7 روش فرزند پروری و تربیت فرزندان شاد

پدر و مادر بودن پاداش های خود را دارد، اما گاهی اوقات می تواند سخت باشد. پدر و مادر شدن علاوه بر اینکه مسولیت سنگینی دارد، یک سفر همه جانبه است.  همانطور که فرزند شما بزرگ می شود، به احتمال زیاد مجبور خواهید بود مهارت های جدید والدین را تنظیم کنید یا یاد بگیرید. این می تواند طاقت فرسا باشد و هیچ دستورالعملی وجود ندارد که به شما نشان دهد چگونه والدین خوبی باشید. خبر خوب این است که مهارت های فرزندپروری خوبی وجود دارد که می تواند به ایجاد یک ارتباط اساسی بین شما و انسان کوچکتان کمک کند. در اینجا مطالبی است که باید در مورد آن بدانید:

مهارت های فرزندپروری چیست؟

شما به عنوان والدین، نقشی اساسی در زندگی فرزندتان بازی می کنید. و مهارت‌های فرزندپروری شما، توانایی انجام کاری به خوبی با استفاده از دانش و شایستگی‌هایتان می‌تواند بر نوع فردی که ظاهر می‌شوند تأثیر بگذارد. برای برخی، این مهارت ها ذاتی هستند. برای دیگران، آن ها نیاز به توسعه دارند. صرف نظر از اینکه کدام یک برای شما مناسب است، مهم است که به یاد داشته باشید که هیچ کس در همه چیز مهارت بالایی ندارد. این مثل همان ضرب المثل قدیمی است که «شما نمی توانید در همه چیز خوب باشید» که وقتی به آن فکر می کنید درست است. برقراری ارتباط موثر با کودک به شما کمک می کند که بدانید چگونه به طور مؤثر احساسات خود را بیان کند یا افکار خود را با فرزندان خود به اشتراک بگذارید. دانستن نحوه برقراری ارتباط با آن ها به شما کمک می کند تا ارتباط قوی با آن ها ایجاد کنید. ایجاد ساختار و قوانین. این به این معنی نیست که سرگرمی را از زندگی فرزندتان بیرون بکشید. بلکه در مورد ایجاد روال ها و قوانین ثابت برای کمک به آن ها در حفظ نظم و ساختار در زندگی روزمره است. استفاده از نظم و عواقب نحوه رفتار یا واکنش شما نسبت به رفتار خوب یا بد فرزندتان تفاوت ایجاد می کند. یادگیری نحوه استفاده ایمن و آگاهانه از این شیوه ها می تواند به شما کمک کند روزهای خوبی را با آن ها داشته باشید.

مشاوره فرزندپروری در چه مواردی ضرورت دارد؟

بیماری ها و حوادث دوران کودکی
بارداری نوجوانان و سوء مصرف مواد
فرار از مدرسه، اختلال در مدرسه و عدم موفقیت
کودک آزاری
بیکاری
جنایت نوجوانان
بیماری روانی

نحوه تربیت والدین کودک به طور مستقیم بر رفاه کلی آن ها تأثیر می گذارد. در واقع، مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۰ که در مجله روان‌شناسی ژنتیک منتشر شد، نشان می‌دهد که سبک فرزندپروری که کمترین مشکلات رفتاری را در کودکان به همراه دارد، سبک فرزندپروری مقتدرانه است. کیفیت رابطه والدین و فرزند نیز نقش مهمی ایفا می کند. بر اساس این مطالعه در سال 2008 که در مجله تحقیقات نوجوانی منتشر شد، هر چه رابطه والدین-کودک مثبت‌تر باشد، بهزیستی روان‌شناختی نوجوان بهتر و میزان بزهکاری کمتر می‌شود. والدین فقط فرزندان خود را بزرگ نمی کنند. آن ها به معنای واقعی کلمه، آینده را شکل می دهند. و اینکه آینده فرزندان چگونه شکل می‌گیرد به مهارت‌های والدین آن ها بستگی دارد.

 سبک های فرزندپروری

دیانا بامریند(روانشناس) سبک های فرزندپروری را به 4 دسته تقسیم کرد:

1. فرزندپروری مقتدرانه

در خانواده هایی با سبک فرزند پروری مقتدرانه ، والدین قوانین مشخصی را برای خانه و اعضای خانواده تعیین می کنند . اما والدین دارای سبک فرزندپروری مقتدرانه درباره ی قوانین خانه به فرزندان توضیح می دهند و برایشان دلیل می آورند ، خود پدر و مادر به ان قوانین احترام می گذارند و آن ها را رعایت می کنند و از فرزند خود هم همین توقع را دارند . والدین مقتدر حتما در مورد اینکه اگر قوانین رعایت نشود چه پیامدی خواهد داشت برای فرزندشان توضیح می دهند . در سبک فرزند پروری مقتدرانه والدین در اجرای قوانین (در موقعیت های خاص ) انعطاف پذیری دارند و به فرزندان اجازه می دهند که در این موارد نظر خودشان را بگویند و صحبت کنند و پدر و مادر حرفشان را می شنوند و بر اساس منطق پاسخ می دهند . محدودیت ها و کنترل هایی که گذاشته می شود واضح و روشن است و برای فرزندان عادلانه ، منصفانه و قابل پذیرش است و سخت گیری بیش از اندازه در آن دیده نمی شود و مهم تر از همه اینکه این محدودیت ها و کنترل ها برای فرزندان توهین آمیز نیست . والدین این سبک بسیار پاسخگو هستند اما انتظارات بالایی نیز دارند. آن ها قوانین سختگیرانه ای دارند اما خونگرم و دوست داشتنی هستند.

2. فرزندپروری مستبدانه

در طرف مقابل سبک مقتدرانه، والدین مستبد کمتر پاسخگو هستند اما همچنان انتظارات بالایی دارند. آن ها خواستار اطاعت هستند و به فرزندان . خود اجازه نمی دهند که تصمیمات زیادی بگیرند. والدین دارای سبک فرزند پروری مستبدانه پافشاری زیادی بر انضباط دارند، قوانین سخت گیرانه ای وضع می کنند، کنترل زیادی بر فرزندان اعمال می کنند، اهمیتی به احساسات فرزندان نمی دهند و صمیمیت کمتری با فرزند خود دارند. این پدر و مادرها فکر می کنند که فرزندان باید از همه قوانین خانه بی چون و چرا اطاعت کنند و این در حالیه که درباره علت اینکه چرا فرزندان باید این کارها رو انجام بدهند یا خیر، توضیح منطقی به اون ها نمی دهند.

3. فرزندپروری سهل گیرانه

والدینی که از این سبک پیروی می کنند بسیار پاسخگو هستند اما چیز زیادی از فرزندان خود نمی خواهند. آن ها قوانین زیادی وضع نمی کنند، اما به طور باورنکردنی از نیازهای فرزندانشان حمایت می کنند. این گروه از والدین بیشتر اجازه می‌دهند کودک هر کاری دوست دارد انجام دهد و هدایت و جهت دهی کمتری نشان می‌دهند. آن‌ ها با کودک خود بیشتر شبیه دوست هستند تا والد. این والدین معمولا خیلی ملایم و بامدارا هستند. آن‌ ها عموما دخالت کمتری دارند و تنها وقتی وارد می‌شوند که مشکل جدی پیش آمده است.این والدین معمولا خیلی بخشنده‌اند، از هر چیز زود می‌گذرند. برای مثال در برخورد با اشتباهات کودک از اصطلاحی مثل «بچه است دیگر» استفاده می‌کنند. این والدین معمولا به دلیل دلسوزی پیامدهای رفتاری را خیلی جدی اجرا نمی‌کنند و برای مثال با اصرار یا خواهش کودک سریع امتیاز را به کودک بر می‌گردانند یا محدودیت را برمی دارند. والدین سهل گیر معمولا بیشتر نقش دوست را برای کودک خود می‌گیرند. آن‌ها به حرف‌های کودک در مورد مشکلاتش گوش می‌دهند اما تلاشی برای اصـلاح رفتار کودکان نمی‌کنند.

4. فرزندپروری طرد کننده

سبک طردگرایانه به الگوی تربیتی والدینی گفته می‌شود که معمولا درگیری چندانی با فعالیت‌های فرزندشان ندارند. برای مثال آن‌ها اغلب نمی‌پرسند که کودک در مدرسه چه وضعیتی دارد، در مورد اینکه کجا می‌رود یا چه دوستانی دارد پرس و جوی چندانی نمی‌کنند و به طور کل وقت زیادی را با فرزند خود نمی‌گذرانند. والدین با سبک تربیتی طردگرایانه حتی اهمیت چندانی به وضع قوانین در خانه نمی‌دهند و همین مسئله باعث می‌شود فرزندان آن‌ها از راهنمایی و توجه والدین خود تا حد زیادی بی بهره باشند.


برای اینکه متوجه بشوید سبک فرزندپروری شما کدام یک است می توانید همین حالا تست سبک های فرزندپروری بامریند را بصورت آنلاین انجام دهید.


مهارت های فرزندپروری برای تربیت فرزندان شاد و آگاه

1. با فرزندان خود به عنوان موجودات فردی رفتار کنید

فرزندان شما با سرنوشت خود به دنیا می آیند. این در مورد شکل دادن آن ها در تصویر شما نیست. یا مجبور کردن آن ها به پیروی از عادات شما. این در مورد هدایت آن ها است تا به بهترین شکل ممکن وارد عمل شوند. این بدان معناست که شما باید یاد بگیرید که فرزندان خود را همان طور که هستند بپذیرید حتی از مدال ها، موفقیت ها، نمرات، اشتباهات و شکست ها محروم شده اند. آن ها را به خاطر آنچه هستند تحسین کنید، نه برای کارهایی که انجام داده اند.

2. فرزند خود را به عنوان معلم خود بشناسید

وقتی فرزندتان را معلم می بینید، منیت شما از بین می رود. شما اینجا نیستید که خواسته ها و نیازهای برآورده نشده خود را به آن ها تحمیل کنید. در عوض، شما اینجا هستید تا از آن ها یاد بگیرید. کودکان همیشه چیزی را به شما نشان می دهند. هر لحظه فرصتی برای رشد است، برای یادگیری در مورد خود و فرزندتان. یکی از راه‌های عملی کردن این موضوع این است که در لحظه‌ای که در آستانه انفجار هستید، مکث کنید. از خود بپرسید چه چیزی می توانم از آنها و این وضعیت یاد بگیرم؟ امروزه کودکان در حال یادگیری موضوعات هوش اجتماعی و عاطفی در مدرسه هستند و به والدین خود کمک می کنند تا در مدیریت هیجانات خود بهتر عمل کنند. اما اگر والدین نتوانند منیت های خود را کنار بگذارند و از فرزندان خود بیاموزند، فرصت های ارتباط عمیق با آن ها را از دست می دهند.

3. وسواس شادی و موفقیت را کنار بگذارید

این وسواس شادی و موفقیت است که باعث ایجاد ناراحتی می شود. چرا؟ زیرا کودکان به طور مداوم بر امواج احساسات خود سوار می شوند مثل درد، ناامیدی، ناامیدی، غم، شادی، تعجب، انتظار و غیره. اما وقتی والدین انتظار دارند فرزندانشان کاری جز موفقیت انجام ندهند، چیزی که به شما گفته می شود این است که اجازه ندارید غمگین شوید. شما باید خوشحال باشید این فشار “من باید شاد و موفق باشم” ناشی از ترس والدین است و فرزندان را به زندگی در آینده بدون آزادی تجربه حال سوق می دهد. بنابراین، وقتی فرزندتان احساس غمگینی، عصبانیت، ناامیدی یا ناامیدی می کند، به جایی که هستند احترام بگذارید و بپذیرید که این حق آنهاست که چه چیزی را احساس کنند.

4. نیازهای فرزندان  را برطرف کنید

رفتارهای کودکان علاوه بر برانگیختن ترس والدین، یکی از این سه نیاز اساسی را نیز پنهان می کند: آیا من برای آنچه هستم دیده و پذیرفته شده ام؟
آیا من به خاطر شخصیتی که هستم شایسته توجه و ستایش شما هستم؟ آیا من در زندگی شما اهمیتی دارم؟
هنگامی که پاسخ های خود را برای برآورده کردن این نیازها تغییر دهید، می توانید شروع به ایجاد ارتباطات عمیق تر با فرزند خود کنید بنابراین، آخرین باری که احساس کردید واقعاً با فرزندتان ارتباط برقرار کردید، چه زمانی بود؟ این لحظات ارتباط عمیق و عمیق نشان می دهد که یک یا چند مورد از این سه نیاز در حال برآورده شدن هستند.

5. یاد بگیرید که کنترل را کنار بگذارید

وقتی فرزندانمان کاری خارج از خط انجام می‌دهند، ما کاری را که لازم است برای اصلاح و اصلاح رفتارشان انجام می‌دهیم. رفتار های سنتی والدین نشان می دهد که کودکان از طریق تحمیل درد، چه از نظر احساسی، چه ذهنی یا جسمی، یاد می گیرند. بنابراین، به عنوان والدین، ضروری است که مراقب گفتار و افکار خود باشید. توجه کنید که چگونه با فرزندتان درگیر می شوید.

6. مرزهای آگاهانه قرار دهید

مرزها معمولاً با دادن محدودیت‌هایی به افراد دیگر مرتبط هستند، مانند «شما نمی‌توانید در شب مدرسه تلویزیون تماشا کنید» یا «وقتی دارم شام می‌پزم مزاحمم نشوید». با این حال، برای ایجاد ارتباط قوی‌تر و عمیق‌تر بین شما و فرزندتان، درک مرزهای درونی خود واقعاً مهم است. این در مورد این است که دیگران بدانند نیازها، ارزش ها و شخصیت شما چیست. جایی است که شما در آن پایان می‌دهید و فرزندتان شروع می‌کند، و اینکه چگونه هر دو می‌توانید به‌عنوان یک خانواده به سمت یک هدف حرکت کنید. به عنوان مثال، اگر برای زمان ارتباط با فرزندتان ارزش قائل هستید، ساعت خاصی در روز را برای آن تعیین کنید. اطمینان حاصل کنید که این کار را به طور مداوم انجام می دهید تا آن ها بدانند که این زمان خاصی است که شما دو نفر بدون حواس پرتی روی یکدیگر تمرکز می کنید.

7. موقعیت های برد ایجاد کنید

مذاکره یک مهارت قدرتمند است که کودکان باید آن را بیاموزند. از آنجا که زندگی یک طرفه نیست، آن ها ناگزیر باید به اجتماع بروند و مذاکره کنند. بنابراین آن ها همچنین ممکن است یاد بگیرند که چگونه در خانه. نکته مهم در مورد مذاکرات این است که مسیر کمترین مقاومت است. این به هر دوی شما این امکان را می دهد که احساس کنید مالک این فرآیند هستید و در نهایت به شما و آن ها احساس ادعایی بر زندگی خود می دهد.

Parenting

نکته نهایی در رسیدن به یک فرزندپروری مناسب رسیدگی به سلامت و نیازهای خودتان است . والدین باید به نیازها و سلامت جسمی و روانی خود نیز توجه داشته باشند . مدیریت رفتارهای کودکان فرآیندی طولانی بوده که به صبر ، تحمل ، خوش خلقی ، اشتیاق و خلاقیت نیاز دارد و این ها زمانی ممکن می شود که والدین به خودشان رسیدگی کرده و به نیازهای خود توجه کنند . از سوی دیگر ، کودکانی که رابطه مثبتی با والدین خود ندراند ، در مراحل بعدی زندگی نسبت به حوادث و اتفاقات زندگی به شدت آسیب پذیر بوده و تاب آوری پایینی خواهند داشت . برای مثال تغییرات زندگی مثل طلاق و ازدواج مجدد والدین تاثیرات به مراتب منفی تری بر این کودکان خواهد گذاشت . اگر کودکان توانایی مواجهه با چالش های زندگی را نداشته باشند احتمال ابتلای آن ها به مشکلات عاطفی در بزرگسالی بیشتر می شود

امتیاز 1.5 (2 مشارکت)
مطالب مرتبط
نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.