی افراطی شود، می‌تواند بیانگر یک صفت از اختلال شخصیت خودشیفتگی باشد. قطعاً کسی که زیاد خیال پردازی می‌کند، هیچ دوست نزدیکی ندارد.

مزایای رویا و خیال پردازی

  • رویا و خیال پردازی می‌تواند سودمند باشد و جنبه جبرانی آرزوها، بهبود دهنده و کوچک شمردن گرفتاری‌ها و گریز از مشکلات داشته باشد. همچنین رویاها می‌توانند در هنر، ادبیات، خلاقیت و نوآوری مؤثر باشند.
  • رویا و خیال پردازی می‌تواند یک مکانیسم دفاعی باشد. مردان و زنان نمی‌توانند براحتی از گذران زندگی رضایت داشته باشند، اما به سادگی می‌توانند به تحقق آرزوهای خیالی خود بپردازند.
  • خیال پردازی‌ها ممکن است یک منبع با ارزش باشند. این رویاها می‌توانند علاقه و انگیزه را بالا ببرند. هنرمند می‌تواند رویا و خیال پردازی خود را به آفرینش‌های هنری تبدیل کند.

هنگامی که خیال پردازی تبدیل به اختلال می شود

رویای ناخودآگاهانه / حرف زدن با خود و خیال پردازی

رابطه کودک در حال رشد با جهان داخلی خود می‌تواند شامل رویای ناخودآگاهانه باشد. این نوع فعالیت و بازی در داخل شخص به عنوان رویای ناخودآگاه شناخته شده است. این رویاها اغلب بسیار خشن و تهاجمی‌اند و متفاوت از رویاها یا خیال پردازی آگاهانه می‌باشند.

ناخودآگاه یعنی ساختن رویای ارتباط با اشیاء و موضوعات. در این حالت، افراد ممکن است در دنیای خیالی خود غرق شوند و با خود حرف بزنند، که این نوع از خیال پردازی می‌تواند در برخی مواقع به شکل مضر و ناسازگار بروز پیدا کند.

  • رویای ناخودآگاهانه یک تفکر بنیادی و ذاتی است.
  • به عنوان بازنمود ذهنی از غرایز فردی عمل می‌کند.
  • معادل روانی مکانیسم دفاعی ذهن است.

رویاهای ناخودآگاهانه و خیال پردازی‌های بیش از حد اعمال نفوذ مداوم در طول زندگی دارند، هم در افراد نرمال و هم در افرادی که مشکلات روانی دارند. تفاوت در نوع دروغ گفتن و توهمات غالب در هر شخصیت خاص ناشی از این است که چگونه افراد می‌توانند مرز بین واقعیت و خیال را تشخیص دهند و خیال پردازی ناسازگار ممکن است منجر به اختلالات روانی شود.

رویاپردازی ناسازگار و نابهنجار / خیال پردازی بیش از حد

رویا پردازی ناسازگار (یا خیالبافی ناهنجار) و یا به زبان انگلیسی Maladaptive Daydreaming، به گونه ای از رویا پردازی گفته می شود که شخص به صورت افراطی آن را انجام می دهد و عموما تا چند دقیقه ی اول، خود به طور کامل متوجه انجام این کار نیست. علاوه بر این، در رویا پردازی ناسازگار، شخص دقیقه ها و گاهی ساعت ها از کار خود دست کشیده و به رویا پردازی و ساخت سناریوهای مختلف در ذهن خود می پردازد.

کتاب خواندن، تماشای فیلم، یا سر رفتن حوصله می توانند عوامل شروع کننده این گونه رویا پردازی باشند. به این شکل که شخص در حین خواندن کتاب، ایده ای به ذهنش می رسد که ناگهان غرق در تفکر درباره ی آن می شود. دقایقی بعد، خود را در حال ساختن داستان ها و سناریوها و همچنین در حال صحبت درباره آن موضوع می بیند. گاهی از موضوع اولیه نیز رد شده و به موضوعات دیگر می رسد.

گفته می شود که این گونه رویا پردازان، معمولا به صورت ناخودآگاه، برای فرار از واقعیات زندگی و یا پنهان کردن ضعف خود در بخشی از زندگی اقدام به این گونه رویا پردازی می کنند. برخی پزشکان نیز از این رویا پردازی افراطی، برای افرادی که دچار افسردگی یا اضطراب اجتماعی هستند، استقبال می کنند.

رویاپردازی ناسازگار و نابهنجار / خیال پردازی بیش از حد

رویاپردازی ناسازگار (یا خیالبافی ناهنجار) که در زبان انگلیسی به آن Maladaptive Daydreaming گفته می‌شود، به گونه‌ای از رویا پردازی اطلاق می‌شود که فرد به صورت افراطی آن را انجام می‌دهد. افراد مبتلا به خیال پردازی بیش از حد معمولاً در ابتدا متوجه این کار نمی‌شوند و برای دقایق و گاهی ساعت‌ها از کارهای روزمره خود دست کشیده و درگیر ساخت سناریوهای مختلف در ذهن خود می‌شوند.

عوامل مختلفی مانند کتاب خواندن، تماشای فیلم یا حتی سر رفتن حوصله می‌توانند باعث شروع این نوع رویا پردازی ناسازگار شوند. برای مثال، هنگامی که فرد در حین خواندن کتاب به ایده‌ای برخورد می‌کند و ناگهان غرق در تفکر می‌شود. دقایقی بعد خود را در حال ساختن داستان‌ها و سناریوها و گاهی صحبت درباره آنها می‌بیند.

به گفته برخی پزشکان، افراد مبتلا به خیال پردازی ناسازگار ممکن است به طور ناخودآگاه برای فرار از واقعیات زندگی و یا پنهان کردن ضعف‌های خود در بخشی از زندگی به این رویا پردازی‌ها روی آورند. این نوع رویا پردازی افراطی به خصوص در افرادی که دچار افسردگی یا اضطراب اجتماعی هستند، ممکن است به عنوان یک مکانیسم دفاعی به کار آید.

خیال پردازی بیش از حد معمولاً از دوران کودکی شروع می‌شود، زمانی که کودک به دلیل تنهایی و کمبود دوستان زیاد، شروع به خیال پردازی ناهنجار می‌کند. این رویا پردازی‌ها اغلب پس از ورود به مدرسه و پیدا کردن دوستان جدید کاهش می‌یابند. اما اگر کودک در مدرسه نتواند ارتباط اجتماعی کامل برقرار کند، ممکن است این رفتار ادامه پیدا کند و حتی به دوران بزرگسالی کشیده شود.

افرادی که دچار رویا پردازی ناسازگار هستند، به صورت وسواسی به جزئیات سناریوها و شخصیت‌های ذهنی خود اهمیت می‌دهند و آنها را تا حد امکان مشابه به واقعیت می‌سازند. این افراد گاهی خصوصیات این شخصیت‌ها را چندین بار مرور می‌کنند و به قدری دقیق هستند که می‌توان از این الگوها برای نوشتن رمان‌ها یا داستان‌های کامل استفاده کرد.

رویا پردازی ناسازگار یا خیالبافی ناهنجار جزو مشکلات روانی شناخته نمی‌شود و بسیاری از پزشکان و روانشناسان از وجود آن بی‌خبر هستند. این نوع رویا پردازی ممکن است با رفتارهایی مانند راه رفتن سریع در اتاق یا حرکات دست همراه باشد. همچنین ابراز احساسات از طریق تغییرات چهره مانند گریه، خنده، لبخند یا حتی صحبت کردن با صدای بلند نیز رایج است.

افرادی که دچار خیال پردازی ناهنجار هستند، کاملاً از تفاوت خیالات خود و واقعیت آگاهند و هیچ‌گاه این دو را با یکدیگر اشتباه نمی‌گیرند. حتی اگر یک اتفاق در واقعیت افتاده باشد و سپس فرد درباره آن داستانی در ذهن خود ساخته باشد، قادر است نسخه واقعی و نسخه ساختگی را از هم تفکیک کند.

یکی از مشکلات عمده افرادی که رویا پردازی ناسازگار دارند، مشکل در خواب رفتن است. زیرا آنها گاهی اوقات ساعت‌ها به طور ناخودآگاه در حین خواب به رویا پردازی بیش از حد مشغول می‌شوند. این افراد اغلب از کسانی هستند که کارهای خود را به تعویق می‌اندازند.

تکیه بر فانتزی یا رویاپردازی به عنوان فرار

هنگامی که خیال پردازی تبدیل به اختلال می شود

کیس رویاپرداز: من از اختلال شخصیت اجتنابی و همچنین افسردگی / عزت نفس پایین رنج می برم، و در چند سال گذشته روشی که من با آن برخورد کرده ام استفاده از رویاپردازی است. این کار با گهگاه تصور کردن خودم به عنوان یک فرد متفاوت و رویاپردازی درباره قرار گرفتن در موقعیت‌های مثبت شروع شد، اما در طول سال‌ها خیال‌پردازی‌ها جزئی‌تر شده‌اند، و شخصی که تصور می‌کنم نام/زندگی/و غیره کاملاً متفاوتی دارد. کار به جایی رسیده است که من هر روز این تخیلات را تصور می کنم و اگر خودم را مانند این شخص تصور نکنم، در خواب مشکل دارم. من کاملاً آگاه هستم که همه چیز فانتزی است، اما درجه ای که به آن تکیه کرده ام مرا می ترساند و هرگز در مورد کسی با این نوع مشکل نشنیده ام. من می ترسم در مورد آن با یک درمانگر صحبت کنم زیرا از اینکه او در مورد من چه فکری می کند می ترسم.

متخصص: من خیلی تحت تاثیر شما هستم! اول از همه، با وجود ترس از قضاوت شدن، گام بسیار شجاعانه ای را برداشته اید که در مورد سؤال خود بنویسید. دوم، به نظر می رسد که رویا و خیال پردازی به عنوان یک رفتار بسیار سازگارانه عمل کرده است – شما توانسته اید با فرار در تخیل خود، از افسردگی و عزت نفس پایین رهایی پیدا کنید. متأسفانه، به نظر می رسد که این استراتژی مقابله ای زندگی خود را به خود گرفته است و تا حدودی مانعی برای عملکرد شما در زندگی روزمره شده است.

از برخی جهات، آنچه شما توصیف می کنید کاملاً بی شباهت به نحوه ایجاد مسائل مربوط به سوء مصرف مواد نیست – شخصی در ناراحتی است، به دنبال تسکین در الکل یا مواد مخدر برای فرار از ناراحتی است و در نهایت به این ماده وابسته می شود. تا حدی که با زندگی او تداخل دارد. با این حال، یک تفاوت اساسی بین آنچه که شما توصیف می کنید و سوء مصرف مواد این است که به احتمال زیاد ارزش واقعی چیزی که برای فرار از آن استفاده می کنید وجود دارد. اکثر افراد موفق سفر خود را به سمت موفقیت با تصور آن آغاز می کنند – آنها در مورد موفقیت خود رویا می بینند و سپس شروع به ایجاد اهدافی می کنند (و برای رسیدن به آنها کار می کنند) که آنها را به سمت رویای خود سوق می دهد. من گمان می کنم که زندگی ای که در تخیل خود ایجاد کرده اید به زندگی ای که می خواهید نزدیک تر از زندگی واقعی و فعلی شما باشد. اگر نظر من درست باشد، پس منطقی است که هر کاری که می توانید انجام دهید تا به سمت زندگی که برای خود تصور کرده اید حرکت کنید.

با توجه به مبارزه با افسردگی و عزت نفس، ممکن است فکر کنید: گفتن آسان تر از انجام دادن! این مطمئناً درست است، اما به این معنا نیست که غیرممکن است زندگی نزدیک‌تر به آنچه تصور می‌کنید داشته باشید. این به سادگی به این معنی است که برای رفع افسردگی و عزت نفس نیاز به درمان دارید. در حال حاضر، این مسائل ممکن است تمام چیزی باشد که شما را از تلاش برای تحقق زندگی فانتزی خود باز می دارد.

این من را به ترس شما از افشای دنیای فانتزی خود به یک درمانگر می رساند. اولاً، هیچ شرمی در زندگی خیالی که شما ایجاد کرده اید وجود ندارد. در واقع، من معتقدم که در نهایت به عنوان یک نقشه راه عمل خواهد کرد تا شما را به زندگی ای که در مورد آن آرزو می کردید، سوق دهد. با این حال، اگر هنوز در مورد به اشتراک گذاشتن این دنیا با یک درمانگر احساس اضطراب می کنید، بدانید که لازم نیست در جلسه اول، دوم یا حتی سوم این کار را انجام دهید. در واقع، می‌توانم بگویم اگر افشای آن چنان اضطراب‌آور است که شما را از جستجوی درمان باز می‌دارد، آن را افشا نکنید تا زمانی که مطمئن نشده‌اید که یک رابطه درمانی قابل اعتماد با یک درمانگر دارید. گاهی اوقات زمانی که افراد قبل از ایجاد یک اتحاد کاری واقعاً قوی، موارد زیادی را فاش می‌کنند، به میزان غیرقابل تحملی احساس آسیب‌پذیری و آسیب‌پذیری می‌کنند و درمان را پیش از موعد ترک می‌کنند.

پیدا کردن تراپیست

شما می توانید با پیدا کردن یک درمانگر که فکر می کنید می تواند مناسب شما باشد و راه اندازی یک جلسه اولیه از این امر جلوگیری کنید. حتی ممکن است یک جلسه اولیه را با چند درمانگر مختلف ترتیب دهید و ببینید با چه کسی بیشتر احساس راحتی می کنید. هنگامی که باور کردید که یک مسابقه خوب دارید، روی ایجاد یک رابطه درمانی قوی کار کنید و زمانی که احساس آمادگی کردید، در مورد زندگی فانتزی خود صحبت کنید. همانطور که مسائل مربوط به افسردگی و عزت نفس شروع به حل شدن می کنند و شما در مورد فانتزی های خود صحبت می کنید، ممکن است متوجه شوید که همین خیال پردازی ها به نقشه راه شما تبدیل می شوند و درمانگر شما به عنوان یک راهنمای حمایتی در حین دنبال کردن نقشه به سمت رویاهای خود عمل می کند.

چگونه رویاپردازی بیش از حد خود را متوقف کنم؟

از آنجایی که FPP و رویاپردازی ناسازگار اختلال رسمی نیستند، هیچ روش رسمی خاصی برای درمان آنها وجود ندارد. با این حال، اگر متوجه شدید که تخیل بیش از حد شما در زندگی اختلال ایجاد می‌کند و باعث ناراحتی شما می‌شود، می‌توانید نکات زیر را امتحان کنید:

محرک‌های خود را شناسایی کنید

مشخص کنید چه زمانی شروع به رویاپردازی می‌کنید. آیا این کار در شب قبل از خواب، هنگام رانندگی یا در مکان‌های خاص دیگری رخ می‌دهد؟ سعی کنید زمان کمتری را در فضاهایی بگذرانید که به خیال پردازی بیش از حد منجر می‌شوند. برای پرت کردن حواس خود می‌توانید به پادکست یا کتاب صوتی آموزشی گوش دهید.

یک سرگرمی خارجی پیدا کنید که از آن لذت می‌برید

یک سرگرمی انتخاب کنید که از خلاقیت شما استفاده کند. برای مثال، نوشتن داستانی که بتوانید هر روز روی آن کار کنید، کمک می‌کند تا از هدیه داستان‌سرایی خود بهره ببرید. پیوستن به گروه‌های آنلاین داستان‌نویسی می‌تواند به شما کمک کند تا خلاقیت خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

برنامه شلوغ‌تری داشته باشید

اگر به دلیل داشتن وقت آزاد زیاد دچار خیال پردازی بیش از حد می‌شوید، برنامه‌ریزی برای فعالیت‌های بیرونی که شما را درگیر دنیای واقعی می‌کند، می‌تواند کمک‌کننده باشد. به عنوان مثال، مطالعه یک کتاب غیرداستانی یا تماشای یک مستند می‌تواند ذهن شما را از رویا پردازی ناسازگار دور کند.

تمرین ذهن آگاهی

تمرین ذهن آگاهی را در نظر بگیرید. این کار به شما کمک می‌کند که آگاهی خود را بر لحظه حال متمرکز کنید و در عین حال به آرامی احساسات، افکار و احساسات بدنی خود را تأیید و پذیرش کنید.

با یک دوست تماس بگیرید

گذراندن وقت با دیگران می‌تواند به شما کمک کند تا از دنیای خیالی خود بیرون بیایید. سعی کنید در روزهای آزاد خود جلسات اجتماعی بیشتری برنامه‌ریزی کنید و با دوستان خود تماس بگیرید یا برای شام بیرون بروید.

برای درمان رویاپردازی روان‌درمانی را امتحان کنید

اگر خودتان نتواسته‌اید فانتزی‌ها و خیال پردازی بیش از حد خود را کاهش دهید، مراجعه به یک درمانگر می‌تواند به شما کمک کند تا مهارت‌هایی برای حضور بیشتر در دنیای واقعی بیاموزید.

دارو برای خیال پردازی هم جوابگو است!

مطالعات نشان داده‌اند که دارویی مانند فلووکسامین، که برای درمان OCD استفاده می‌شود، می‌تواند در کاهش علائم رویا پردازی ناسازگار مؤثر باشد. مشورت با متخصص مراقبت‌های بهداشتی برای بررسی این گزینه می‌تواند مفید باشد.

شفقت به خود را تمرین کنید

افرادی که مستعد خیال پردازی ناهنجار هستند، ممکن است هنگام احساس از دست دادن کنترل بر این فانتزی‌ها، به خود سخت بگیرند. مهم است که با خود ملایم باشید و جنبه‌های مثبت این ویژگی‌ها را در نظر بگیرید. احتمالاً شما فردی خلاق و داستان‌نویس هستید.

توقف خیال پردازی بیش از حد می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. به خود یادآوری کنید که انسان هستید و همیشه نمی‌توانید طبق برنامه پیش بروید. با تمرکز بر ایجاد انعطاف‌پذیری در خود و جشن گرفتن پیشرفت‌های کوچک، می‌توانید شروع به ایجاد عشق به خود کنید.

منابع:

  • Matrial C, et al. (2018). Fantasy proneness correlates with the intensity of near-death experience.
    https://www.frontiersin.org/articles/10.3389/fpsyt.2018.00190/full
  • Merckelbach H, et al. (2021). Empirical research on fantasy proneness and its correlates 2000–2018: a meta-analysis.
    https://www.haraldmerckelbach.nl/artikelen_engels/2021/Empirical%20Research%20On%20Fantasy%20Proneness%202000-2018.pdf
  • Pietkiewicz IJ, et al. (2018). Maladaptive daydreaming as a new form of behavioral addiction.
    https://akjournals.com/view/journals/2006/7/3/article-p838.xml
  • Sanchez-Bernardos ML, et al. (2015). Fantasy proneness and personality profiles.
    https://www.researchgate.net/publication/278848814_Fantasy_proneness_and_personality_profiles
  • Schupak C, et al. (2019). Excessive daydreaming: A case history and discussion of mind wandering and high fantasy proneness.
    https://www.sciencedirect.com/science/article/abs/pii/S1053810008001384?via%3Dihub
  • Soffer-Dudek N, et al. (2018). Trapped in a daydream: Daily elevations in maladaptive daydreaming are associated with daily psychopathological symptoms.
    https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC5962718/
  • Somer E. (2002). Maladaptive daydreaming: A qualitative inquiry.
    https://somer.co.il/articles/2002Malaptdaydr.contemp.psych.pdf

298 دیدگاه دربارهٔ «مشکل خیال پردازی ناسازگار»

  1. بچه ها خواهش میکنم اگر می‌خواهید مقابله کنید با رویاپردازی ناسازگار فقط بنویسید. هرچیز که به ذهنتون میرسه بنویسید. قوی ترین درمانش همینه. اجازه بدید عادتتون بشه نوشتن.
    بالافاصله تا هر خیالی که به ذهنتون اومد همون رو روی کاغذ بنویسید فقط و فقط بنویسید‌. حتی اگر همون خیالپردازی هست ولی از ذهنتون بیارید روی کاغذ.
    میدونم خیلی این رو همه جا دیدید ولی مطمئنا بهش عمل نکردید.
    اجازه ندید ذهنتون فرصت داشته باشه. شروع کنید به نوشتن
    از کنارش راحت رد نشید؛ نوشتن معجزه میکنه، حتی اگر سخت هست ولی بنویسید ذهنتون رو روی کاغذ بیارید و نتیجه‌ش رو ببینید.🙏🤍 و برام دعا کنید.

    و از خدا کمک بگیرید باهاش حرف بزنید؛ تا خدا نخواد اتفاقی نمیفته. خودش آرومتون میکنه.
    مطمئن باشید میتونید این عادت رو کنار بزارید .

  2. دخترتوانا

    سلام
    منم همینطورم من خیلی دوست دارم درس بخونم و دوست داشته باشم ولی خب البته ادم برونگرابی هستم و رفیق دارم ولی مشکل من اینه نمیتونم ۵دیقه بدون اینکه خیال پردازی کنم بگذرونم همش در حال خیال پردازیم و اهنگ گوش میکنم قسمت اوج اهنگ که دیگه هیچ.ولی کلا خودمو جای دکتر و پرستار و مهندس و خیلی چیزای دیگه میذارم راستیتش چرا دروغ ارزوهامو توی خیالام زندگی میکنم و از لحاض محبت غیر از بابام از خانوادم محبت زیادی دریافت کردم ولی نمیتونم جلوس خودمو بگیرم همش میخوام اهنگ گوش کنم و خیال پردازی و تازه وقتی اهنگ گوش میکنم باید راه برم و بدوام و اینجور چیزا و من مشکل بدنی دارم موافصلم بیش از حد نرم نباید بپر بپر کنم و اینجور چیزا ولی راه میرم و میدوام.در این حدم میدونم کار اشتباهه که میرم تو اتاقم و درو میبندم تا یوقت کسی نبینتم چون مطمئنم کسی ببینتم میگه دیوونم.تازه قبلا حدودا ۱۲.۱۳سالم بود داداشم یبار دید دارم تو حیاط میدوام گفت دیوونه ای مگه برو خب یجا بشین اهنگ گوش کن(یعنی در این حد غیر طبیعیه)بعد تازه خیال بافیام انقد زیاده که نمیتونم یجا بشینم.
    ولی من میخوام جلوشو بگیرم لطفا برام دعا کنید.

  3. شهرام.ف

    سلام، من بدنبال نام و جایگاه این حالت جستجو کردم تا به اینجا رسیدم🙂
    من این حالت را دارم و بشدت از آن لذت میبرم و در زمینه های مختلف خیالپردازی میکنم در گذشته و آینده خودم بقدری دلچسب و فریبنده است مثل بازی گیم زمان بسرعت میگذرد و حس مطبوعی میدهد. در مواقعی که باید سراغم میآید و بسته به زمان آنرا میپذیرم! البته بیشتر زمانهایی بسراغم میآید که فراغت زیاد دارم و یا در حال استراحت بدون خواب هستم. از خیالپردازی برای خلق بعضی از وسایل و یا بهینه کردن آن و یا چیدن اشیا و دکور استفاده میکنم البته بسیار جزئی در حد زندگی روزمره. البته اگر زندگی شلوغ زیبا داشته باشیم و برنامه های روزانه ایده آل داشته باشیم و رفلکس مثبت از عملکردها و فعالیت هایمان بگیریم دیگر جایی برای خیالپردازی نمیماند. ولی در جای خودش ابزار روانی بسیار جالب و زیبایی است و بر زیبایی و پویایی زندگی میافزاید، خوش و سرفراز و رویا پرداز باشید🤩

  4. من تمام این خصوصیات که گفتین دارم اما ازش لذت میبرم چرا ؟

  5. منم این مشکل رو دارم و به درسم به شدت آسیب زد. طوری که از معدلای 19 و خورده ای دهم یازدهم و مدرسه نمونه رسیدم به معدل 13 🙂 و یه رتبه کنکور افتضاح … بنظرم اول از همه باید قبول کنیم همچین موضوعی احتمالا هیچ وقت ازبین نخواهد رفت. چون اگر تصمیم بگیریم برای همیشه ازبین ببریمش و اتفاقا موفق هم بشیم دوباره قطعا به سراغمون خواهد اومد و اونموقع با ناامیدی باهاش مواجه میشیم و احتمالا بیشتر از دفعات قبل بهمون غلبه کنه چون یه احساس سرشکستگی خواهیم داشت که قبلا نتونستیم مهارش کنیم. پس نا امید نشید و یواش یواش هر دفعه سعی کنید کنارش بزارید نه یهویی چون نتیجه عکس داره.دوما برای اینکه حواستون پرت بشه ازین خیالات سریع عمل کنید و کلا تند تند کاراتون رو انجام بدید. شاید مسخره بنظر بیاد ولی جوابگو بوده تا حدی برای من. (البته که میدونم چقدر لذت بخشه و دل کندن ازشون سخته چون خودمم مثل شمام و حتی شاید شدید تر ولی خب یواش یواش و با تعداد دفعات زیاد احتمال اوکی شدنش هست حتی اگر چند هفته طول بکشه) سومیش عذاب وجدان دادن و تلنگر زدن به خوده. یجورایی به خودتون ارزش و اعتماد به نفس کاذب بدید (تظاهر کنید) و با افکارتون درگیر بشید که این افکار ارزش منو پایین میارن(میدونم میدونم به این آسونیا نیست و خیلی مسخره به نظر میاد ولی خب گفتم که زمان میبره و هیچ وقت کامل ازبین نمیره ولی اینجوری جهتش رو میتونید تغییر بدید به سمت مثبت تر).و مورد دیگه همین که اینجا نوشته شده سعی کنید خودتون رو به اون فرد تو خیالتون نزدیک کنید و به خودتون برسید.(اگر کنکور دارید اینقدر به خودتون نگید الان کنکور دارم وقت اینکارا نیست در مقدار کم و کافی هم خیلی نیازه چون بهتون احساس ارزش میده)و اینکه در آخر نظر خودم اینه که سعی نکنید به طور کامل تو دنیای واقعی متمرکز بشید و ذهنتون رو قفل کنید از خیال چون تهش احتمالا قدرت درک و قضاوتتون هم بیاد پایین:/ اگر تو شرایط من هستید احتمالا درس خوندن هم براتون سخته میدونم مثل من غبطه میخورید که کاش منم میتونستم مثل بقیه ادما ساکت و اروم بشینم یه جا بدون اینکه صدام دربیاد فقط درس بخونم :/ ولی نمیشه دیگه چیکار کنیم … پس فعال بخونید. مثلا با خودتون مناظره درسی کنید. گاهی وقتی خیلی احساس آشوب میکنید درون خودتون بیاید رو کاغذ درس بخونید و مثلا یه مفهوم و تصویر سازی کنید رو کاغذ بکشید. با خودکار خط بکشید زیر کلمات و کلا جسمتون رو مثل مغزتون حرکت بدید. فاز متفکرانه بگیرید. تا جای ممکن هم موقع درس خوندن سرعت زیاد داشته باشید. (البته با فکر فشرده و متمرکز روی درس نه سرسری و تو خیال!)
    و اینکه آره همین. امیدوارم تونیم این موضوع رو کنترل کنیم و ازش بتونیم درست استفاده کنیم.

  6. وقتی نظرات رو خوندم کمی احساس خوبی بهم دست داد من فکر می کردم که فقط من این مشکل رو دارم و و بخاطر این درد خیلی عذاب می کشم.این رویا پردازی ایم از سال اول راهنمایی شروع شد و وقتی از صمیمی ترین دوستام طرد شدم شروع شد.در حد دوسال اتفاقا خیلی برام خوب بود نمره هام تغییر عجیبی کرد.و به حدی پیشرفت کردم که منی که درس ام داغون بود بدون هیچ مشکلی‌ تجربی قبول شدم.کلاس نهم که بودم کرونا شروع شد و وقتی تنها تر شدم رویا هام بیشتر شد. اون دوسال وقتی رویا پردازی می کردم خیلی به صورت محدود بود و بهش عمل می کردم ولی بعد کرونا اوضاعم بدتر شد. حس تنهایی زیاد و نداشتن همدم باعث شد که بیشتر فکر بکنم و بیشتر رویا پردازی کنم.از پایه نهم تا دوازدهم جزئی از روتین هر روز ام بود و اگر رویا پردازی نمی کردم شب خواب ام نمی برد.من در کل زندگی ام ۳ بار که هر سه بار برای انشا مدرسه بود خیالاتم رو روی کاغذ اوردم و هر سه بار یا فکر می کردن که زندگی خودمه یا می گفتن تو رفتی از روی فیلم تقلید کردی در حالی که این رویا های ذهن منه بدبخت بود😔.بار دوم درباره دختری نوشتم که پدرش مرده،و معلم ام فکر می کرد که زندگی خودمه و بهم ترحم می کرد چند بار بهش گفتم که اون فقط یه انشا بوده ولی باور نمی کرد منم دیگه هیچ وقت جرئت نکردم به کسی بگم که دلیل اصلی ضعف ام چیه😔.چون به حدی جزئیات اون رو دقیق می نوشتم😭😭کنکور دادم و متاسفانه شکست خوردم.از همون مدرسه ایم که قبلا می رفتم هم افتادم و الان ۶ ماه که از کنکور می گذره. تقربیا ارتباط ام رو با دوستام و اقوام پدری و مادری به حد صفر رسوندم. تازه فهمیدم که همین تخیل ها باعث شد که از درس خوندن فاصله بگیرم و خیال پردازی کنم.خیال پردازی هام خیلی زیاد شده و فکر اینکه در واقعیت شکست خوردم منو به سمت خیال پردازی سوق می ده.کاملا می تونم که تشخیص بدم که همش رویا است ولی تا شروع می کنم به درس خودن یا فیلم انگیزشی دیدن یا حتی اهنگ گوش می دیم چند دقیقه غیر ارادی خیال پردازی می کنم بعد که می فهم انقدر از زندگی الانم کلافه و ناراضی ام که باز ادامه اش می دم.تروخدا برام دعا کنید که بتونم کنترل اش کنم وگرنه چند باری فکر خودکشی بهم دست زده اگه نتونم‌کنترل اش کنم یه بلای سر خودم میارم😔😔😔😔😔

  7. حتی واسه اینکه بخوام اینجا کامنت بزارم کلی خیال پردازی کردم نابود شدم
    دیگه هیچ انگیزه ای ندارم
    اینجا هم قرار نیست کمکی کنه
    میخوام خودکشی کنم
    کاش یکی پیدا میشد که بهم کمک کنه که فکر نمیکنم ممکن باشه یا حداقل یکی مثل خودم پیدا میکردم بتونیم به هم کمک کنیم مدت زیادی هست اینجا سر میزنم هر چند وقت یکبار
    الان که این کامنت رو اینجا بزارم هم میدونم بعدش دوباره کلی خیال پردازی می کنم رسما دیوانه شدم
    حال تعریف کردن چیزی رو ندارم کاش یه نفر وارد مغزم میشد درست میکرد همه چیزو
    شاید برم سمت مواد مخدر
    هیچ هدفی ندارم هیچ استعداد و مهارتی ندارم
    شاید برم سمت مواد مخدر

    1. شیما

      رفیق؛ خودتم میدونی که نه خودکشی راهشه و نه مواد مخدر. اما من میدونم با وجود اینکه نوشتی هیچ استعداد و مهارتی نداری، بازم یکی دوتا کار هست که توشون بهترینی و میتونی انجامشون بدی و قطعاً کارای مجاز هستن. پس بگرد و نقطه ی قوتت رو پیدا کن و روشون فوکوس کن. خودکشی نه برای تو و نه برای من جواب نیست. امیدوارم این پیامم مسیر زندگیت رو به بهترین شکل تغییر بده. بدون که ما تنها نیستیم.

  8. سلام دوستان
    بهترین راهکار به نظر من جایگزینی خیالپردازی با تجسم خلاق است و شما که قدرت خیالپردازی رو دارید براحتی می توانید تجسم خلاق داشته باشید و به اهدافتون برسید حالا فرق این دو تا چیه:
    تجسم خلاق ، برای خواسته ها و اهدافمون هست . یعنی من وقتی ک باور داشته باشم ب خواسته هام میرسم میام و اونارو تجسم میکنم . در واقع تجسم خلاق ، یک تجسم هدفمنده و کار بیهوده نیست .
    اما خیال پردازی از اسمش پیداس خیاله و برای فرد نمیتونه واقعیت داشته باشه و صرفا برای اینکه فرد حال خوب موقت داشته باشه و موضوع خیال پردازی هدفمند نیست و یک کار بیهودست ، چون فرد باور نداره ک میتونه ب خواسته هاش برسه میاد خیال پردازی میکنه و حتی ب اون خیال پردازیه و اون تجسم هم اعتقادی نداره و باور داره ک نتیجه نمی گیره .
    اگه ما باور داشته باشیم وقتی ب خواستمون فک میکنیم و بهش توجه میکنیم ، میتونیم بهش برسیم ، میایم توی ذهنمون ، لحظه ی رسیدن ب اون خواسته رو رسم میکنیم ک واسه اونایی ک باور ندارن میتونن ب خواستشون برسن میشه خیال پردازی و توهم ولی ، برای ما میشه تجسم خلاق چون باور داریم ک میتونیم بهش برسیم .

    1. شیما

      این همونه فقط اسمش عوض شده. معمولاً یه سریا میگن بهش فکر کن و جذبش میکنی ولی من اعلام میکنم که همش مزخرف محظه.

  9. نمیتونم کنترلش کنم اگ رویا پردازی نکنم خوابم نمیبره بلد نیستم چجوری بدون رویاپردازی بخوابم….گاهی انق توشون غرق میشم که با اتفاقات بد گریه میکنمو با اتفاقات خوب میخندم حتی اداشم در میارم:)

  10. سلام،
    مشکل من اینه که تو اتاقم یا وقتی تنهام با خودم زیاد حرف میزنم مثلا تو اتاقم افراد دیگر رو تجسم میکنم و با اونا حرف میزنم و برام عادت شده واقعیتش این کار استرس روزانم رو کاهش میده ولی امسال کنکور دارم و این خیال پردازی زمان من رو میگیره
    نمیدونم باید چیکار کنم😔

  11. دارم به این فکر میکنم چی میشد هممون یه جا جمع میشدیم باهمدیگه دوست یودیم تو یه گروه حرف همدیگه رو میفهمیدیم اون وقت به راحتی درمان میشد صددرصد خیلی حرفا داریم که به همدیگه بزنیم

  12. سلام منم همین مشکل دارم چیکار کنم حتی ترک تحصیلم کردم میخوام ادامه بدم نمیتونم دچار خیال پردازی حتی اگه ارزوهامم برآورده شه ذوقی ندارم عادت کردم به خیال پردازی اجتماعی هم نیستم من الان ۱۹ سالمه😪راحل دارید بگید

  13. درود
    من تقریباً همه‌ی نظرات رو خوندم و با اینکه هیچکدوم از شما را نمیشناسم حس نزدیکی بهتون دارم و برای تک تک تون اشک ذیختم
    در رابطه با خیال پردازی ناسازگارانه همه‌مون درباره‌ش میدونیم میخوام روش هایی رو بگم که به من کمک کرد !
    اول از اینکه صبور باشید ما یه شبه دچارش نشدیم که یه شبه ترکش کنمیم
    به مغزتون بفهمونید که تنها شما این مشکلو ندارید ما یک از هزارانیم
    شخصیت های تو ذهنتون جزئیاتشو کمتر کنید مثلا دیگه اسم نزارید براشون یا اسماشون فراموش کنید و بااسم صداشون نزنید
    چهرشونو تصور نکنید؛ اندام و.. ؛ کلا کم کم به جزئیات توجه نکنید
    سعی کنید با احساساتون کنار بیاید ما انسانیم حق داریم افسرده باشیم حق داریم برای مرگ عزیزانمون ناراحت باشیم حق داریم استرس کنکور داشته باشیم و… از حس های ناخوشایندتون فرار نکنید سعی کنید دوستشون داشته باشید به آغوش بگیرید غمتونو ؛ استرستونو و.. در این رابطه کتاب نیمه‌ی تاریک وجود پیشنهاد میدم
    هیچ روانشناسی به من کمک نکرد در این رابطه
    ولی باید برید پیشه یه روانشناس چون شما بعد از چند سال میخواید بجای فرار از واقعیت ؛ واقعیتو بپذیرید
    از هرچیزی که شما را تحریک میکنه تا حد امکان دوری کنید
    از آهنگ ؛ از کتاب ؛ از فیلم ؛ از تنهایی ؛ حمام های طولانی مدت و..
    اگه در مرحله‌ایی هستید که خودتون متوجه شدیددیگه آخرشه حتما به روانپزشک مراجعه کنید
    از هیچ راه غیر منطقی مثل کشتن خود خیالی و آدمای خیالی استفاده نکیند نابود میشید
    ما بزرگ شدیم بچها نزارید احساساتمون سرکوب کنن حتی اگه تون طرف؛ پدر و مادرتونه نزارید احساسات سرکوب بشه ما زنده‌ایم ما انسانیم
    به خودتون امید داشته باشید
    این شب تلخ شاید دور گذر ولی آید آن روز که صبح فردا شویم
    من شادیم و دوسستون دارم پسرا ودخترایی که مثل خود منید
    ❤️‍🩹👋🏼

  14. سلام
    من 13 سالمه و از بچه گیم خیال پردازی میکردم
    و هنوزم خیال پردازی میکنم.
    من تک فرزندم و دوست صمیمی ای ندارم چون نمیتونم با هم سن و سالام کنار بیام!
    همیشه دارم خیال پردازی میکنم و خیالام واقعا خیلی دور از منطقه.
    من بچه خیلی درس خونی نبودم ولی میتونستم نمره خوبی بیارم.
    از پارسال تا شیشمم خیلی عجیب افت درسی کردم و همینطور خیال پردازیمم زیاد شد.
    خلاصه که ادم تنبلی شدم، ترس از اجتماع دارم، افسردگی دارم، خیال پردازی ناسازگار دارم.
    از وقتی یادمه دنبال جلب توجه بودم و هنه بهم میگفتن حسود و روم خیلی تأثیر گذاشت و همین شد که من خیال پردازیو شروع کردم.
    دارم عذاب میکشم نمیدونم باید چیکار کنم.

  15. سلام.
    من از بچگی قوه تخیلم خوب بود همه هم میدونستن از همون بچگی همش داستان میگفتم و مامانم برام مینویشت…
    به مدت ۸ سال تک فرزند بودم بازی های تخیلی رو خیلی دوست داشتم…. مثلا روز نبود که من بدون داستان بگزرونم
    هر چند روز یه داستان…تا تموم میشد میرفتم یه داستان دیگه می‌ساختم… تا اینکه یه روز تابستون سوم به چهارمم یه داستان به ذهنم رسید که اون خیلی جذاب بود برام و مدتش به چند ‌‌روزنکشید تا تموم بشه دو سال کشید آخرشم تموم نشد… رفتم سراغ یه داستان دیگه اما بعد اینکه اون داستان تموم شد برگشتم دوباره سر قبلی خیلی دوست داشتم ببینم تهش چی میشه… این داستانی میساختم دو فصل بود همش تو همین دوفصل گسترشش میدادم و بازیشو میکردم….و اسم شخصیت اصلی داستان سوریا بود و تو خونه ما خیال بافی من به سوریا بازی معروف شده بود.
    اومدیم سال هفتم و کلاسا آنلاین شد تعاملاتم به صفر رسید اون موقع بود که استارت این تخیل لعنتی زده شد
    داستانو کوبیدم از اول ساختم اینبار با جزئیات کامل…
    اینقدر جزئیات داستانم کامله که ازش میشه یه انیمیشن درست کرد
    همه شخصیتم کارتونی هستند خودم تو جلد همشون بازی کردم.الان همه چیو تجربه کردم تو تخیلاتم…
    و خب نشستم با خودم فکر کردم ببینم زندگی واقعیم با اون زندگی چه فرقی داره…
    فهمیدم هرچی تو داستانم دارم تو زندگی واقعی ندارم و هرچی تو زندگی واقعی دارم تو داستانم ندارم…
    نمی‌دونستم اختلاله فکر میکردم بازیه تا اینکه دوسال پیش این مقاله رو خوندم همه چیش حق بود با یه آهنگ با یه فیلم… با همه چی تخیلم تحریک میشد ولی الان با فیلم و اینا زیاد تحریک نمیشه با ایده های خودم تحریک میشه دوبار سعی کردم کنارش بزارم اولین بار ۱۰ روز بدون تخیل…دومین بار ۲۵ روز ولی به خاطر اون ایده های کوفتی همش میام بازی میکنم…تو اون دوره های ترک ناموفق یه چیزی فهمیدم ،فهمیدم که هر چی تو تخیلاتم تصور کنم شخصیت واقیعم همون شکلی میشه…
    مثلا شخصیت اصلیم خیلی زود رنج بود منم بودم
    الان شخصیت اصلیم همش تو مسابقات مختلف شرکت می‌کنه و رتبه های علمی میاره منم دارم تلاش میکنم
    ولی این داستان کل زندگیمو گرفته اصلا نمیتونم تمرکز کنم اگه هم بازی نکنم از بی حوصلگی میپوکم نمیدونم چیکار کنم

  16. لطفا یکی یه راه بگه که دست از این رویا پردازی بردارم خیلی داره به کار هام آسیب میزنه از زندگیم عقب افتادم

  17. بارانِ غم

    داشتم نظرات رو میخوندم. متوجه شدم خیلی از افراد هستند که تجاربی مثل من دارن. من یه نوجوونم و به واسطه ی این عادت؛ نمراتم به شدت افت کرده و تو زندگیم اختلال ایجاد شده.
    من کاملا اگاهم که خیاله و رویاست نه واقعیت اما همین باعث میشه بخوام بیشتر تصور کنم، نمیتونم فیلم ببینم یا اهنگ گوش بدم یا رمان بخونم، چون به سرعت خودمو جای شخصیت اصلی میذارم و داستان خودمو میسازم. لذت میبرم نمیشه انکارش کرد (حدود ۱۰ ساله که عادت کردم بهش)
    مخصوصا اینکه من موقع خیال پردازی راه میرم، عادی حرف میزنم یا حالات صورتم تغییر میکنه(مثل ناراحتی یا شادی).
    تا جایی راه میرم که کف پام میسوزه و زانوهام درد میگیره
    امیدوارم بتونم کنارش بذارم یا حداقل کمش کنم.
    چقد دردناکه که برای فرار از زندگیمون که جذابیتی نداره به رویا پناه بردیم. ارزوی ارامش میکنم برای همه ‌مون.

  18. A.l.i.v.h.79@

    دوستان من دچار این مشکل بود و خیلی خیال پردازی کردم
    خودمو جای شخصیت های قوی و قدرتمند میزاشتم
    و امروز تصمیم گرفتم بزارمشون کنار فهیدم اگه من جای شخصیت های تو ذهنم صحبت نکنم ذهن موفق به ساختن اونا نمیشه پس شما هستید که اونو کنترل میکنید نه اون شما رو الان که دارم این متن رو مینوسم هی مغزم فرمان میده رویا بساز اما من دیگه وقتش جلوشو بگیرم ما میتونیم اینم بگم ما رویا پردازا نسبت به بقیه از ذهن قوی تری برخورداریم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *